داستان ارسالی – خاله ناهید

0 views
0%

سلام اسم من میلاد و الآن 24 سال دارم قضیه مال 6 سال پیشه وقتی که خاله ناهیدم دانشگاه بود و درس میخوندم و همش خونه ما بود خاله ناهید یه بدن سفید سینه های خوشگل و خوش فرم و باسن برجسته و کمر باریکی داشت و قد حدودا 167 باهام راحت بود خیلی جلو چشم لباس عوض میکرد شلوار عوض میکرد و منم نگاشته میکردم با هم شوخی داشتیم باهاش کشتی میگرفتم البته وقتی دوتامون تنها بودیم خودمو میچسبوندم به کونش و فشار میدادم اونم پا میداد تو اتاق و هر جا میشد از رو لباس میچسبوندم بهش یه بار یه شلوار لی پوشیده بود و تاپ کونش از پشت معلوم بود منم نگاشته میکردم نشستم بغل دستش و آروم دستمو بردم پشتش و انگشتمو کردم تو شلوارش و خط بین کونش رو لمس میکردم اونم قهقهه میزد حسابی داشت حال میکرد و منم کیرم راست کرده بود بعدش دستشو گذاشتم رو کیرم خاله اول میگفت نه نه ولی بعدش راضی شد کیرمو مالوند از رو شلوارم بعد کیرمو در آورد چنگ مزد گفتم ساک میزنی گفت نه ازش خواهش کردم راضی شد بوسش کنه چند بوس کرد و بعد یهو کله کیرمو کرد تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن منم آه و ناله م در اومده بود 10 دقیقه ساک زد آبم رو آورد تو دستش ارضا شدم مرسی خاله ناهیدم

Date: December 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *