سکس با خواهر زنم زهرا

0 views
0%

من سیسی هستم 48 سال دارم رابطه ام با زنم زهره خوبه و همدیگر را خوب ارضاء می کنیم چون بچه نداریم اکثراً تو گشت و گذار هسیتم و خوب حال می کنیم من کیر کلفتی دارم و دیر ارضاع می شوم و بسیار حشری هستم و زهره عاشق کیر کلفت منه زهره زنی است چاق با پاچه ای گوشتی و هیکل درشت چهار شانه و خوش قیافه و سکسی با سینه های بزرگ سایز 80 و کون گنده سایز 90 زهره کس گشاد سیاه گوشتی دارد کسش آنقدر گشاده که وقتی روی صندلی یا هر چیزی میشینه و پاهاشو باز می کنه و بطرف بالا می بره لب های گوشتی کسش باز میشه مثل دروازه فوتبال و قرمزی داخل کسش تا ته دیده میشه یعنی با کله میشه رفت تو کس زهره عاشق سکس از کونه حدود 20 ساله باهم ازدواج کردیم از روز اول ازدواج هر چند باری اجازه میده از کون بکنمش وقتی کیر کلفتمو تو کونش می کنم از لذت بی خود می شه آلان بعد از 20 سال کون دادن سوراخ کونی گشاد با لب های پوف کرده ای دارد با یه توف هر چیری را براحتی بدون اینکه دردی احساس کنه تو کونش میره زنم تو مسافرت ها جاهایی را ترجیح میده که بتوانه لخت مادرزاد تو ساحل استخر و محل های خاص آزادانه بگرده زهره براحتی پیش همه لخت میشه چون هیکل چاق و درشت و سینه های بزرگ ایستاده ای داره و زود جلب توجه می کنه دوست داره بدن لختشو به همه نشون بده و حتی اگه تحریک بشه بدون هیچ گونه حیائی با من سکس می کنه و اگه مردم هم تماشاش بکنند اصلاً اهمیت نمیده از زهرا خواهر زنم بگم زهرا متاهل است و یه پسر 11 ساله داره و تو یه بیمارستان به شغل پرستاری مشغول است زن خوشگلی بسیار حشری است ولی سکسی نیست سینه های کوچکی داره و کونش هم از کون زهره کوچکتره ولی کونش حالت گردی داره وقتی شلوار تنگ می پوشه و دولا میشه کونش آدمو تحریک می کنه خیلی وقته که آروز داشتم یه روزی زهرا را لخت کنم و کون سفید و خوشگل شو تماشا کنم بعد کونشو بزارم روی صورتم و سوراخ کونشو لیس بزنم و بخورم یعنی حسابی با کونش حال کنم زهرا اهل شوخی کردنه از شوخی هائیکه توش موضوع سکس باشه خیلی خوشش می یاد موبایلشر پر جک و فیلمهای سکسی است معمولا موبایلشو به من میده تا بهش برنامه بزنم من هم موبایلشو دست کاری می کنم از عکس و فیلم هاش کپی می گیرم زهرا تو موبایلش کلی عکس و فیلم از خودش و دوستاش با مایو تو استخر خصوصی و مهمانی های زنانه داره اگه بفهمه من با موبایلش چیکار می کنم یه سیخ داغ تو کونم می کنه داستان ما از اینجا شروع می شود که در سال 87 شوهر زهرا برای ماموریت بمدت 6 ماه به خارج از کشور سفر می کنه زنم برای اینکه زهرا و پسرش تنها نباشن میگه که بیایند و خونه ما بمانند زهرا هفته ای 3 الی 4 روز خانه ما رفت آمد میکرد زهرا پیش من خیلی راحته چون تابستان بود لباسهای راحت و بازی می پوشید و بالای سینه هاش و پاچه های سفیداش در مقابل دید من قرار می داد معمولا با یک شوارک پاگشاد کوتاه و تی شورت رکابی سینه باز می پوشید و منو خیلی تحریک می کرد وقتی رو مبل می نشت پاهاشو طوری می گذاشت که از لای شلوارکش شورتش دیده میشد و پشمهای کسش آنقدر زیاد بود که از کنار شورتش بیرون می زد یک شب که زنم بسیار مریض بود و آمپول آرامبخش بهش تزریق کرده بودیم از فرط بی حالی بخواب عمیقی رفته بود و هر چه صداش می کردم بزور جواب می داد نمی دانم چطور شد فکر خفنی به ذهنم خطور کرد که امشب می توانم به حساب کون زهرا خواهر زنم برسم از خوش شناسی من اون شب پسرش به خونه مادر بزرگش رفته بود و من و زهرا با زنم تنها بودیم بعد از خواب عمیق زنم من منتظر شدم تا زهرا به رخت خواب بره معمولا خواهر زنم تو رخت خواب با یه شورت و یه لباس زیر رکابی می خوابه قبلاً یواشکی نصف شب وقتی همه خواب بودن در اطاقشو باز می کردم و نگاهش می کردم اون موقع متوجه شده بودم که زهرا با لباس زیر و شورت می خوابه این کارم را راحتتر می کرد تقریباً حدود نیم ساعت بود زهرا تو خواب بود که واشکی با ترس و لرز که زهرا چه واکنشی از خود نشان خواهد داد پیشش رفتم و به آرامی لحاف را کمی کنار زدم و کنارش دراز کشیدم اون به پهلوی راست خوابیده بود آرام آرام خودمو بهش نزدیک کردم خیلی می ترسیدم ولی شهوت گایدن کون زهرا من را وسوسه می کرد و به شهامتم می افزود مدتی تو همان حال ماندم تا عکس العمل زهرا را ببینم زهرا هیچ واکنشی از خود نشان نداد فقط خودش کمی جابجا کرد ولی باز پشتش به من بود و کونشو بیشتر گلومبه کرد من فرصت را از دست نداده و به آرامی دستم را به طرف کون و ران زهرا بردم و دستم را روی باسنش گذاشتم و شروع به نوازش باسنش کردم او باز رلکس بود زهرا که به پهلو خوابیده بود بعد از مدتی نوازش کمی خودشو جابجا کرد کونشو کمی بطرف من و بالا کشید و یواشکی روشو برگرداند بهم گفت ای شیطون می خواهی منو بکنی وااای تمام بدنمو عرق گرفت اما من کمی خیالم راحت شد که زهرا هیچ اعتراضی بکارم نکرد و مثل اینکه خودش هم بی میل نبود بعد زهرا به من گفت بسیار خوب ناقولا نوازشم بکن دارم بزارتحریک بشم منهم باسنشو می مالیدم و دستمو به لای پاهاش می بردم اونهم پاهاش محکم بهم فشار می داد و نمی گذاشت دستمو تو لای پاهاش بکنم و کسشو بمالم من هم دستمو لای درز کونش می مالیدم اطراف سوراخ کونش پر مو بود وقتی لای کونش دست می زدم موهاشو حس می کردم بعد مدتی مالیدن کون زهرا متوجه شدم از لای پاهاش خیس شده و آب میریزه پایین یواشکی بهش گفتم حشری شدی جنده گفت آره الاغ کسکش بهش گفتم می خواهی چی کارت کنم گفت هر کاری دلت می خواهد پارم بکن جرم بده بهش گفتم از کون دوست داری گفت به شرطی که آروم بکنی منو گفتم باشه بعد زهرا از جاش بلند و ایستاد چشمم به شورتش افتاد کلی پشم از کناره های شورتش بیرون زده بوده که حال آدمو بهم می زد ولی من به هوای اینکه می خوام کونش بکونم به پشمهاش توجهی نکردم زهرا بلند شد و به طرف کمد اطاق رفت از کیفش یه کرم درآورد و بهم داد و گفت با این خوب دور سوراخ کون و توی کونشو چرب کنم بعد گفت گیرت خودتم هم خوب کرم بمالیش که نمی خوام دردی احساس کنم من هم کرم را گرفتم و گفتم باشه زهرا سریع لخت شد وااااااااای چه کونی وااااای چه کس پشمالویی پشم های پرپشت کسش که به جنگل آمازون میگه زکی حال آدمو به هم می زد من هم شلوار و شورتمو درآوردم کیرم سفت و راست وایستاده بوده زهرا کیرمو که دید یکه خورد گفت وای چه کلفته گفت این کونمو داغون می کنه ترو خدا آورم باش کونمو جر بدی شوهرم می فهمه من بهش گفتم راحت باش چنان تو کونت میزارم که اصلاً نفهمی بهش گفتم من تو کون کردن تجربه دارم زهرا گفت واااااا یعنی خواهرمو هم از کون می کنی گفتم بله از روز اول نامزدی گفت وااااااای خدای من یعنی آلان کون خواهرم داغون شده وضع سوراخ کونش باید خیلی افتضاح باشه مگه نه گفتم آره سوراخ کونش حسابی گشاد شده دیگه ترموز نداره وقتی کوز میده خودشو کثیف میکنه زهر یه خنده ای کرد گفت عجب ناقولایی تو بهش گفتم زود باش جنده دولاشو می خوام کونتو کرم بزنم زهرا گفت همین جوری می خوای بچپونی توکونم اول کیره نازتو بده باهاش کار دارم بعد دستشو آورد کیرمو گرفت گفت چه نازه بمیرم واسش بعد برد تو دهنش شروع کردن به ساک زدن چه ساکی میزد تمامی سرشت بدم داشت می لرزید احساس می کردم کیرم داره از جاش کنده میشه با کیرم حسابی حال کرد بعد دراز کشید گفت بیا بغلم رفتم بغلش دراز کشیدم رفتم رو لب چند لحظه ای لب رو لب بودیم دستم بردم روی سینه هاش زهرا سینه های کوچکی داره ولی حالت گلابی شکله و نوک قهوه ای پوفی داره جون میده واسه مک زدن و خوردن سینه هاشو فشار میدادم و نوکشو گاز می گرفتم زهرا آهی می گشید آغ و اوخی می کرد و میگفت الاغ کسکش مادرجنده یواشتر آلان زهره بیدار میشه گفتم نگران نباش توپ هم بندازی بیدار نمیشه دستمو بردم بطرف کسش شروع کردم به مالیدن کسش مرتب آه می کشید و می گفت منو حسابی حشری کن جرم بده پارم کن گفتم بابا تو دیگه کی هستی مگه با شوهرت حال نمی کنه اینقدر حشری شدی تازه شوهرت هم یه ماهی نشده رفته خارج گفت کون لق شوهرم بابا بی خیال اون خیلی بی بخاره حال کردن بلد نیست فقط بلده کس بکنه زود هم ارضاع میشه بهش دست میزنی آبش میاد و بعدش کیرش شل مشه می افته و دیگه نمیشه باهاش حال کرد گفتم پس تو چطوری ارضاع می شی گفت با دستش کسمو میماله کلی مکافات دارم باهاش بعد زهرا گفت سیسی جونم ول کن می خوام با کیرت حال کنم تو بهر کون و کس من باش من گفتم جنده آخه با این کس و کون پشمالوت چیکار کنم گفت کسمو با دستت بمال وقتی دیدی آب کسم می یاد میری تو بهر کونم گفتم اوکی عزیزم شروع کردم به مالیدن کسش انگشتمو تو کسش میکردم آهی می کشید و می گفت تندتر بمال همینطور کوسشو تند تند میمالیدم بهش گفتم نکنه ارضاع بشی گفت نه مال من طول می کشه به من گفت تو چی گفتم من هم دیر ارضاع می شم دیدم آب کسش داره می ریزه بهش گفتم آبت داره میاد بلند شد رفت ز اطاق بیرون ی سرکی به خواهرش زد به برگشت در اطاق را کمی باز گذاشت تا خواهرشو که تو اطاق روبروی خوابه ببینه بعد رفت یک صندلی آورد گذاشت وسط اطاق و خم شد روی صندلی و دستها و سرش رو صندلی گذاشت و و کونشو کمی بالا داد و گفت کارتو بکن سیسی جون من هم شروع کردم به نوازش کونش مو دور سوراخ کونش آنقدر زیاد بود که نمی شد سوراخ کونشو دید مجبور بودم موهاشو کنار بزنم تا سوراخشو دیده بشه بعد یه کمی کرم برداشتم و زدم نوک انگشتان دستم و انگشت وسطی را به آرامی کردم تو کونش وااااااااای چه کون تنگی باز زهرا یه آغی گشید گفت یواشترالاغ گفتم ای جنده هنوز چیزی که نشده بعد آرام آرام انگشتمو تو کونش حرکت دادم تا تو کونش جا باز کنه بعد یواشکی انگشته دوم را کرم زدم با دو انگشت تو کونش کردم زهرا بهم گفت نه مثل اینکه واردی ها می دونی چیکار کنی بهش گفتم تو حرف نزن فقط حال کن گفت باشه به کرم زندن کون زهرا ادامه دادم اطراف کونشو حسابی کرم زدم و بعد گیر خودمو حسابی کرم مالی کردم گیرم دیگه خیلی سفت شده بود داشت می ترکید بعد به آرومی نوک کیرم را کلاهشو گذاشتم رو سوراخ کون زهرا مالیدیم به اطراف سوراخ کونش زهرا یه آهی کشید گفت ترخدا آروم بکن توش من گفتم راحت باش به مالیدن گیرم دور سوراخ کونش ادامه دادم زهرا خیلی کیف می کرد آه می کشید یواشکی گفت گیرتو بکن توش دیگه من گیرمو به سوراخ کونش فشار دادم سر گیرم به آرامی تو کونش بردم باز یه آغ بلندی زد و گفت یواش بابا درد داره گفتم زهرا جون راحت باش کمی تحمل کن باز یه فشاری دادم به کمی از گیرموتو کونش بردم دوباره گیرمو کشیدم بیرون دهان سوراخ کونش کمی باز شده بوده باز کمی کرم دور کونش و گیرم زدم باز آهسته گیرو تو کونش فرو برم این دفعه یه آه طولانی کشید و گفت چه لذتی داره بمیرم واسه گیرت هل بده تا ته بره می خواهم تخماتو حس کنم من آرام آرام کیرمو هل می دادم تا اینکه تا آخر تو کونش فر کردم بعد آرام حرکت می دادم تا کیرم تو کونش جا باز کنه بعد از اینکه مطمئن شدم زهرا هیچ دردی احساس نمی کنه حرکت جلو عقب تند کردم واااااای چه حالی می داد تند تند که می زدم زهرا می گفت تو کارت استادی من هیچ دردی حس نمی کنم خیلی لذت داره تندترش بکن بعد مدتی تلمبه زدن گیرمو از کونش درآورم تا به وضع کونش نگاه کنم هوایی که بخاطر تلمبه زدن وارد کونش شده با صدای بلند از کونش خارج شد هر دو خنده مون گرفت کیرمن داغ بود و دهانه سوراخ کون زهرا حسابی باد کرده بود درحالتی که زهرا ایستاده بود دوباره دولاش کردم واز پشت گذاشتم تو کونش با وسواینکه برای اولین بود که کون میداد واقعا کارش خیلی ماهرانه بود بعد از چند دقیقه سکس تو ایستاده زهرا گفت پزیشون را عوض کن رفت روی صندلی نشت پاهاشو بالا برد و کونشو کشید بالا تا سوراخ کونش به وضعیتی من بتوانم کیرمو تو کونش بکنم درآورد مدتی تو اون وضعیت من تلمبه زدم تا اینکه احساس کردم دارم ارضاع میشیم به زهرا گفتم داره آبم میاد چیار کنم بریزم تو کونت یا بیارم بیرون زهرا گفت بریز کونم فقط ضربه ها تو محکم و تندتر بکن من هم دارم ارضاع میشم که بعد چند لحظه هر دو باهم ارضاع شدیم من بی حال شدم و افتادم روی زهرا هر دو بشدت عرق کرده بودیم بدن هر دومون خیس عرق بود زهرا در حالی منو بغل کرده بود و پشتمو نوازش می کرد شروع کرد به بوسیدن و لب گرفتن از من بعداز چند تا بوسه آبدار گیرم شل شد و خودبخود از کون زهرا خارج شد و افتاد بیرون زهرا گیرمو گرفت با دستش گیرمو فشار داد مقداری آب گیرم تو دستش ریخت بعد دستشو برد بطرف دهانش و با زبانش کف دستشو لیس زد من از روش بلند شدم زهرا گفت چه مزه شوری داره من گفتم شوری از آب کون توئه نه از آب کیره من زهرا گفت سیسی تو خیلی الاغی این چه حرفی که زدی مثل اینکه الاغت از پل گذشت هان گفتم بسه اینجا را جمع جور بریم یبخوابیم به زهرا گفتم آی کونده عجب جنده ای هستی آفرین بر تو زهرا گفت تو هم خیلی الاغی عاشقت شدم عاششششششششششششششششقه کیرت شدم تو الاغی آدم حسابی خواهر زنشو می کنه بعد من یواشکی در اطاق که کمی باز به زنم نگاه کردم دیدم حسابی خوابه با خیال راحت اطاق جمع و جور کرده با هم رفتم دستشویی خودمنو تمیز کردیم و رفتیم خوابیدم صبح زود بیدار شدم زهره هم بیدار شده بود حالش از دیروز بهتر بود زهره یه شورت سکسی سفید و تی شورت بلند سفید که تا زانو افتاده بود و جلوش نوشته را داشت به تن داشت از روی تخت بلند شد پستونهای بزرگش از زیر تی شورتش بشدت تکون می خورد و سیاهی نوک پستونهاش از تی شورتش دیده میشد جلوی شورتش جمع شده بود و لای کسش فرو رفته بود زهرا هم با صدای ما بلند شده بود داخل اطاق آمد خواهرش را که تو اون وضع دید با خوشحالی گفت به به خواهر مثل اینکه حالت خوب شده ها فرصت را از دست نمیدی زنم گفت برو بابا تو هم حوصله داری چه فرصتی هنوز سرم داره گیج می ره می خواهم بخوابم زهره دوباره دراز کشید من و زهرا ا از اطاق بیرون آمدیم زهرا همان لباس زیر دیشب تنش بود فقط یه شلورک پوشیده بود با هم رفتیم آشپزخانه تا صبحانه را آماده کنیم از آن روز به بعد رابطه من با زهرا شروع شد و تا آلان هم ادامه داره هر وقت فرصت مناسب گیر بیارم یادی از کون زهرا و او یادی از کیر من می کند آلان زهرا 45 ساله شه و من 50 ساله هنوز هم که هست عشق مون بیشتر و سکسمون هیجانی تر شده در کوه دشت باغ هر کجای خلوتی که پیدا کردیم میرم تو بهره کونه زهرا جنده اون واقعا جنده است فعلاً در اینجا داستان را تمام می کنم انشالله در فرصت بعدی سعی می کنم بقیه ماجراهای سکس من و زهرا خواهر زنم برای شما خوانندگان عزیز بنویسم با تشکر از حوصله ای برای خواندن این داستان به خرج دادید خیلی متشکرم با تشکر دوباره سیسی جون نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *