سکسِ خداحافظی

0 views
0%

سلام میخوام برخلاف بقیه ک از سکس اولشون میگم من از اخریش بگم ک دینو دنیام توی اون روز جا مونده حقیقته محضه ولی بازم هرطور شما فکر میکین محترمه اسم من نیلاس ۲۱ سالمه میخوام ی خاطره براتون بگم ک مال ۱۸ سالگیمه سوم دبیرستان بودم ک با ی پسر تو راه مدرسه آشنا شدم کم و بیش خبر داشتم ک تو تیم نوجوانان فوتبال بود هیکلش خیلی خوب بود خیلی هااااا کم کم فهمیدم اونم از من خوشش اومده بهم شماره داد اسمش هادی بود باهم دوست شدیم وقتی کسی نبود میومد خونمون ولی رابطمون درحد لب بازی و خلاصه کمر ب بالا بود بجز یبار ک از پشت رابطه داشتیم دوسش داشتم بگذریم میخوام از خاطره ای بگم براتون ک شد اخرین روز رابطه ی منو هادی من چون مدرسم خصوصی بود سال کنکورم از تابستون مدرسه رفتیم هادی یسال از من کوچیکتر بود خداییش دوسش داشتم اونم هیچ جوره کم نمیذاشت واسم ولی کم کم دیدم رفتاراش غیر قابل تحمله هی ناز میکرد منم حال و حوصله ناز کشی نداشتم مثلا من دختر بودم قرار شد کات کنیم ولی قبلش گفت نیلایی برای اخرین بار بیا باهم باشیم منم میخواستم بقول خودش ب شوخی میگف تو اوج خدافظی کنیم خلاصه من یروز کلاس عربیم ک ۸تا۱۲بود کنسل شد ولی چیزی ب خونواده نگفتم و رفتم پیش هادی اونم کلید پارکینگو آورد رفتیم تو ماشین چون پارکینگشون فقط جای ماشینشونو داشت اول کلی از این جدایی ناراحت بودیم همو دوس داشتیم ولی سخت شده بود رابطه اومد بغلم کرد منو گذاشت رو پاش سبک بودم براش اخه من قدم ۱۶۰و وزنم ۵۰کیلوئه پوستم خیلی سفیده لبام گرده و چشم قهوه ای با موهای خرمایی ولی هادی قدش رو۱۸۰بود و وزنشم ۸۰ سفید بود عین خودم چشم قهوه ای مو مشکی و لبای خیلی خیلی درشت دستشو انداخت پشت گردنم سرشو جلو آوردو لبامو اسیر لبایی کرد ک لذت بوسیدنش هنوز تو وجودمه اروم و گاهی خشن میمکید لبامو دستمو فروکردم تو موهاش ب گردنش حساس بود با ناخونام رو گردنش خط های فرضی میکشیدم دیدم محکم منو ب خودش فشار داد و بدون اینکه جدا بشیم منو خوابوند رو صندلی خودشم خیمه زد روم نفس کم آوردم ولی ولم نمیکرد چشمامو باز کردم دیدم اشک از گوشه چشم چپش اومده چشم واکرد دوتا چشمش بارونی شده بود از این جدایی ولم کرد و نشست دست کشید تو موهایی ک من بهمش ریخته بودمیهو سرشو بالا گرفتو مثل اینکه تاحالا منو نداشته ب سمتم هجوم آورد باز خوابید روم منم وستامو دور کمرش حلقه کردم ب عطر حساسیت داشت اصلا نمیزد ولی عطر تنش همیشه منو مست میکرد سرشو گذاشت رو سینم میگفت میخوام صدای قلبتو بشنوم بغض ب گلوم چنگ مینداخت سرمو پایین گرفتمو عطرتنشو بلعیدم موهاشو نوازش کردم گفتم نفس نیلا نمیخوای ک وقتم تموم بشه و با گریه حالمو بدتر کنی نگام کرد لباشو بوسیدم یکی دوتا سه تا ده تا نمیدونم صدای بوسه هامون ماشینو پرکرده بود گرمم بود چون پوستمون سفید بود گرما سرلپامونو گل انداخته بود دستمو از دوطرف تیشرت آبیش رد کردمو درش آوردم سینش ی دونه هم مو نداستو من عاشق اون سینه های پهن و سیکس پکو بازوهای درشتش بودم گفت نیلام لپ گلی شدیا دکمه های مانتومو باز کرد درش آورد گره ی تاپ پشت گردی بنفشمو باز کردو از تنم کشیدش سینه های کوچیکم ک سایزش۷۰ هست رو از رو سوتین آبیم نگاه کرد برق اشکو دیدم تو چشماش نفس عمیقی همزمان کشیدیم ک اشک بهمون غلبه نکنه بغلم کرد گفت نفس جان گفتم جان ریز خندیدو گفت سایز کمرت چنده گفتم یعنی تو نمیدونی گفت یادم رفته گفتم ۲۸ یهو خم شد رو نافمو بوسه زد لباش داغ بود گفت نمیدونی وقتی بادستام این کمر باریکو میگیرم چ حس نااااابیه اومد رو لبام و بوسید چونمو بوسید از وسط لبام با انگشتش خط فرضی کشید تا نافم زیر نافمو بوسید همزمان پهلومو نوازش میکرد گف اجازه هست برای بار اخر پلکامو روهم گذاشتم اخه بغض اجازه حرف نمیداد بهم دست برد دکمه های شلوارمو باز کرد صدای زیپ شلوارم اومد دست گذاشت رو کمر شلوارمو درش اورد خیلی اروم شورتمم آبی بود باز اومد رو لبام حریصانه همو میخوریم تو چشمام زل زد و بعد داغ پیشونیمو بوسید دست توی موهام کشید زیر گوش راستمو بوسید میدونست گردنم نقطه ضعفمه میبوسید و میبوسید و لیس میزد از شدت اون حس ناب کمرمو پیچ میدادم و پاهامو دور کمرش حلقه کردم اومد قفسه سینمو بوسیدو دست کشیددستشو برد زیرمو قفل سوتینمو باز کرد درش اورد سینه ی راستمو ب زهن گرفتو میمکید و سینه چپمو میمالید نفسام ب شماره افتاده بودن زبونشو ماهرانه میزد ب سرسینم داغ بودیم طوریکه موهامون خیس شده بود عطر تنمون تو فضای ماشین توهم پیچیده بود و فقط صدای نفسامون بوددستمو بردم سمت شلوار اسلشش پاشد از روم و درش آورد ههه شورت اونم آبی بود منم نشستم و اینبار من خودمو روش انداختم سینه هامون چسبیده بود بهم حس خاصی بود سفتی کیرشو رو شکمم حس کردم ی نیشخند زدم گفتم بــــــــه بــــــــه هادی کوچیکه بیدار شد تک خنده ای کردو شورتمو دراورد خیلی ماهرانه کسمو میخورد لیس میزد و صدای زبونش ک رو آب کسم لیز میخورد منو دیوونه کرده بود ی دستشم سینمو چنگ میزد منم موهاشو گرفته بودم از سر لذت میکشیدم ولی آروم آخه عشقم بود نذاشتم ارگاسم بشم اخه بعدش خیلی بیحس میشم نشستمو شورتشو پایین کشیدم و دراوردم نشستم رو پاش انگشتشو دهنم کرد میمکیدمش بعد انگشتشو اروم فرو کرد تو کونم لبامون رو لب هم بود دردم ک گرفت لبشو گاز گرفتم ولی ولش نکردم اونم اروم انگشتشو عقب جلو کرد گفتم هادی بسه درازش کردم و نشستم رو شکمش شکمش با ابم خیس شد گف نیلام یکم میخوری واسم خودمو سر دادم رو پاشو کیرشو دستم گرفتم قبلاهم این کارو براش کرده بودم اروم سرشو کردم تو دهنم کیرش ن دراز بود ن خیلی کلفت عادی بود اروم براش ساک میزدمو تخماشو با دستم میمالیدم گفتم صداتو آزاد کن یهو انگار ک نفسش وابشه شروع کرد ب آه های طولانی و بلند پاشد از تو کوله پشتیش اسپری لیدوکائین دراورد اخه وقتی تو زمین فوتبال اسیب میدید میزر ک دردش بخوابه چندتا زد ب کیرش اخه من دیر ارضا میشم خواست برسه ب من دراز کشید یکم تف زدم ب سر کیرشو خیلی یواش نشستم روش دوتا دستامون چفت هم بود انگشتامو فشار دادم لا ب لای انگشتاش و از دردش ب خودم لرزیدم گفتم وایسا وایسا تا عادت کنم اونم گوش کرد بعد چند لحظه خودم شروع کردم ب بالا پایین کردن کسم داشت میسوخت بسکه داغ بود قرمز شده بود گفت بخواب خوابیدم ی پامو انداختم رو پشتی صندلی عقب ی پامم پشتی صندلی جلو بین پاهام اومد و فرو کرد تو کونم یکم تلمبه زد گفت یکم کمرتو بیار بالا تا راست بره منم اومدم بالاتر تلمبه میزدو آه میکشیدم دیگه درد نداشتم لذت سکس با پسری ک عاشقش بودم همه وجودمو گرفته بود دیدم صورتشو جمع کرده ک اه نکشه گفتم دوس دارم صدای آه کشیدنتو شر ع کرد ب ناله های مردونه داشتم میسوختم گفت نیلا درش میارم سریع بخورش گفتم ن کثیفه گفت خوبه مال خودته و یهو درش آوردمنم نخواستم ضدحال بزنم آنچنان ساکی براش زدم ک خودمم تعجب کردم داشت کم کم داد میزد گفتم یواش صدات بیرون میره ن ب پنج دقه پیشت ن ب الانت خندیدو باز منو خوابوند و باز از اول تلمبه زد دیگه نمیتونستم میگفتم وااااااییییی تمومش کن هادییییییی آی بسه وای مردم قشنگ حس میکردم دارم از تو میسوزم گفت نیلام داره میاد کجات بریزم گفتم بریز تو کونم یکم دیگه تلمبه زدو ی آه بلندو بالا کشید ک چون خیلی داغ بودم از تو خالی شدنشو حس نکردم فقط دیدم دستاش از قاب پنجره ماشین شل شد و اروم افتاد روم بعد چند دقه بیرون کشید و از جلوی ماشین دستمال اورد و گذاشت دم سوراخ کونم ک ابش نریزه رو صندلی همو بغل کردیم و باز هم با اشک همو بوسیدیم بغلش کردم سرمو گذاشتم رو سینه مردونش و قفسه سینشو بوسه ی ریزی زدم لباسامو پوشیدم و رفتیم پایین از ماشین قبل خروجم بازم منو بوسید و گفت هیچوقت فراموشت نمیکنم با اون ست آبی تنت با اشک خارج شدم وسطای کوچه بودم گفت نیلا برگشتم اشکشو پاک کرد گفت بخدا دوستت دارم باز زدیم زیر گریه و رفتم صدای در خونشون اومد و قصه ی عشق نیلا و هادی ب سر رسید ولی اینبار کلاغ شوم روی بوم خونه عشق ما ب سرمنزل جدایی رسید و پایان نوشته

Date: December 9, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *