دو مرد

0 views
0%

كوله ام و جابجا كردم نگاهم و به خيابون دادم ماشينش و از دور ديدم كنار پام ترمز زد نشستم تو ماشين عطرش مشامم و پر كرد _بيست دقيقه است منتظرم دانيال نگاهش و بهم داد و من اروم تو مخمل چشاش سر خوردم _ترافيك بود عزيزم بوي عطرش بوي عطرش _روزت چطور بود مرد كوچكم _كسل كننده دستم و گرفت و دستامون رو پاي من نشست سمت رستوران هميشگي رفت و من به اين فكر ميكردم كه چرا ديشب خونه نيومد چرا تلفنش خاموش بود نميپرسيدم چون شايد ميترسيدم از اينكه جوابش و بشنوم به قاشقايي كه بين لباش ميرفت نگاه كردم به ته ريش مرتبش دستم و رو جاي خالي حلقه امون كشيدم _حلقه ات و نميندازي حواسم به واكنشاش بود _امروز صبح دوش گرفتم يادم رفت بندازم نيشخند محوي زدم پس صبح دوشم گرفته بود دلم ميخواست سر انگشتاش الان مينشست رو لبم اصلا نياز داشتم الان با يه سكس اروم شم كه با صداي بمش بگه تورو به هيچكس نميدم _دانيال بهم نگاه كرد جوابش جان دل دانيال بود _چرا خاموش بودي نگاهش خيره موند روم لباشو با دستمال پاك كرد ادامه دادم _چرا ديشب خونه نيومدي دستش رو دستم نشست عصباني بودم ولي واكنش نشون ندادم _بعدا دربارش حرف ميزنيم چشمام عصبي بود _خلم نكن دانيال دستمو محكم گرفت _اون چيزي كه فكر ميكني نيست صدام بلند شد _پس چيه ميدونستم قاطي كنه بد قاطي ميكنه ولي اهميت ندادم __باراد الان نه دستمو از دستش بيرون كشيدم و از رستوران بيرون رفتم بلافاصله سوار تاكسي شدم سر خودم داد ميزدم كه ميموندي گوش ميكردي شايد خطا نكرده ولي مغزم لبريز بود لبريز از صداي پروانه اي كه او را با سنجاقي به دفتري مصلوب كرده اند تا ساعت دوازده تو خيابون بودم و گوشيمم خاموش بود از رگبار بهاري حيس شده بودم دستي تو موهام كشيدم گوشيم و روشن كردم اس ام اس اومد _جواب ازمايش مامانم مثبت بود تا صبح پيش اون بودم دنيا دور سرم چرخيد مردم ديشب چي كشيده بود و امروز لبخند ميزد يعني مادرش سرطان داشت گرچه تنفر مادرش از خودم و ميدونستم اما زن خوبي بود لعنتي به خودم فرستادم پيامك پنجاه و سه تماس بي پاسخ اومد كليد و انداختم و داخل خونه رفتم كفشم و در اوردم احتمال دادم خواب باشه اروم داخل خونه رفتم رو مبل نشسته بود نگاهم روش لغزيد هيچي نگفتم سويشرتم و اويزون كردم و تيشرت خيسم و از تنم در اوردم سيگار ميكشيد صداش و شنيدم كدوم قبرستوني بودي تا الان پشت سرم حسش كردم مچ دستم و گرفت _عصبانيم نكن سمتش برگشتم قدم ازش كوتاه تر بود _حال مامانت چطوره چشماش خون بود دستم رو ته ريشش نشست دستمو پس نزد _خوب نيست دستمو تو موهاش كشيدم نميخوايي استراحت كني دستم رو گردن برنزه اش نشست دستش دور كمرم نشست _ارومم كن باراد لبم رو لباش نشست مكشاي محكم لبامون باعث نفس زدنم شده بود دكمه هاي پيرهنشو باز كردم دستم رو تن برهنه اش لغزيد پيرهن و از سرشونه هاي خوش فرمش پايين هل دادم كمرمو به خودش چسبوند لبام و ازش جدا كردم و لاله گوششو مكيدم صداي سنگين نفساشو حس ميكردم دستم رو عضلات شكم و سينه اش كشيده ميشد دستش روي زيپم نشست بازش كرد دو تا از انگشتاش كيرم و ماساژ داد ناله خفيفي كردم برم گردوند و به ديوار فشتر داد با ضرب شلوار و شرتم و در اورد تن از سرماي ديوار گزگز كرد از پشت بهم چسبيد اروم ديوار و چنگ زدم كيرش و بين كونم حس ميكردم از پشت گردنم و ميخورد اسمش و ناله كردم _دانيال با رسيدن دستاش به كيرم ناله عميقي كشيدم سمت اتاق خواب رفتيم پرتم كرد رو تخت سمتش رفتم كمربند مشكيش و باز كردم فقط دستش رو موهام نشست شلوارش و پايين دادم از رو شرت كير سخت شده اش و بوسيدم ميدونستم الان دندوناش چفته موهام و چنگ زد لختش كردم پرتش كردم رو تخت رو تنش خيمه زدم سرم تو گردن داغ و خوشبوش رفت دلم ميخواست دستاشو با كمربند ببندم ولي ميدونستم الان خوشش نمياد سينه هاش و اروم مكيدم سرم بين پاش رفت نفساي عميق و صدا دارش و ميشنيدم كيرش و كامل تو دهنم كردم و مكيدم از بالا تا پايين ده دقيقه با فشار دستش به سرم براش ساك زدم سرمو بالا كشيد و كوبيدم رو تخت لبامو عميق خورد پاهامو محكم از هم باز كرد كيرش رو كيرم كشيده ميشد و من فقط تو گرماي شكلاتي تنش حل ميشدم اصلا من تو عشق بازي انگشتاش ارضا ميشدم روحم با چشماش ارضا ميشد لباش رو سينه هام بود من بر عكس اون ناله هام و رها ميكردم و از مكشاي منظمش لذت ميبردم برعكسم كردم و زير شكمم بالش گذاشت ضربه دستاي داغش و رو كونم حس كردم تنم و جلو كشيدم و ناله كردم انگشتش و رو سوراخم ول كردم احساس خلا درونم و پر كرد رو تختي خوش رنكمون كه سليقه اون بود و چنگ زدم دو از انگشتاش محكم داخل تنم رفت چشمامو بهم فشار دادم انگشتاش بيشتر ميشد و من نفسام بريده ميشد دستاش رو پهلوم نشست كيرش رو سوراخم نشست و محكم داخلم كوبيدم سرمو تو تشك فشار دادم و عميق ناله كردم _دانيال جان دلم عميق و دو رگه اش و زير گوشم شنيدم بازي تعادل وزنش براي كمر زدن دستاي داغش رو پهلو هام سرش از پشت تو گردنم بود و لبا و دندونا و زبونش تنم و به كوره بهشت ميداد با ناله دورگه اش كنار گوشم درونم پر از داغي مايع تنش شد نفس مو بيرون دادم بدون دست زدن به خودم ارضا شده بودم سعي كردم كمر دردم و ناديده بگيرن منو سمت خودش كشيد هيش ارومي گفتم و سرشو رو سينم گذاشتم استراحت كن عشق من صداش و شنيدم تو رو به يه دنيا نميدم لبخندي زدم موهاي مشكيش و بين انگشتام نوازش كردم سرش رو سينم بود اروم شدنشو حس كردم خوابيده بود ارومه اروم و من تا صبح با اعضاي صورتش عشق بازي كردم نوشته باراد

Date: November 20, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *