دایی و زنم مریم

0 views
0%

سلام خدمت دستان گلم این داستان پارسال برای ما اتفاق افتاد من و زنم حدود شش ساله که ازدواج کردیم زنم مریم که 30 سالشه و سینه های 80 و اندام عالی با رونهای توپری داره مریم یه دایی داشت که 80 سالش بود و مقیم آلمان بود و بسیار پولدار سالی یه بار میمومد ایران برای دیدن اقوام و خوش گذرانی که هر بار که میمود ایران به خونه ما هم میومد در مورد دایی زنم بگم با اینکه 80 سالش بود ولی آدم فوق العاده حشری و هیز و سرحالی بود دایی مریم که میمومد خونمون همیشه احساس میکردم که مریمو میخواد با چشمامش بخوره منم بدم نمیمود که کسی زنمو دید بزنه راستش خوششم میمومد بعد از این اتفاقات یه بار که تازه دایی مریم اومده بود ایران و میخواست بیاد خونه ما من به مریم قضیه رو گفتم که داییت خیلی تو نخته و از حرفها که گفت نه امکان نداره داییم به من نظر داشته باشه منم باهاش شرط بستم گفتم که این دفعه که میخواد بیاد خونمون خوب به خودت برس ببین عکس العما داییت چیه و این شد که با مریم شرط بستیم و قرار شد دایی رو روز پنچ شنبه خونه خودمون دعوتش کنیم و من غذا از بیرون سفارش بدم تا مریم بتونه خوب به خودش برسه و خسته نشه روز موعد رسید و مریم صبح اول رفت حموم و قشنگ همه موهای بدنشو زد و بعد از کلی آرایش یه شورت و سوتین مشکی پوشید که خیلی بهش میمود چون بدنش سفیده و بعد یه دامن کوتاه که وقتی خم میشد قشنگ کونش شورتش دیده میشد و با تاپ سفید نازک بدن نما که قشنگ سوتین مشکیشو توش نشون میداد و یه کفش پاشنه بلند منتظر دایی شدیم راس ساعت 8 شب بود که زنگو زدن و دایی مریم تشریف اودن که مریم رفت به استقبالش که وقتی دایی مریمو دید نزدیک بود از پله ها بیفته که من به چشمک به مریم زدم و فهموندم قضیه چیه وقتی دایی رسید خوب مریمو بغلش کرد و صورتشو بوسید که البته که خجالت نمیکشید ازش لبم میگرفت و خوب مریمو برنداز کرد و گفت چقدر خوشگل شدی ماشاالله و بعد دایی رو تعارف کردیم که بشینه و من و مریم روبروی دایی نشستیم و مریم پاهاشو انداخت رو پاهاش و من رفتم که چایی بیارم دیدم بله قشنگ تا خط شورت مریم مشخصه و دایی هم داره رونهای خوشکل و لخت مریمو برنداز میکنه و اصلاً حواسش به حرفهای مریم نیست و منم خودمم از دیدن این صحنه خیلی حشری شدم وقتی که چاییها رو رختم مریمو صدا کردم و گفتم بیا تو چایی ها رو بریز و بشین پیش دایی و مریم اومد و چایی ها رو برد و وقتی داشت واسه دایی چایی تعارف میکرد تا تونست دایی لفطش داد تا خوب سینه های مریمو که بیشتر از نصفشون بیرون بودو خوب ببینه و منم از پشت قشنگ شورتشو میدیم و وقتی که نوبت من رسید منم زیاد معطل کردم که خوب دایی بتونه کون خوشگل زنمو ببینه و دیدم که دایی یه مقدار کیرشو جابجا کرد که تا تابلو نشه و بعد از اینکه چایی ها رو گرفت مریم رفت و نشست پیش دایی و دستشو انداخت گردن دایی و دایی هم داشت به شدت لذت میبرد از این صحنه و البته منم خیلی حشری شده بود که من کم کم صحبتها رو بردم به سمت استخرهای تمام لختی در آلمان که دایی خودش میگفت که اونقدر رفته اونجا که کارت ویژه عضویت داره و بعد از این حرفها دیدم یه مقدار هم مریم تحریک شده و میگفت که دوست داره بره تو اون استخرها که همه لخت لختن که دایی خیلی خوشش اومد و گفت که دوست داری همه بدن لختتو ببینن که مریم خیلی عادی گفت آره و یه مقدار جو سنگین شد که دیدم دایی دستشو گذاشت روی رونهای مریم و گفت مریم جون اومدی آلمان من خودم میبرمت استخر که دیدم مریم با عشوه گری خاصی میگه اخه من از شما خجالت میکشم که دایی گفت مریم جون خجالت نداره یه بار که بری کم کم خودت خوشت میاد و لذت میبری از اینکه لخت و آزاد جلوی همه میگردی و در حین حرف زدن هم قشنگ داشت رونها مریمو ماساژ میداد که مریم فوق العاده حشری شده بود که دیدم الان وقتشه و گفتم مریم جون میخوایی جای دایی رو بندازی که دایی استراحت کنه و دایی هم گفت اره کم کم وقت خوابه و مریم یه لباس خواب و راحتی داد به دایی و جاشو انداخت که بخوابه که دایی گفت مریم تو خودت لباس خواب نمیپوشی که مریم گفت چرا ولی چون مهمون داریم و لباسمم خیلی لختی نه که دایی ناراحت شد و گفت با من میخوایی بیای بریم استخر تمام لخت بعد از من خجالت میکشی که همین حرف کافی بود تا مریم شروع کنه لباساشو درآوردن که اول تابشو درآورد و بعد دامشنو با آرامش سوتینشو باز کرد که دیدم دایی دستش به کیرشو و داره میماله و بعد شورتشو درآورد و بعد از تو کمد به لباس تمام توری رو درآورد و پوشید که تمام بدن و لخت و سفیدشو خوب تو اون لباس نشون میداد و بعد اومد که بره از اتاق بیرون دایی دستشو گرفت و گفت مریم میشه یه چیزی ازت بپرسم که مریم گفت دایی بپرس بعد دایی گرفت که مریم شوهرت دوست داره که تو رو لخت با یه مرد دیگه ببینه و نذاشت مریم جوابشو بده و لباشو گذاشت رو لبای مریم و چنان لباشو میخورد که انگار اصلاً تا حالا سکس نکرده و بعد لباس توری مریمو درآورد و داشت قربون صدقه مریم میرفت که منم کم کم وارد اتاق شدم که دایی گفت پسر عجب زنی داری یعنی ارزوی من بود که یه بار هم که شده زنتو بکنم و شروع کردن به خوردن سینه های مریم و منم کیرمو درآودم و گذاشتم تو دهن مریم و کم کم داشت برام ساک میزد که دایی رفت سراغ کوس مریم و تا میتونست کوسشو خورد که دیدم مریم داره از حال میره و حالا دایی شروع به لخت شدن کرد که دیدن وای عجب کیری گنده ایی داره و تا مریم کیر دایی رو دید خیلی متجب شد و با تمام ولع شروع به ساک زدن به دایی شد که من رفتم سراغ کوس مریم و شروع به تلمبه زدن کردن و بعد نوبت دایی شد که کیر کوندشو بکنه تو کوس زنم که با مشقت توسط کیرشو تو کوس مریم جا بده و شروع کرد به تلمبه زدن که اصلاً باورم نمیشد این مرد 80 سالش باشه چنان تلمبه میزد تو کوس مریم که مریم داشت از حال میرفت و بعد دیدم که دایی داره با کون مریم بازی میکنه و داره کم کم کونشو باز میکنه چون قبلاً مریم از کون سکس داشت خیلی زود کونش باز شد و منم اومد و کیرمو گذاشتم تو کون مریم که یه مقدار بیشتر باز بشه که مریم زیاد درد نکشه و بعد از چند دقیقه تلمبه زدن همزمان در کون و کوس مریم جاهامونو عوض کردیم که دایی با اشتیاق تمام کیرشو آروم آروم کرد تو کون مریم و مریمم داشت و شروع کرد به تلمبه زدن که مریم چنان آه و ناله میکرد که فکر کنم همه همسایه ها صدامونو داشتین میشنیدن و تو این مدت هم مریم دو بار ارضا شد و کم کم دایی گفت که آبم داره میاد کجا بریزم که مریم گفت میخوام مال هر دوتونه بخورم که اول دایی با تمام فشار ابشو ریخت دهن مریم و همشو خورد و بعد من آبمو ریختم دهن مریم و بعد مریم بغل دایی خوابید و من رفتم تو حال خوابیدم و در طی شب هم فکر کنم دو بار دیگه هم مریم به دایی از کون و کوس داد و بعد صبح فردا دیگه همون لخت لخت بودیم و هیشکی لباس تنش نکرده بود این داستان ادامه دارد نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *