سکس با سحر تو باغ

0 views
0%

سلام فربد هستم ۲۴ ساله داستانی که میخوام بگم راجع به یکی از سکس هامه اول راجع به خودم بگم قدم ۱۸۶ وزنم ۹۵ کیلو و چهارشونم صورتم قابل تعریف نیست ول بدقیافه هم نیستم ترم ۵ پزشکی دانشگاه تهران بودم و خیلی تو فاز دختر بازی نبودم مخصوصا با بچه های دانشگاه چون وجهه جالبی نداره یه دوست دختر داشتم که فابریک بودیم و نمیخواستم تو رابطه باهاش تند برم چون دوسش داشتم و میخواستم باهاش ازدواج کنم یه دوستی داشتم به اسم محمد که خیلی دختر بازه و یک بار چند تا شماره دختر ازش گرفتم از بین دخترا یکیشون دانشجوی پزشکی دانشگاه آزاد بود محمد باهاش کات کرده بود چون دختره حاضر نبود باهاش سکس کنه اسمش سحر بود و بسیار خوشگل بود و از توی عکس هم آدم سیخ میکرد براش شب تو خونه بهش پیام دادم و بهش گفتم که تنهام و دوس دارم با یکی دوست شم که هم دردم باشه دختره به محمد پیام داد و ازش پرسید که من چطور پسریم و محمد هم سنگ تموم گذاشت واسم و بالاخره دختره باهام دوس شد یکی دو ماهی باهم چت و بیرون رفتیم تا اینکه بهش گفتم دوس دارم بدنت و لمس کنم و بغلت کنم مخالفت کرد و گفت من از اولم بهت گفتم سکس نمیکنم منم گفتم منم نمیخوام سکس کنی فقط دوس دارم گرمای تنتو حس کنم تا آرامششو احساس کنم بعد از کلی صحبت بالاخره قانع شد یه روز پنجشنبه صبح رفتم دنبالش و رفتیم باغ لواسون ما و رفتیم تو باغ و یکم دور زدیم و میوه چیدیم تا اینکه رفتیم لب ایوون و شروع کردیم به حرفای عاشقانه و رومانتیک زدن و بعدم بغلش کردم و شروع کردم به لب گرفتن و گردنشو لاله گوششو خوردن کم کم اونم همراهی میکرد و گردنمو میلیسید کیرم سیخ سیخ بود تو ایوون دراز کشیدم و روم نشست مانتو و پیرهنشو در آوردم و هیچ مقاومتی نکرد چی میدیدم هیکل باریک و برنزه با دو تا ممه ۷۵ که تو سوتین سفید جلوم بود دست بردم پشتشو در حالی که سوتینشو باز میکردم گردنشو میلیسیدم سوتین که باز شد شروع کردم به خوردن ممه هاش و گردنشو بعد چند دقیقه کلا از هوش داشت میرفت پیرهنمو باز کرد منو خوابوند و شروع کرد به خوردن گردنم و رفت پایین تا رسید به شلوارم دکمه های شلوار لیمو باز کرد از روی شرت کیرمو گرفت دستش کنارم خوابید رفتم روش و شروع کردم به خوردن سینه و گردنش رفتم پایین و شلوارشو در آوردم از روی شرت کسشو لیس زدم ولی موهامو کشید و گفت فقط بغل کنارش خوابیدم و از پشت بغلش کردم کیرمو چسبونده بودم به لای رونش و با دست سینشو گرفتم و شروع کردم خوردن گردن و گوشش دست چپمو رو تنش میکشیدم و کم کم رفتم تا توی شرتش و شروع کردم به مالوندن کلیتوریسش صداش بلند شده بود با دستش دستم و گرفت و نشونم داد کجارو چطوری بمالم بعد دو سه ذقیقه یهو سفت شد و شروع کرد تکون خوردن و ارضا شد کنارش دراز کشیدم برگشت و تو بغلم شروع کرد خوردن لبم دیگه نرم شده بود با دستش کیرمو از زیر شرتم گرفت بهش گفتم بخورش هیچی نگفت و رفت پایین و شرتمو در آورد و کیرمو گذاشت دهنش دندون میزد بهش هی اوق میزد گفتم نمیخوام اذیتت کنم و کشیدمش بالا و بغلش کردم گفت تو پس چی ارضا نشدی گفتم اشکالی نداره تو دوس نداری سکس کنی گفت از پشت بذار ولی اگه درد داشت میگم بکشیش بیرون منم خرکیف شدم فرصت مثندادم حرفش تموم شه پریدم بالا و گفتم دولا شو رو زانو هاش قمبا کرد سریع کیرمو با تف خیس کردم و آروم گذاشتم دم سوراخش جیغ کشید و گفت بکش بیرون که نکشیدمو گفتم چند ثانیه صبر کن تا دردش بخوابه بعد سی ثانیه کم کم شروع کردم تلمبه زدن داشت ناله میکرد ولی من ادامه دادمو خیلی زود آبم اومد و ریختم تو کونش کفتم به من حال نداد و تا گشاده یه بار دیگه میکنم چیزی نگفت و فقط کمی غر غر کرد دوباره شروع کردم و بعد دو سه دقیقه نزدیک اینکه آبم بیاد کشیدم بیرون و گفتم برگرد و برگشت ریختم رو سینه هاش کنارش دراز کشیدمو با آبم نوک سینه هاشو مالوندم تا اینکه خشک شد رفتیم حموم و لباس پوشیدیم و برگشتیم تهران ببخشید اگه طولانی شد اگر خوشتون اومد بازم میفرستم ادامشو و بقیه داستانامو نوشته

Date: December 27, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *