ساعت٢ شب

0 views
0%

با سلام به دوستان عزيز اول اينكه بگم من نه نويسنده هستم نه مثه بقيه أفراد اينجا حرفه ايي بودن تو كص گويى خلاصه قصه از جايي شروع شد كه من يروز واسه خريد شارژ به سوپر محله رفتم وقتي وارد شدم ديدم يه دختر كوتاه قد اقا نه سينه هاش درشت تو دل برو بود نه هيكلش فقط قيافه داشت اينم بگم منم خودم همچين مثه داستان نويسايه اينجا كه ميگن ١٩٠ قد و فلان نيستم من ١٧٤ قدمه تقريبا كلا تيپ و متوسطه اقا من اين دختر و اسم مستعار سارا ديدم خلاصه تو نگاه اول نميدونم حس نوجواني بود چي بود ١٦ سالم بود اون موقع بهم دست داد كه عشق تو نگاه اول و چميدونم از اين كصشعرا خلاصه منتظر شدم خريدشو انجام بده كه پشت سرش برم ببينم خونش كجاست اون شب ما رفتيم دنبالش و خونشو پيدا كرديم منتظر مونديم تا فردا ببينم چطوري باهاش ميشه ارتباط باقرار كرد فرداش به چندتا دوستام گفتم ك قضيه اينطوريه و اين دختر و ميشناسين از شانس تخمي ما رفيقامون فقط ميدونستن خونشون كجاست يعني اونا هم ميخواستن باهاش اوكي بشن و بخدا يه سريا الان ميخونن ميگن كصشعر و ولي خدايي همش واقعيته اقا اون سال برنامه بيتاك تازه اومده بود منم اونموقع يه سامسونگ داشتم تخميا تخمي كه خلاصه نصب كرديم و چندتا اد كرديم و يه چيز داشت به اسم رادار بود نميدونم چي بود اقا ما گفتيم بزار بزنيم شايد اينم نصب كرده پيداش كنيم يه چندتايي و اد كرديم يهو پروفايل يكيشو باز كردم چندتا عكس اولشو ب زور ميشد چهرشو تشخيص داد ولي يه عكس اخرش چهرش معلوم بود كه ديدم بله خودشه ناموسن اون موقع خودمم فك نميكردم اينجوري به طرز كصشعر يه چيز تو زندگيم جور در بياد اقا ما اد زديم و منتظر اين بوديم كه قبول كنه و ما هم ارتباط باقرار كنيم اون شب هيچ خبري نشد و صبح بيدار شدم گوشي و چك كردم بازم خبري نشد ديگه به خودم گفتم من اگ شانس داشتم كه جايه تخم مرغ شانسي بودم ديگه اعصابم خورد داشت ميشد كه خواستم برنامه پاك كنم ك ديدم پي ام سلام اومد اقا مارو ميگي گفتم خدا شوخيع يا داري اسكلمون ميكني چجوري دختر دو شب پيش ديدمش الان در دسترس مخ زدنه خلاصه بگذريم همينجوري حرف و معرفي شروع شد تا نچسب بازياش تازه شروع شد من يه دوست پسر دارم كه عاشقش بودم و خيانت كردم و از اين كصشعرا خلاصه يه ماهي به صورت دوست معمولي باهم حرف ميزديم رو مخش راه ميرفتم و كه بهش گفتم نميخاي بياي بريم بيرون و يكم دوستمو بشناسم گفت كه من به خاطر اينكه يبار با دوست پسر قبليش تو خيابون مامانش ديدتش نميتونه روز بياد بيرون گفتم پس اي بابا خودمو زدم به ناراحتي و گفتم نميشه اصن هيچ راهي نيس گفت راستش به راهي هست ولي ميترسم ك گفتم ميترسي ك چي گفت هيچي بيخيال شايد يروز شد شب شد و يكم باهاش در مورد لب گرفتن و حرف زدم ك گفت با دوست پسر قبليش يكم لب بازي كردن كار ديگ نكرده اقا حرفيون رسيد به جايه سكسي ديدم كم كم داره خوشش مياد و يهو بعد ١٠ مين يه پي ام اومد نوشته بود ساعت ٢ شب سركوچه اولش كه خوندم تعجب كردم گفتم همه رو برق ميگيره مارو چراغ نفتي بهش گفتم بابا مگه روز و ازمون گرفتن چه كاريه اخهههه گفت تنها راه همينه اگ دوست داري بيا خلاصه ما بيدار مونديم و ساعت ١٢ قهوه خورديم تا وسط كار خوابمون نبره ساعت ١ ٣٠ شد همه خواب تويه خونه تاريك تاريك زدم بيرون چشتون روز بد نبينه كوچه ها خلوت ناموسن پشمت فر ميخورد نميدونم چرا به حرفش گوش دادم و رفتم خلاصه بهش اس دادم من تا ٥ مين ديگ سركوچم گفت باش منتظرم رسيدم سركوچه ديدم يه دختر از خونه اومد بيرون با دست داره اشاره ميكنه برو تويه كوچه بغلي منم رفتم تويه كوچه ديدم داره بدو مياد طرفم سريع بدون سلام گفت راه بيوفت اونطرف يه جا خيلي خلوت هست با بي اف قبليم يبار رفتيم گفتم باشه سريع شروع كرديم به رفتن تو راه هيچكدومون حرف نزديم ولي ناموسن خايه ميخواست ساعت ٢ تو كوچه خ خلوت تو يه محله اصلا نامناسب بري سر قرار رسيدم همون كوچه و من نشستم لب يه جوي بهش گفتم بشين گفت نه سريع بايد بريم خيلي نميشه گفتم واسه جي اومدي تو تو برگرد تنهايى من همينجا ميشينم گفت يعني ميخاي تنهام بزاري گفتم خودت اينجوري ميخواي و سريع عجله داري بري گفت ببخشيد و اومد نشست كنارم بهش گفتم از كجا شروع كنيم گفت منظور گفتم بابا حرف و اشنايي و ميگم كي خواست بهت دست بزنه گفت نه بابا بيا دست بزن پروو از جاش بلند شد كه بره اعصابم خورد شد دستشو گرفتم كشوندمش گوشه ديوار بهش گفتيم ببين خانوم كوچولو من بيكار نبودم ك از خوابم بزنم واسه تو بيام كه اينجا واسم ناز كني و قهر كني گفت بزن منو اگه نخوابيدن امشبت با زدن من تموم ميشه بزن منو خب داشت رو مخم راه ميرفت بهش گفتم خانوم كوچولو مثه بچه ادم بشين و حرف بزنيم و برو ميخواستم اروم اروم راضي به كردنش كنم تا به زور هرچند لاشي نبودم ك به زور كنم گفتم خيل خب بشين وحشي گفتم درست حرف بزن شب اول گفت شب اول و اخرمه با اين اخلاقت يه چند دقيقه ساكت بوديم و كه گفت سردمه حرف نميزني بريم خونه گفتم اگ نميخواي دعوا كني بيا بغلم گرمت شه گفت اممم باش اونقدري كوچيك بود و جاكليدي بود ك تو بغلم جا ميشد تو بغلم خوابيد و گفت از كجا پيدات شد يهو و هيچي نگفتم و ديدم بهترين موقع هست واسه بوسيدنش لبامو گذاشتم رو لباش ديدم اعتراضي نكرد اروم اروم شروع كردم به خوردن لباش اونم همينطور و بعد چند دقيقه گوشه لبامو گاز گرفت سرمو گرفتم بالا و نگاش كردم خنديد و دوباره ازش لب گرفتم دستمو بردم از زير لباسش و رسوندم به سينه هاش اخه چيزي نبود در حد ٦٥ خلاصه ماليدم سينه هاشو و تو همون حال لباسشو دادم بالا ديدم نه خوشش اومده هيچي نگفت و شروع كردم به خوردن سينه هاش تو اين فكر بودم بلكه بخورمش رشد كنه يكم حداقل بعدا بيشتر حال بده بهمون اونم داشت گردنمو ميخورد لپمو بوس ميكرد دستمو سمت كصش نزديك كردم گفت چيكار ميكني ميخواي پارم كني منم ديدم اونجا حساسه منصرف شدم و بعد خوردن لباش كم كم بهم گفت به كيرت دست بزنم منم كه يعني از خدا خواسته نبودم و خودم سفت گرفتم گفتم نهه واسه چي و بعدش هيچي نگفت بهش گفتم با خواست خودت ميخوام اينكارو انجام بدم ولي از پشت نميخوام فك كني همون روز اول فكر كردنت بودم گفت بايد چيكار كنيم بردمش گوشه ديوار شلوارشو كمي دادم تا نيمه پايين يه تف زدن رو كيرم و يكم اروم با دستام سوراخ كونشو مالش دادم هيچي نميگفت يه لحظه حس كردم بهش تجاوز ميكنم و كاري نكردم گفت چيكار ميكني زود باش ديدم نه خوشش اومده انگار بهش گفتم خشكه نميشه گفت خب چيكار كنيم بهش گفتم برگرد خيسش كن گفت چيييييي عيييي گفتم مجبوري ديگ و بعد نه نه كردنا راضي شد يكم خيسش كنه كيرمو كرد تو دهنش سريع خيسش كرد و به همون حالت برگشت دوباره اينبار تف بيشتر زدم در كونش و اروم اروم كيرمو فشار دادم بره داخل همون اولش ك سر كيرم رفت يكم داخل يه اه كشيد كه نصف موهايه تنم سيخ شد چشاشو بسته بود و لباشو گاز ميگرفت اروم اروم بازي ميكردم تا يكم كيرم تو كونش جا باز كنه و دردش كمتر بشه ولي لامصب اونقدر تنگ بود كه حس كردم تو ديوار ميكني يه فشار دادم كه يهو اه يه كوچولو با صدا بلند گفتم هيشششش صدا نده يادت رفته شبه ها همه ميفهمن با سر گفت باش و ادامه دادم حالا كيرم تا نيمه هاش رفته بود همينطور بازي ميكردم باهاش يكم جا باز كرد شروع كردن به تند تند كردنش و خيلي نميتونستم پوزيشن بزنم ناموسن شرايط دشوار بود كون خوبي داشت برعكــس سينه هايه تخميش همينطوري ك كيرم تو كونش بود يه لحظه حس كردم داره ابم مياد نميدونستم چيكار كنم در بيارم ميريزه رو لباس و گند ميزنه اينطرف و اونطرف در گوشش گفتم ببخشيد يكم گرمه ريختم تو كونش چشماش بسته بود بدنش كاملا شُل شد كيرم و كشيدم بيرون همون جا ب ديوار چسبيده بود يه دقيقه يه بوس در كونش كردم و شلوارشو كشيدم بالا برگشت ديدم حرفي نميزنه گفتم چيه يه بوسم كرد و گفت باهام هيچ حرفي نزن از الان خدافظي تا فردا هيچي نگفتم راه افتاديم تا خونه رسوندمش و رفتم خونه شايد باورتون نشه ولي تو راه برگشت هزارتا خدايا خدايا ميكردم برسم خونه و اين شب تموم شه خلاصه اونشب شد اولين سكس ما الانم سارا كونش خوب خوش فرم شده حال أساسي كرده ما هم از اين حالش بي نصيب نمونديم چاكر پاكرتونيم هر نظري دادين چشين دمتون گرم فقط فحش ندين بيشتر سعي كردم كامل و دقيق بگم ببخشيد خسته شدين از خوندش خدافظ نوشته

Date: September 7, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *