تلخی اولین سکس در ۲۵ سالگی

0 views
0%

سلام من آرشم بیست و پنج سالمه و لیسانس حقوق دارم برعکس اکثر داستانا زیباییم در حد براد پیت هم نیست یه جوون معمولی مثل بقیه شما اول کارم بگم که داستان زاییده تخیلاتم نیست و انتظار یه داستان سکسی خفن نداشته باشید من بیشتر میخوام یه حسو به اشتراک بذارم ونظرات محترمانه شما رو بدونم واضح و مبرهن است نظر دادن به نوعی به شخصیت هر فرد برمیگرده این خزعبلات رو هم بخاطر اینکه از طرز نظر دادن بعضیها ناراحت هستم نوشتم اما بعد من بعد از اتمام درس وسربازی بخاطر فضل و عنایات بی حد وحصر جمهوری اسلامی خونه نشین شدم و این خونه نشینی آغاز اوج گیری شهوت من بود آدم وقتی بیکار باشه هزار جور فکروخیال سرش میاد خودمو با ورزش مشغول کرده بودم اما چه کنم که شهوت امانمو بریده بود یه روز با یکی از رفقا نشسته بودیم و مشغول درددل که بهش گفتم دارم میترکم از شهوت نمیدونم چکار کنم که گفت دوای دردت پیش منه من خودم هر وقت آمپرم میزنه بالا میرم یه خونه تیمی شماره خاله رو به من داد و گفت باهاش هماهنگ کن برو مکانم داره توپ من دیگه تو پوست خودم نمی گنجیدم بعد از 25 سال اولین تجربه سرتونو درد نیارم کلی برای خودم داستان پردازی کرده بودم با خاله هماهنگ کردم قرار شد یه جمعه بعداز ظهر برم روز موعود آمد رفتم حموم خودمو حسابی صاف و صوف کردم و به خودم رسیدم و راه افتادم یه خونه بود طبقه ششم رفتم تو که اولین ضدحالو خوردم یه دختربچه دو سه ساله آمد پرید تو بغلم و سلام داد ریدم بخودم گفتم یعنی با مادر این باید برم رو کار تو این حال و احوالات بودم که خاله آمد باهاش سلام علیک کردم که یه اتاقی رو نشونم داد وگفت برو تو منتظرته رفتم تو اسمش الناز بود رو تختش دراز کشیده بود تا منو دید سلام داد و گفت بیا تو اول سئوال که ازش کردم گفتم دختر تو بود که گفت نه نوه خالست دخترک مشغول لخت شدن شد خیلی روتین و عادی اما من قلبم داشت از دهنم در میومد وقتی لخت شد یک آن تمام داستانها و عکسها و فیلم هایی که دیده بودم از جلوی چشمام رد شد نه الکسیس تگزاس بود نه جنیفر لوپز نه هیچ خر دیگه ای یه دختر پاک و معصوم که بنابر گفته های بعدی خودش برای خرج دانشگاه آزاد اسلامی خود فروشی میکرد منم لخت شدم و چون رزمی کارم شروع کردم به ماساژ دادنش که سرصحبتو باز کردم بهش گفتم که از این کار لذت میبری گفت نه عادت شده برای خرج دانشگاه اینکارو میکنم گفتم یعنی ترنگم بهت حال بدن بازم لذت نمیبری گفت نه دوباره دچار عذاب وجدان شدم همش شعر یاس تو گوشم تکرار میشد اون همه شوروشوق شد تردید و دودلی به خودم گفتم وجدانو بیخیال شو تو نباشی یکی دیگه اصلا تو یه عالم دیگه ای بودم که گفت مشغول نمیشی گفتم چکار کنم که منو خوابوند و خودش نشست روم مشغول تلنبه زدن شد نه حرارتش منو سوزوند نه حس خوبی بهم دست داد الانم که فکر میکنم شق نمیکنم بغض میگیردم دیدم اینطور فایده نداره واقعا مثل اینه که یه جسم به یه روح سواره چطور لذت ببره وقتی علاقه ای نداره بهش گفتم پاشو گفت تو که هنوز ارضا نشدی دیدم پا نشد از روی خودم بلندش کردمو مشغول پوشیدن لباسام شدم همونطور بهت زده گفت چت شد رفتم پیشش و یه بوسه از گونه اش کردم و گفتم من نمیتونم یکطرفه حال کنم گفت تو نباشی یکی دیگه گفتم اون وجدانشو زیر پاش بذاره برا من تا همین جاش بسه اون هم آمد ومنو بوسید وگفت تو با همه مردایی که تا حالا دیدم فرق داشتی فقط یه نصیحت خواهرانه من که آلوده شدم اما تو دیگه دنبال این کارا نرو ازش خداحافظی مردم وپولو دادم به خاله و زدم بیرون تو راه همش به جمهوری اسلامی فحش میدادم که چرا باید اون من تو یا امثال ما همه چیزو زیر پا بذاریم برای این کارها من به روابطی که با علاقه طرفین همراه باشه کار ندارم حرف این نوع از روابطه با خودم تصمیم گرفتم تا ازدواج نکردم تو بغل هیچ کسی نخوابم حالا باید ببینم وجدانم برنده میشه یا شهوتم شما اگر جای من بودید چکار میکردید به نظر شما خیلی تریپ روشنفکری بر داشتم یا بچه سوسولم تمام این داستان رو گفتم تا بدونم نظر بچه های ایرانو منتظر نظراتونم موفق و موید باشید نوشته

Date: September 8, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *