حجله ای برای گی

0 views
0%

این یک داستان با گرایشات همجنسبازی است چنانچه بااینگونه افکار همزاد پنداری نمیکنین لطفا بدون توهین وتحقیر این تاپیک را بببندید وبه احساس بقیه احترام بگزارید یادمه پسرداییم که چند سالی از من بزرگتر بود همیشه چشمش دنبال کونم بود وبه بهانه های مختلف خودش رو به من می مالید یک بار که از عروسی یکی ازاشناها برمیگشتیم خونشون خالی بود به دعوت او به خونشون رفتیم من اون روزا چهارده سالم بود کنارهم خوابیدیم تاتلوزیون ببینیم گرم دیدن کارتون بودم که دست علی وارد لباسم شد کمی باسینه هام بازی کرد منم تپل وسفید وتودل برو بودم اول ممانعت کردم بعد علی طوری مخموزد که متقاعد شدم مشکلی پیش نمیاد اونروز به مالیدن سرو سینه هام گذشت تا اینکه تو خونه یکی از اقوام با هم زیر کرسی نشسته بودیم که دست هلی برای اولین بار کونمو ازروی شلوار لمس میکرد خودمو کنار میکشیدم ولی علی مدام دستشو جلوتر میاورد منم ته دلم دوست داشتم ولی نمیخاستم راحت پا بدم این داستان ماهها وبلکه سالها طول کشید ومن دوم دبیرستان بودم وهردو طرف به همین حد از روابط رضایت داده بودیم هرچند بابالغ شدن من دیگه دوست داشتم یک سکس واقعی رو تجربه کنم اما خجالت میکشیدم مطرح کنم وتنها راه تجربه این رابطه خواب بود طوری که علی فک کنه منو تو خواب کرده واین باعث میشد بار مسیولیت از رو دوشم برداشته بشه علی پشت کنکوری بود ومنم دوم دبیرستان که یه شب گفت کسی خونه شون نیست منم برای خواب رفتم خونشون شام خوردیم وتلوزیون دیدیم تا اینکه موقع خواب شد ازم پرسید شلوار بیارم برات یا توهم مثل من باشرت میخوابی منم سری به رضایت تکون دادم وگفتم نه شلوارلازم نیست تشک هارو کنارهم انداخت ضربان قلبم تند شد وبا نفس نفس صحبت میکردیم از هردری صحبت کردیم دوباره پرسید باشلوارخوابیدی شلوارت خراب میشه اتوش منم زیر لاحاف شلوارمو دراوردم وتاکردم گذاشتم بالای سرم یادم میاد یه شورت اسلیپ لیمویی نازک که چسب باسنم بود پوشیده بودم که با کناررفتن لحاف برق چشم علی نشون داداز لباس زیرمن خیلی خوشش اومده خودمم احساس خوبی داشتم و کیرم بلند شده بود چراغها خاموش بود وتنها نورتلوزیون توی اتاق رو روشن ک رده بود علی درحالی که صحبت میکرد دستشو برد تو لباسمو سینه ها وشکممو ماساژ میداد درهمون حال کم کم چرتی شدم وداشت خوابم میبرد عادت داشتم به شکم میخوابیدم پشتمو به علی کردم وفک کردم اونم خوابید کمی گذشت دیدم گوشه پتو تکون میخوره وعلی سعی میکرد دستشو بیاره تو من خودمو به خواب زدم تا ببینم ته این ماجرا چی میشه دستشو به باسنم رسوند واز روی شورت خیلی باحوصله کونمو ماساژمیداد شاید یک ساعت به همین کارگذشت دستشو از روی کفلم میکشید ودرامتدادخط شرتم میاورد روی رونای سفیدم که اون موقع اصلا مونداشت منم با تغییر وضعیت اجازه میدادم هردو کفل ورونم ازاین ماساژ بهره ببرند نزدیکای صبح بود که دل رو به دریازد و به خیال اینکه من خوابم شروع کرد به درآوردن شورتم واین کاررو به اهستگی تمام انجام داد وبی اغراق نیم ساعت طول کشید تاشورتم به نیمه کونم رسید حالا دیگه پتورو کاملا از روی پاهام کنار زده بود منم گاهگدار صدای خروپوف درمیاوردم که بهش اطمینان بدم خوابم وگرنه نمیذاشتم اون اینکارو باهام بکنه ریتم نفس کشیدن علی عوض شده بود گرمی بازدمش رو روی کونم احساس میکردم سرش رو جلو اورده بود ومیخاست کونمو بلیسه اصلا فک نمیکردم همچین کاری بکنه ما با هم رودربایسی داشتیم ومن اونو علی اقا صدا میکردم وحالا زبونش لای باسنم بود وباظرافت تمام لیس میزد به شیارکونم پاهامو بادقت ازهم فاصله داد تا وسط کونم باز بشه دیگه قید اینکه من بیدارنشم رو زده بود وبدجور حشری شده بود انگشتشو خیس کرد و لای کونم فشار داد تا به سوراخ کونم رسید کمی با انگشتش مالید رو سوراخم و نشون دادکه میخاد بکندش توکونم ولی برای باج دادن دوباره دستشو کشید ویه ربعی روی سروسینه وباسنم کارکرد برای اینکه حسشو به من منتقل کنه وبگه قضیه جدیه کیرشو که حسابی باد کرده بودازگوشه شرتش دراورد صدای رها شدن کش شورت تو اون سکوت مطلق میگفت که منتظر یک تجربه لذت بخش جدید باش سرکیرش که به مراتب از سطح پوست من داغتر بود رو به باسنم نزدیک کرد وچندبار درامتداد شیارکونم بالا پایین کرد به خودش جرات داد وشورتمو تا زانوهام پایین اورد ازپشت بهح نزدیک شد وکیرشو که سرشو با اب دهان خیس کرده بود لای پام هل داد نفسم به شماره افتاد شاید خودشم فک نمیکرد تو یه شب اینقدر پیشروی کنه غافل ازاینکه اینبار حشر من بالا زده بود ومنتظر مراحل بعدی بودم با کمی قوس به کمرم باسنمو در حالت سکسی قراردادم تا علی خیالش راحت بشه که میتونه بازم پیشروی کنه یه نیم ساعتی درحالی که کیرش لای پام بود از پشت باسینه ها ونافم بازی میکرد کیرشو ازلای پام دراورد وکمی فاصله گرفت فک کردم ابش اومده راستش کمی ضد حال خوردم اما وقتی صدای بازشدن ظرف کرم رو شنیدم فهمیدم کار هنوز ادامه داره انگشتشو کرم زد وباحوصله به سوراخم مالید سعی کرد انگشت کوچیکشو تو کونم کنه وعکس العمل منو ببینه با اینکه کمی درد داشت ولی با جلو عقب کردن تقریبا عادی شد اینکار رو با تک تک انگشتاش کرد افتاب درحال طلوع بود وصدای خروس به هردوی ما هشدار میدادکه شب درحال تموم شدنه و هر کاری و لذتی دارین بزودی باید پرونده اش بسته بشه چون داییم ممکن بود سروکلش پیدابشه اولین باربود که چیزی توکونم میرفت احساس غریبی داشتم ومنتظر بودم حرکت بعدی علی رو ببینم وباخودم میگفتم دیگه بسه هرکاری گذاشتم بکنه ولی عمرا دیگه تواین افکاربودم که صدای بازشدن یه بسته پلاستیکی مثل شکلات بگوشم رسید خیلی طول نکشید که بفهمم علی داره روکیرش کاندوم میکشه دوست داشتم این لحظات انتظارتموم نشه ومقدمات کاررو با جزییاتش دوست داشتم علی چند بار دستشو دورحلقه پایین کاندوم حلقه کرد وانگشتشو اززیر رد کرد تا مطمین بشه همه کیرشو پوشش داده واماده فروکردنه مجددا یه تکونی به خودم دادم ومثلا بصورت اتفاقی مخوابیدم روی اون قسمتی ازپتو که جمع شده بود بااین کار کونم دروضعیت مطلوبی قرارگرفت علی بهم نزدیک شد کیرشو تنظیم کرد روسوراخم اخرین چیزی که توکونم رفته بود همین چنددقیقه پیش بود که علی دوتا انگشت اشاره ومیانی شو باهم تو کونم کرده بود ولی تصوری از ورود کیر به مقعدم نداشتم علی داشت تصورات سکسیمو عملی میکرد یه فشار کوچیک لازم بود که نصف کلاهک کیرش بره توکونم بلافاصله کونمو جمع کردم علی ترسید وفک کرد که دیگه باید تمومش کنه یه کم نازم کرد وبا سوراخ کونم بازی کرد اینبار ازاب دهنش کمک گرفت ودم سوراخمو خیس کرد دوباره فشار داد درکمال ناباوری کیرش تاته رفت توکونم دردشدیدی داشت که با لذت گنجانده شده بخشی از بدن یک انسان دیگر که کیر بود تلافی میشد دستاشو ازپشت به پهلوهام قلاب کرد تا نتونم کیرشو پس بزنم بلندم کرد وبه حالت سگی نشون هنوز کیرش تو کونم بود بایه فشاردیگه اون نصفه ای که تواین فعل وانفعالات ازکونم دراومده بود دوباره رفت تو باورم نمیشد یه کیر توکونمه یه دستمو تکیه گاه کردم وبادست چپم اززیر خایه های علی رولمس میکردم ووقتی میدیدم قسمت اصلی الت تناسلیش توکونمه لذت سراسر وجودمو میگرفت چندبارسعی کردعقب جلو کنه واصطلاحا تلمبه بزنه ولی خیلی زود ابش اومد دست منم که اززیرخایه هاشو لمس میکرد کمی خیس شد وسستی علی تایید میکرد که این شب شهوتی داره تموم میشه بااحتیاط کیرشو کشید بیرون وبا شورت خودش لای پامو تمیزکرد من همچنان علاقمند بودم نقش ادم خواب رفته رو ادامه بدم علی شورتمو دوباره پوشید وبایه ضربه کوچولو به روی قنبلم یه جورایی ازم تشکر کرد وپاشد رفت حموم من موندم و این ماجراها ادامه داره و نگارشش به نظر شمابستگی داره نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *