انتقام از همسرم مهسا ۲

0 views
0%

8 7 9 86 8 9 82 8 7 9 85 8 7 8 2 9 87 9 85 8 3 8 1 9 85 9 85 9 87 8 3 8 7 1 قسمت قبل به اینجا رسیدیم که من به وحید که روی کاناپه که چشمای زنم مهسارو بسته بود و داشت محکم میکردش با دست اشاره کردم که چاک کون خوش فرم زنمو باز کنه و من که کیرم رو که از شهوت شق شده بود و رگاش بیرون زده بود رو بعد زدن ژل لغزنده محکم فرو کردم تو سوراخش از پشت و داشتیم دو کیره زنم رو میکردیم چشماشو باز کرد و منو دید و مات گریه کنون به وحید فحش میداد موهاشو از عقب کشیدم و گفتم جنده داری میدی پس کارتو بکن داشت از درد به خودش میپیچید ولی بین من و وحید در حالی که رو کیرش نشسته بود و من از پشت تو کونش کرده بودم پرس شده بود یک یک ربعی کار کرنمون طول کشید و من که ترا مالدول خورده بودم ابم دیر اومد خیلی حال میداد دو کیره داشتیم زنمو میکردیم و چشماش گریون از حدقه زده بود بیرون کارمون که تموم شد از رو وحید بلند شد و رفت گوشه سالن در حالی که از درد به خودش میپیچید گریه میکرد که من رفتم از موهاش کشیدمش رو زمین و اوردمش جلوی وحید و گفتم کیرش رو ساک بزن و قرص سیندنافیل که تو جیبم بود رو خوردم و یک دونه هم برا وحید اوردم یکم که گذشت به وحید گفتم وحید دوستی نداری که خیلی کیر بزرگی داشته باشه بگی بیاد تا اینکه علی رو گفت و گفت ما ارزو داریم کیرش مال ما باشه و دست میگیریم براش و مسخرش میکنیم بهش میگیم علی خر کیر و من گفتم اونو صداش کن میخوام زنم رو جندش کنم میخوام جر بخوره با کیرش مهسارو خفه کنه به علی زنگ زد اولش علی فک کرد دستش انداخته و باور نکرد من تلفن رو ازش گرفتم و با علی صحبت کردم و به هش اطمینان دادن پای یک شاه کس در میونه قرار شد علی تا نیم ساعت بعد خودش رو برسونه مهسا داشت گریه میکرد و التماس کنون میگفت ابروم رو نبرید من داد زدم لجن جنده خفه شو وگر نه فیلم رو که ازت دارم میدم پلیس و دستشو گرفتم محکم بردمش تو اتاق خواب و بهش گفتم جنده امروز هر چی میگم باید گوش کنی و زر نزنی ترسیده بود و گریه کنان گفت چشم ولی نکن این کار رو با من بهش گفتم خفه شو و بردمش جلو در دستشویی داخل اتاق خواب و گفتم صورت گهت رو بشور خودتم حسابی بشور بیا بیرون اون شرت بندی که پوشیده بودی برا وحید که میره لای کونت رو میپوشی کرست قرمز سکسیت هم میبندی موهات رو شونه میکنی و ارایش قلیض میکنی و منتظر میشی بهت بگم بیای کیر گنده بخوری گریه میکرد در دست شویی رو کنترل کردم ویدم قفل نمیشه رفتم از اتاق بیرون شدت و کرستش رو اوردم از دست شویی اومد بیرون پرت کردم تو صورتش و گفتم بجنب و خفه شو اینقد زر زر گریه نکن کارت دادن نیست مگه داری میدی دیگه بعد رفتم از اتاق بیرون و کلید در اتاق رو هم بر داشتم در رو قفل نکنه از پشت یک وقت نیم ساعت نشد علی اومدش بالا همین که اومد تو گفت کسه کوش وحید وحید خندید گفت کیرم کردین گفت نه کس خل ما مگه کس خلیم الان با شرت جلوت وایساده باشیم تو اتاقه خواست بره اونجا دستش رو گرفتم گفتم وایسا جقر هولییییب اوردمش تو سالن و با وخید نشستیم بهش گفتم علی تو واقعا کیرت کلفته گفت ارههههه کس کو گفتم وایسا بابا گفتم کیرت رو نشونمون میدی شلوارش رو کشی پاییین اوههههه خواب کیرش فک کنم ۱۹ سانت بود من ارسیدم اولش پشیمون شدم ولی بعد پیش خودم گفتم دلرم انتقام میگیرم وحید خندیدددد و بهش گفت کس کش چرا بزرگتر شده اونم گفت نشده اندازش همین بود گفتم اوه این راست کنه چقد میشه شلوارشو کشید بالا گفت ۲۷ سانت کپ کردم و خندیدیم رفتم تو اتاق مهسا اماده شده بود ولی تو چشماش اشک بود و التماس میکرد گفتم خفه نفهمه زنمی مچ دستشو گرفتم اوردمش بیرون علی تا دید نمیم خیز شد گفت اوه چه شاه کسیهههه این خوبی خاتوم اسمت چیه من گفتم مهسا از امروز شد مهسا جنده اوردمش جلو و بهش گفتم جلو علی اقا یک چرخی بزن چرخید علی گفت تحمل ندارم میخوام بکنمش من گفتم بفرما من و وحید نشستیم رو کاناپه و علی رفت سراق زن ما شلوارش رو در اورد کیر ش راست شده بود پی هنش هم در اورد کیرش ار پاچه شرتش زده بود بیرون من کلاهک کیرش رو دیدم کپ کردم گوش کوب بود لامثبببب شراشو که کشید پایین مهسا کپ کردددد گفت نمیدم مبایلم رو نشونش دادم گریش اقتاد علی ازش لب گرفت لب علی رو نمیخورد گفتم ان بازی در نیار درست بده شروع کرد لب علی رو با حرص میک زدن علی پستوناشو میمالوند وحید گفت یواش من برم بیاام نکنش تا من بیان و رفت از تو بار خونشون ۴ تا لیوان ویسکی با یخ اورد و من و وحید مشغول تماشا و مشروب خوردن شدیم علی مهسارو نشوند و کیرش رو داد ساک بزنه ولی تو دهنش جا نمیشد و بهش گفتم عین بستنی از پایین لیسش بزن یک مدت که گزشت علی گفت خوب ساک نمیزنی الان لیس زدن یادت میدم معسارو بلند کرد و برد بالای سرش و پاهاش رو گزاشت رو شونه هاش و همون تود وایساده شروع کرد میک ردن و لیسیدن کس زن مارو مهسا ارس تو چشماش و صورتش و دلهره تو دلش نمایان بود علی اوردش پایین خابوندش رو فرش پاهاش رو داد بالا و خواست بکنتش که کیرش تو نمیرفت مهسا هم عقب عقب رو کمر از زیر دست علی در میرفت میگفت ترو خدا علی بهش گفت اههههه نمیشه اینجوری ها یکاش میکنم چیزی نیست ویدم نمیشه رفتم از رو زمین اون ژل لیز کننده رو اوردم دادم به علی علی گفت اوه ایول دادا همین رو میخواستم بعد هم دست مهسارو گرفتم بردم دم کاناپه ۳ نفره خودم نشستم سر کاناپه وبه مهسا گفتم بخواب رو کاناپه میدونست میخوام چه بلایی سرش بیارم سرش رو گزاشت رو پام و علی اومد لنگاشو داد بالا و چون من شر کاناپه نشسته بودم دیگه مهسا نمیتونست عقب رو کمر از دست علی فرار کنه علی هم نا مردی نکرد و سر کیرش رو با یک فشار تپوند تو کس مهسا مهسا جیغ زد که من دستمو گذاشتم رو دهنش علی فک کنم تا وسط های کیرش رو بیشتر نتونشت فرو کنه و شوروع کرد به تلمبه زدن و مهسا با چشمایه از حدقه در رفته داشت زار میزد علی داشت میکردش که منم راست کرده بودم وحید هم باز شهوتی شده بود اوند به علی گفت دو ترکه بریم من گفتم نه چون میدونستم جر میخوره چون کیر وحید هم کلفت بود البته کیر من با وحید تقریبان هم سایز بود علی کارش تموم شد و در اورد ابش رو با فشار ریخت رو سینه های مهسا و بلند شد گفت عجب کسییی زود رفت و رو مبل افتاد و مشروب رو خورد من به وحید گفتم بدو توبت تو وحید از خدا خاسته اومد و یک ضرب فرو کرد تو کس مهسا و یک یک ربعی کرد تا ابش داشت میومد درش اورد گفتم بریز تو دهنه مهسا به زنمم گفتم جنده تا ته ابشو میخوری اونم انجام داد و من خابوندمش و شروع کردم به کردن کسش بار دوم بود و چون قرص ترامادول خورده بودم یک نیم ساعتی تلمبه زدم تا ابم اومد و خالیش کردم تو دهن مهسا تو گلوش کیرمو فرو کرده بودم ابمو با فشار پاسوندم تو حلقش سرفه میکرد اب وهنش ار کنار کیرم داشت میریخت میخواست استفراق کنه حالت خفه گی بهش دست داده بود که ابم کامل خالی شد و کشیدم بیرون سرفه کرد و چند تا نفس عمیق کشید و خوش رو انداخت رو مبل و چشملشو بست و حق حق گریه میکرد علی و وحید خواستن بیان اشاره کردم جلو نیاید رفتن عقب یک زره که گذشت علی پاشد گفت دیرم شده و خدا حافظی کردو رفت منم بهش گفتم جنده پاشو بریم شرت و کرستش رو نپوشید نیم تنش رو تنش کرد شلوارکش رو پوشید و هی کسش رو که درد میکرد رو با دست میگرفت ماتتو و چکمش رو پوشید از وحید خداحافظی کردم و رفتیم تو راه یک کلمه صحبت نکردیم داشت گریه میکرد اون شب گذشت فردای او روز هم جمعه بود تمون شد و روز شنبه من دستشو گرفتم و با تحدید رفتیم دفتر خونه و مهرشو بهشید و من نجات پیدا کردم حالا نظر بدید الان هم ۱ ماهی از این داستان گذشته میونمون سرده ولی تو فکر اینم شاید بتونم با یک زوج یک سکس ضربدری خوب داشته باشیم ببخشید طولانی بود نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *