سکس با دوست کارگرم تو ماشین

0 views
0%

سلام دوستان من برای اولین باره که دارم داستان سکسیمو مینویسم برا همین اگه بد بود ببخشید داستان من از انجا شروع میشه که من یک کارگر دارم که چند وقت پیش رفت خدمت سربازی منم بهش گفتم اگه اشنا داری خبرش کن که به جای تو بیاد سر کار که کارم لنگ نشه برای همین اونم پسر عموشو به من معرفی کرد اسم انم یابر بود خلاصه ما با هم شروع کردیم به کار کردن و تا آنجا پیش رفت که یک روز بعد از کار بهم زنگ زد و گفت کار مهمی بامن داره و با هم قرار گذاشتیم تو پارک وقتی رفتم آنجا دیدم کارگرم با یک دختر رو صندلی نشسته بودن و داشتن با هم حرف میزدن تا اینکه من و دید سریع آمد سمتم و ازم پول خواست منم گفتم برا چیته گفت دختره دانشجو باهام رفیق شده و میخوام ببرمش خانه خالی و میخوام یک خورده وسایل بخرم بعد از گذشت این جریان فردا سر کار ازش پرسیدم خب چه خبر که گفت اره دیشب موفق شدم که از عقب بکنمش و یک فیلم که از طریق موبایل گرفته بود بهم نشون داد وای خدا دختره چقدر خوشکل بود بعداز اون از طریق کارگرم پیجوی حالش شدم و خبر ازش میگرفتم و من تو این صحبتها بهش گفتم باید رازیش کنی که من راضیه رو بکنم اسم دختره یابر هم راضیش کرد که منم یک بار تقشو بزنم ولی بدبختانه خانه خالی گیر نمیاوردیم دانشگاه راضیه تو شهر اهواز بود و ما توی شهرهای مجاور برای همین اگر میخواستیم که اون بیاد باید شب نگرش میداشتیم ولی امکانش نبود تا بعد از یک ماه آخر خودم گفتم که ما بریم آنجا و طرتیبشو بدیم و برای این کار با اون قرار گذاشتیم که بعداز ظهر ما اهواز اونو سوار کنیم و به جاده کمربندی ببریم و بکنیم بعد از سوار کردن اون به یکی از جاده های بیرون شهر رفتیم و برای اینکه کسی شک نکنه ماشینو پارک کردیم بغل خیابون و قرار گذاشتیم که هر کداممون به نوبت بره بیرون و تظاهر کنه که داره با تلفن حرف میزنیم که کسی شک نکنه برا همین من رفتم بیرون و گوشی رو در گوشم گذاشتم و نقش آدم که داره تلفن صحبت میکنه رو بازی کردم بعد از آون نوبت من شد تا اون بیاد بیرون و من برم داخل ماشین تا من سوار شدم دیدم راضی نیست منم شروع کردم باهاش صحبت کردن تا راضیش کردم راضیه دختر سبزه با قد سانتی و هیکل توپ و میزون با سینه های واقعا زیبا که دروغ نگم فقط نیم ساعت اونارو خوردم و بعد زیپ شلوارمو باز کردم و بهش گفتم بخور واقعا گرم بود تا گذاشتم تو دهنش تمام بدنم سست شد بعد چندبار پایین و بالا کردن گفتم پشت کن تا بزارم داخل کونت متاسفانه فقط بدیش جای تنگ بود که آدمو به زحمت مینداخت بعد اینکه پشت کرد شتوارشو دادم پایین که دیدم یک جفت باسن خوردنی ظاهر شدن منم یک خورده تف زدمو گذاشتم در سوراخ کونش با یک فشار کوچولو تا ته کیرم رفت توش حتی آخ هم نگفت معلوم نبود یابر با اون چکار کرده بود خلاصه که ما تلمبه میزدمو اونم هی میگفت زود باش دیگه بعد دقیقه تلمبه زدن آخر آبم ریختم تو کونش که تا دراوردم آبم یک خوردش ریخت تو ماشین بعد از این جریان من رفتم کربلا و دیگه ازش خبر ندارم راستش نمیخوام که خبرم داشته باشم لطفا نظر بدید نوشته

Date: July 18, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *