سکس با زن فامیل

0 views
0%

سلام دوستان این داستانی که مینویسم واقعیه و واسه خودم اتفاق افتاده و اگرم دقت کنید چیز خارق العاده ای نداره که بگید دروغه من مهرانم و 20 سالمه خب از اینجا بگم که یکی از فامیلهای دورمون میخواستن بیان شهر ما و با پدرم صحبت کردن و قرار شد که مستاجر ما بشن یه اقا رضا و خانومش فاطی و یه پسر 2 ساله خلاصه اسباب کشی کردن و اومدن این فاطی خانوم قصه ما قیافش به شدت تخمی بود درحدی که میدیدم کیرم میخوابید جوری که انگار تا حالا بیدار نشده اینم شانس ما از همون اول که اومدن یه چیزایی فهمیدم که این میخاره و از نگاه کردنش و بقیه رفتاراش ولی چون اون موقع دوس دختر داشتم اصلا نگاشم نمیکردم بازم میگم قیافش خیلی کیری بود اما بعدا که بیشتر توجه کردم فهمیدم بدن قابل قبولی داره خلاصه یه چند ماهی گذشت و اون همچنان امار میداد و من دایورت میکردم تا اینکه بعد چند وقت من با دوست دخترم به هم زده بودم و بد جور تنها شده بودم و افتاده بودم تو فکر فاطی خانوم از خودم بگم که قیافه معمولی دارم قدم185 و ورنم 70 یکم لاغرم ولی بدنسازی کار میکنم خلاصه تصمیم گرفتم که هم یه حالی به فاطی خانوم بدم که خیلی میخاره هم خودم که چند ماهی میشد تنها بودم یه حالی کنم شوهرش صبح میرفت سر کار تا 6 غروب بچشم که 2 سالش بود و هیچی نمیفهمید کم کم مهربون تر نگاهش میکردم و امار بازی میکردیم ولی منتظر بودم که اون پیش دستی کنه خلاصه هرروز پشمای سالار کیرمو عرض میکنم رو تمیز میکردم که قافلگیر نشم تا اینکه یه روز اومد دم خونمون و به مامانم گفت که رفته بیرون و کلید رو داخل جا گذاشته مامانمم صدام کرد گفت بیا برو ببین میتونی بازش کنی منم که فهمیدم نقشه کشیده به مامانم گفتم کارم که تموم شد میرم پارک تا به اندازه کافی وقت داشته باشم خلاصه رفتم پایین و یکم با در ور رفتم که با یه لبخند مرموز با اون قیافه کیریش گفت برو اون ور کیلید دارم رفتیم داخل گفت بزار بچه رو بخوابونم میام پیشت رفت و برگشت نشست پیشم لبمو بوسید احساس کردم دارم بالا میارم سریع خودمو زدم به اون راه که انقد حشری ش دم نمیتونم جلو خودمو بگیرم دست انداختم دارزش کردم رو مبل با یه حرکت شلوارشو کشیدم پایین و با حرکت دوم تا خایه کردم توش سعی میکردم سقفو نگاه کنم تا لذت ببرم من کمرم زیاد سفت نیست و معمولا7_8 دقیقه ای ابم میاد اما این دفه حداقل یه ربع کردم تا ابم اومد بس که این زن تخمی بود خخخ خلاصه ابم اومد و پا شدم زدم بیرون که مثلا خجالت کشیدم بعد از اونم یه چند باری اس ام اس داد که بیا پیشم ولی من بهونه کردم که تو شوهر داری و نرفتم خخخ خلاصه تجربه خوب و تخمی بود مرسی که وقت گذاشتید نوشته

Date: March 26, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *