زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو

0 views
0%

چشمامو باز کردم با این که شب قبلش خواستم امروزو نبینم اما بازم دیدم بیخیال چی به خواست من بوده که این باشه چشمام هنوز کاملا باز نشده بودن با دستم روی فرش دنبال گوشیم میگشتم هرچی ضربه ضربه زدم نبود به زحمت خودمو تو جام چرخوندم کناره تلویزیون بغل پریز بود اصلا یادم نبود دیشب زده بودم به شارژ سینه خیز خودمو به جلو کشوندم گوشیمو از شارژر جدا کردم و برگشتم سر جام ساعت تقریبا 12 30 ظهر بود آبجیم رو سرم اومد و یه نگاه بهم انداخت و یه آههههه سرد از ته دل کشید و رفت منم خودمو زدم کوچه علی چپ پین گوشیمو باز کردم و اول بسم الله رفتم سراغ روشن کردن نتم یکمی مکث کردم که شاید یه اعلان بیاد بالای صفحه شاید کسی بهم پیام داده شاید کسی یادی ازم کرده اما چیزی نیومد رفتم تویه اینستا یه چرخی زدم اکانتش رو بالا اوردم و بیوگرافیش رو واسه بار چند هزارم خوندم عکس پروفایلشو چک کردم و بازم یه رفرش زدم خودمم نمیدونم چرا این کارارو میکنم اما میکنم از اینستا بیرون اومدم و یه سری به گالری عکسامون زدم تو پوشه ای که مخصوص عکسای دوتاییمونه از وقتی رفت عادت دارم هر روز یه عکسمون رو انتخاب میکنم و خاطرات شیرین یا تلخش رو واسه خودم مرور میکنم نمیدونم چرا ولی میکنم چشمم خورد به عکسی که لخت تو بغل هم دراز کشیده بودیم و داشتیم به دوربین لبخند میزدیم ناخودآگاه روی عکس کلیک کردم و بزرگ شد یه نگاه به پشتم کردم که کسی نباشه صفحه گوشیمو ببینه کسی نبود باز مات عکس شدم هییییی یادش بخیر چه روزی بود چقدر خوش گذشت چه آرامشی داره وقتی آدم تو بغل عشقشه وقتی حتی به اندازه قطر یه عرق گیر مرزی بینتون وجود نداره وقتی فارق میشی از همه درد و استرس های زندگیت وقتی میخوای انقدر به خودت فشارش بدی که جفتتون یکی شین یاد اون روز به خیر مثل روز جلوی چشممه مثل همه روزای دیگه ای که باهاش سپری کردم تمام این دوسال رو طبق معمول تو هال نشسته بودیم و خندوانه میدیدم که فهمیدم خونواده میخوان فردا صبح بیرون برن و چند ساعتی میتونم تنها باشم داشتیم باهم چت میکردیم که بهش خبر دادم فردا میتونی بیای پیشم اونم از من مشتاق تر بود و قبول کرد فردای اون روز صبح زود از خواب بیدار شدم و بخاطر اینکه خونواده شک نکنن رفتم پای کتابام آخه هیجان زده بودم و دل تو دلم نبود و نمیتونستم بیشتر بخوابم صبر کردم تا رفتن بهش اس دادم کجایی عشقم تازه از خونه زدم بیرون وااای محمد خیلی سردمههه اشکال نداره خانمم زودی بیا تو بغلم گرم شو ای جاااان چشم زودی میام از خونه اونا تا ما تقریبا نیم ساعتی راه بود منم تو این فرصت رفتم حموم و یه دوش گرفتم اومدم بیرون شلوارکمو پوشیدم و خودمو با عطر خفه کردم یکمی بعد اس داد ک پایین مجتمع منتظرم درو باز کن منم آیفون رو زدم و در ورودی رو باز گذاشتم به محض ورودش تو خونه گفت آیییی یخ زددددم چقدر سرده این هواااا چی از جونمون میخووواد مدام در حال غر زدن بود منم خندم گرفته بود تویه آشپزخونه بودم هی غر میزد وسط غر هاش منو صدا میزد اما جوابی نمیشنید اومد جلوتر یکمی ترسیده بود داشت میرفت سمت اتاقی که همیشه باهم اونجا عشقبازی میکردیم که یهویی از پشت بغلش کردم ترسید یه تکون بد خورد دستاشو محکم گرفتم گفت وااااای خدا بگم چیکارت نکنه دل تودلم نبود خیال کردم مادرشوهرمه منم خندیدم و گفتم از خداتم باشه مامانم بغلت کنه جفتمون خندیدیم همونجا یه دل سیر لباشو بوسیدم و لباساشو براش دراوردم بزور خودشو از چنگم دراورد و با سرعت تمام رفت دستشویی منم فقط بهش میخندیدم حرصش درومده بود و همینجوری که اون تو بود به من بد و بیراه میگفت منم وسط خنده هام بغض گلومو میگرفت واسه ترس روزایی که کنارم نباشه مشکل از اون نبود مشکل از من بود نه وضع مال خوبی داشتیم که خونوادم بتونن ساپورتم کنن نه کار مناسبی داشتم نه حتی سربازی رفته بودم سه سال خودمو پشت کنکور حبس کرده بودم و امسال هم سال آخریه که فرصت دارم و همیشه پشتم بود و بهم امید میداد هرچند الان که نیست هیچ رمقی برام نمونده و امیدی به فردام ندارم چه بر سه قبولیم رفتم یه تشک پهن کردم و یه پتو مسافرتی و یه متکا آوردم جامونو حاضر کردم از صداش فهمیدم اومد بیرون شاید باورتون نشه ولی هنوز داشت غر میزد گفت پس دستماااال کو عجله عجله دستمال رو بهش دادم دستاشو خشک کرد در حالی که همچنان داشت حرف میزد لبامو گذاشتم رو لباش و بغلش کردم اوردمش تو اتاق خوابوندمش رو تشک و خودمم دراز کشیدم کنارش و از پهلو بغلش کردم عاشق این بود که پیشونیش رو ببوسم و منم چون میدونستم راحت این کارو نمیکردم و میزاشتم حسابی تو کف بمونه که مزش بیشتر شه در حالی که لباشو میخوردم با دستام سینشو چنگ میزدم و کم کم سرو صدامون بلند شد دستشو پایین اورد و از رو لباس کیرم رو گرفت منم دستمو پایین اوردم و وسط پاهاش گذاشتم و از اونجا کسش رو مالوندم واقعا جدا از حس شهوت این عشق بود که بین ما مبادله میشد و از صمیم قلب دوستش داشتم و نمیخواستم بجز اون احدی رو تو اون موقعیت با خودم ببینم یه پیرهن بلند پوشیده بود تا زیر باسنش بدون شلوار چون میدونست من این تیپ سکسی رو دوس دارم خیلی هم بهش میومد پوست سفید و صاف و شفافش آدمو بیشتر تحریک میکرد و دلت میخواست زیر پیرهنش رو زودتر کند و کاو کنی پیرهنش رو از پایین اروم اروم اوردم روبه بالا و شکمش رو لمس میکردم بلندش کردم و پیرهنش رو دراوردم یه ست مشکی پوشیده بود با گل های صورتی جنس شورتش توری بود و نمیدونم تجربه کردین یا نه اینجور شرت ها خیلی به آدم حس خوبی میده وقتی لمسشون میکنی مخصوصا وقتی یه کون خوش فرم و سفید هم زیرش باشه سوتین رو از تنش دراوردم و سینه چپش رو تو دستم گرفتم و شروع کردم به خوردن سینه راستش سایزش 65 بود اما درکل اندامش چیزی بود که من دوست داشتم همیشه از سینه های بزرگ و آویزون با سر پستون قهوه ای بدم میومد و جدا از این آدم وقتی عاشق یه نفر میشه هیچ چیز و هیچکس برات بهتر از عشقت نیست و چشمتو نمیگیره وقتی سینشو میخوردم خیلی بهش حال میداد همشو تو دهنم کنم و روبه تو بکشمش آخه میگفت حس میکنه که سینش داره کنده میشه و اینو دوست داشت سینش رو با دستم جمع کردم و نوکشو با لبام کشیدم و میک زدم اونم دستاش رو تو موهام کرده بود و چنگ میزد یه دستمم روی باسنش بود و دست کشیدم روش واقعا صاف و تحریک کننده بود پایین تر رفتم و از رو شورتش کسش رو بوسیدم خیس بود نگاش کردم و گفتم خیسه شیطون خندید و لب و لوچشو آویزون کرد گفت اهم با این لوس بازیاش بیشتر منو دیوونه میکرد با دستام اروم اروم شرتش رو پایین کشیدم و کشاله های رونشو بوس کردم و زبون میزدم شرتشو کامل دراوردم و با ولع شروع کردم به خوردن کسش پاهامو دراز کردم و به شکم دراز کشیدم و سرمو گذاشتم لای پاش یکمی براش خوردم و احساس کردم موقعیتم خوب نیست و حسابی گردنم درد گرفت بلند شدم رفتم یه متکا آوردم گذاشتم زیر کمرش اینجوری راحت تر بودم پاهاشو از قسمت ران گرفتم و بالا دادم تا حسابی کسش بیاد جلوی صورتم و بعد شروع کردم به خوردن بعد چند بار که این کارو براش کرده بودم میدونستم باید چیکار کنم که حسابی حالشو ببره و از اونجا که پرده داشت مجبور بودم اینجوری ارضاش کنم اولش تند تند زبون زدم به سوراخش و یهو یه زبوووون محکم از پایین دم سوراخش تا روی چوچولش کشیدم جوری که استخون پشت چوچولشو زیر زبونم حس کردم و اونم یه آه بلند کشید و موهامو چنگ میزد بعد زبونمو در سوراخش گذاشتم و روبه تو فشارش دادم و بیرون اوردم و مدام این کارو تکرار کردم و یه زبون محکم از پایین تا بالای کسش کشیدم همونجوری که دراز کشیده بود رفتم و نشستم رویه شکمش و کیرمو گذاشتم رو لباش یه اووووم گفت و یه زبون زد منم تا ته کردم تو دهنش و دراوردم و باز کردم تو چند بار این کارو تکرار کردم بعد کیرمو دستم گرفتم زبونشو دراورد و منم کیرمو گذاشتم رو زبونش و تکون تکون دادم بعد کمرمو دادم عقب و یه لب ازش گرفتم و گفتم دوستت دارم و رفتم پایین سر کیرمو که حالا حسابی خیس شده بود رو گرفتم چسبوندم به کسش و اروم از بالا به پایین کشیدم و یکم فشار دادم بعد کم کم تندش کردم و اونم وسط آه و اوهش گفت مواظب باش نره تو منم با حرفام بیشتر حشریش کردم میخوام بره تو میخوام جرت بدم میخوام زنت کنم میخوام جاشه تو خووون بیاد اونم آه و اوه میکرد و میگفت بکنش توش اما میدونستم تو حالت عادی راضی به این کار نیست و منم فقط کیرمو میکشیدم رو کسش و سوراخ کونشو با انگشت میمالیدم دوباره خودمو انداختم رو کسش و شروع کردم ایندفع مثل وحشیا خوردم و تند تند تند زبون زدم و دستمو بردم بالا سینشو مالوندم اونم هر لحظه سرمو محکم تر فشار میداد به کسش و اخ و اوخش بالاتر میرفت احساس میکردم واقعا کنترلش رو از دست داده و بدنش میلرزید منم دستم روی کیرم بود و میمالوندمش یکمی تو این حالت بودیم که یه آهههه بلند کشید و ولو شد و سرمو هل داد روبه عقب و فهمیدم ارضا شده خودمو انداختم تو بغلش و پنج دقیقه ای فقط قربون صدقش میرفتم و اونم بی حال افتاده بود و تو نفس نفس زدناش یه لبخند گنگی میزد یکمی که سرحال اومد گفت نوبتی هم باشه نوبت منه بلند شد و لبامو بوسید از وسط سینم زبونشو کشید تا زیر تخمام زبون داغش بهم ی حس عجیبی میداد بعد یه بوس از سر کیرم کرد تو همون حالت که خیره شده بود به چشام کیرمو کرد تو دهنش و سرشو میمکید همیشه میگفت وقتی دارم برات میخورم دوستدارم نیگات کنم و از لذت بردنت لذت ببرم و منم دوستداشتم ببینمش وقتی داره برام ساک میزنه و کیرم تو دهنشه پسرا میدونن چی میگم مردا با دیدن صحنه های سکسشون بیشتر لذت میبرن من که اینجوریم شمارو نمیدونم زبونش رو از بالای تخمام تا سر کیرم کشید و یهو کرد تو دهنش و تند تند میخوردش جوری که دور دهنش کف کرده بود و کیرم با برخورد به لب هاش صدا میداد منم دیگه حشرم زده بود بالا سرشو گرفتم و محکم فشار دادم رو کیرم تا ته رفت تو گلوش یهو اومد بالا و یه نفس عمیقی کشید خندید گفت بزار واسه خودم بزرگه همش جا نمیشه منو با این حرفش دیوونه تر کرد بلند شدمو محکم بغلش کردم و کوبیدمش تو جامون و نشستم رو شکمش و تا ته کیرمو میکردم تو دهنش وقتی نفس کم می آورد در میاوردمو دوباره میکردم توش بعد اومدم پایین و از پشت چسبیدم بهش جوری که اون روش به دیوار بود و پاهاشو جمع کرده بود تا اون موقع دقیق حسابش دستم نیست اما ده بار بیشتر سکس از پشت داشتیم و بخاطر همین دیگه زیاد اذیت نبود و با اینکه هربار اولش درد داشت و منم لازم بود کیرمو به سوراخش فشار بدم و تف بزنم کیرمو گذاشتم دم سوراخش اروم اروم فشار دادم بدون اینکه بره تو برگشت و گفت اینجوری حالش بیشتره تا اینکه بره تو جفتمون داغ داغ بودیم و داشتیم لب میگرفتیم و فشارمو بیشتر کردم که متوجه شدم کیرم رفته تو کونش و شروع کردم به تلمبه زدن انگار اینجوری کمتر دردش اومده بود تا دفع های قبل که یک دفعه همرو میکردم تو اروم اروم جلو عقب کردم گفت ای جونم کیرت کلفته عشقم کونمو جر دادی منم گفتم بتو چ کون خودمه دوست دارم پارش کنم و تند تر تلمبه زدم یکمی که پیش رفتیم توی کونش حسابی داغ کرده بود و جیغش درومده بود و هی میگفت جر خوردم مامااااان یه ده دقیقه ای تو این حال بودیم که آبمو خالی کردم تو کونش و کیرم تویه کونش داشت نبض میزد یه آخ بلند گفت و نیگام کرد طلبکارانه گفت خالی کردی تو مگه نگفتم خالی نکن تو بده منم گفتم به من چ کون خودت همه جونمو کشید میخواستی انقدر گوشت نباشی خندیدیم و کیرمو کشیدم بیرون بهش دستمال دادم بگیره دم سوراخش آبم نریزه آخه نمیتونست تا چند دقیقه ای بلند شه و درد داشت رفتم کیرم رو شستم و برگشتم یکمی تو بغل هم بودیم و چندتا عکس سلفی تو همون حالت با شکلک های مختلف و دیوونه بازی های خودمون انداختیم بعد بلندش کردم بردمش دستشویی تو دستشویی واقعا درد داشت صداش درومده بود منم رفتم دم دستشویی در زدم گفتم خوبی میتونی بیای بیرون که دیدم درو وا کرد و لنگ لنگان اومد و نشست گفت فشارم افتاده بهش یکم خوراکی دادم و یه لیوان آب هویج و لباساشو تنش کردم زنگ زدم آژانس دم ظهر شده بود و هر لحظه ممکن بود خونوادم برگردن دم در پیشونیشو بوسیدم و بهش گفتم خیلی دوست دارم تا پایین پله ها بردمش و سوار ماشینش کردم گفتم رسیدی اس بده پول آژانس رو حساب کردم و برگشتم پرونده این عکس هم بسته شد از جام بلند شدم تا به زندگی که نه بهتره بگم تا به فکر کردن بهش و امید به اون روزی که باز کنار هم باشیم ادامه بدم و کنار عکساش روز هارو شب کنم و شب هارو روز حساب از دستم در رفته که روزی چندبار اکانتاشو چک میکنم و از روی عکساش میبوسمش امان از این غرور لعنتی و این فاصله سرد زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو بار دیگر تو بار دیگر تو نوشته

Date: August 13, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *