راحت ترین کونی که کردم

0 views
0%

سلام اسم من علی هستش دانشجو ام 25 سالمه این خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به روز اول ماه رمضون امساله من با یه دختری دوست بودم به اسم شیلا که یه 4 ماهی میشد باهام بودیم چند بارم آورده بودمش خونه باهم سکس داشتیم این شیلا خانم یه دختر دایی داشت که اسمش سمیرا بود سمیرا خیلی با من راحت بود خیلی وقتا 3 تایی با شیلا میرفتیم بیرون خلاصه یه سری مشکلات پیش اومد که من با شیلا کات کردم سمیرام طبق معمول پا در میونی کرد و بهم زنگ زد کلی باهام حرف زدیم بهم گفت علی اگه وقت داری فردا بریم یه جایی بشینیم با هم حرف بزنیم منم فردا با تریپ خسته رفتم سر قرار سوارش کردم رفتیم کافیی شاپ کلی حرف زدیم منم همش میگفتم دیگه نمیتونم با شیلا باشمو از این حرفا از کافی شاپ که اومدیم بیرون تا یه جایی رسوندمش بعد خداحافظی کردیمو اون رفت شبش بهم اس ام اس داد که چه خبر و چیکار میکنی منم گفتم اگه در مورد شیلاست بیخیال شو گفت نه بابا در مورد اون نیست امروز دیدمت چه جیگری شده بودی گفتم با این ریش خسته جیگر کجا بود خلاصه یه ساعتی بهم اس ام اس دادیم من رو تختم دراز کشیده بودم که یه اس ام اس دادم گفتم یه چیزی بگم فکر نمیکنی بی جنبم گفت نه بگو ما که این حرفارو نداریم گفتم کاش الان یکی پیشم بود باهاش ور میرفتم گفت یعنی چی گفتم ناراحت شدی گفت نه بابا گفتم خیلی دوست داشتم الان سکس داشته باشم گفت ای جان گفتم میای پیشم گفت منظورت پشت تلفنه دیگه گفتم نه منظورم واقعیه گفت نه اینکار اشتباهیه گفتم سمیرا ببین هردومون میدونیم که از همدیگه خوشمون میاد پس مشکلت چیه گفت پس شیلا چی گفتم نمیفهمه گفت میترسم و خلاصه یکم ناز کرد ولی آخرش راضی شد من با مامان بابام راحتم اون روزم داداشم چند روزی خونه نبود چون تو یه شهر دیگه دانشجوئه مامان بابامو فرستادم بیرون گفتم مهمون دارم ساعت 8و30 صبح بود زنگ زدم گفت دارم راه میوفتم آدرسو اس ام اس کن آدرسو دادم نیم ساعت بعد رسید درو وا کردم دیدم با تریپ دانشگاه اومده گفت نیم ساعت وقت دارم فقط گفتم باشه بیا تو ازش پرسیدم صبونه خوردی گفت آره اومد تو اتاقم روبروم نشست منم رو تخت بودم پا شدم رفتم کنارش بوسش کردم خیلی خجالت میکشید بهم گفت نمیدونم این کارمون درسته یا نه گفتم درسته بین خودمونم میمونه بهش گفتم بریم رو تخت اونم اومد اول به کنار پیش هم خوابیدیم ازش لب گرفتم لبای معمولی داشت یکم که لب همدیگرو خوردیم من اومدم روش شروع کردم به خوردن گوش و گردنش آخه تو اینکار تخصص دارم همیشه سکسمو اینطوری شروع میکنم یکم که خوردم ناله اش شروع شدن دیگه شل شده بود وقتی گوششو میخوردم بیشتر صداش بلند میشدو به خودش میپیچید گفتم میخای از بالا شروع کنم بخورمت یا از پایین گفت از بالا شروع کن دکمه های مانتوشو باز کردم یه تاپ سبز پوشیده بود مانتورو از تنش در آوردم گفتم بشین تاپتم در بیارم اونم همکاری کرد روش خوابیدمو سینه هاشو از تو سوتینش در آوردم شروع کردم با حرص لیس زدنو گاز گرفتن خیلی حال میکرد وقتی میخوردمش زیپ شلوارشو کشیدم پایین دستمو بردم تو شرتش هیچ مقاومتی نکرد سینه هاشو میخوردمو کسشو میمالیدم کسش خیس خیس شده بود یه ده دقیقه خوردم یه دفعه یه جیغ کوتاه زد بدنش لرزیدو آروم شد فهمیدم که ارضا شده گفتم سمیرا نوبت منه گفت چیکار کنم گفتم در بیار واسم بخور گفت آخه دوست ندارم گفتم بخور دیگه من این همه مال تورو خوردم قبول کردو شروع کرد به ساک زدن ولی فقط انجام وظیفه میکردو از ساک زدن کیرم لذت نمیبرد به منم زیاد حال نداد چون حرفهای نبود ساک زدنش یه چند دقیقه ای خورد گفت چی شد دیگه چرانمیای گفتم میخوام بکنمت گفت نه این یه چیزو اصلا حرفشم نزن گفتم من فقط با کردن ارضا میشم یه ساعتم ساک بزنی نمیام گفت خوب یه جور دیگه آبتو میارم منظورش لا پایی بود گفتم باشه از پشت بخواب میزارم لا پات از پشت خوابید دیدم جون عجب کون سفیدو توپولی داره کیرم وحشتناک سفت شده بودو بدنم داغ کرده بود خوابیدم روش در گوشش گفتم جون من بزار بکنم اگه نکنم کمرم درد میگیره عصبی میشم گفت نهههههههههههههههه گفتم قول میدم فقط سرشو بکنم تو اگه دردت اومد درش میارم به بد بختب قبول کرد گفتم با دستات کونتو باز کن تا راحت بزارم سر کیرمو تف انداختم سوراخ کون اونم یه کم خیس کردم آروم سر کیرمو گذاشتم تو کونش وای اینقد تنگ بود که حتی کیر منو به بیرون فشار میداد اما من دست بردار نبودم بیشتر فشار دادم سرش رفت تو فکر میکردم الانه که یه جیغ بنفش بکشه ولی یه ناله ی بلند کردو هیچی نگفت منم شیر تر شدمو بیشتر هول دادم تو گفت مگه نگفتی فقط سرش گفتم 5 مین میکنم میاد دیگه اینقد غر نزن شروع کردم به تلمبه زدن وای که چه داغ بود کونش 7 8 دقیقه تو همون حالت کردمش کونش باز شده بود یه دفعه آبم اومد با فشار همه رو تو کونش خالی کردم گفت این چه کاری بود کردی وای چه داغه سوختم منم بلند شدمو خودمو جمعو جور کردم اونم بلند شد رفت دستشویی یه چند دقیقه پیش هم بودیم گفت باید برم دانشگاه زنگ زدم آژانس اومد بردش این اولینو آخرین باری بود که باهاش سکس داشتم بعد اینکه ارضا شدم از خودمو از اون بدم میومد به یه بهونه پروندمش این راحت ترین کونی بود که تو عمرم بدون مخ زنی کرده بودم خیلی وقت بود دوست داشتم داستان تو این سایت بنویسم اما حالشو نداشتم امشب نوشتم ببخشید اگه هنر داستان نویسی ندارم فقط اون خاطره هارو نوشتم اگه خوشتون اومد خاطره های دیگم دارم براتون مینویسم نوشته

Date: August 22, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *