من سهیل 27 سالمه شش سال پیش بود من بیست و یک سال بیشتر نداشتم چهره خوبی دارم همینطور کیر خوبی نمی تونم بگم شاه کیره ولی خوبه 16 سانته و کلفت قد خودم زیاد بلند نیست 172 هستم ولی چون هم شنا کار می کنم و هم بدن سازی هیکل رو فرمی دارم چون اینجا شهر کوچیکیه و خانواده هم محدود تا اون موقع یکی دوبار بیشتر سکس نداشتم که اونام در حد لاپایی بیشتر نبودن وسطای تیر ماه بود و خالم یه سالی بود که با حمید ازدواج کرده بود شوهر خالم خیلی مرد خوبیه کلا خوش مشربه هم خودش و هم خونوادش با سعید که داداش کوچیکشه حسابی مچ شدم سعید یکی دو سال از من بزرگتره خلاصه از اول تابستون که وقتای آزاد جفت مون به خاطر دانشگا بیشتر بود هر روز یا باشگاه بودیم با هم یا استخر اون خدایی قدش از من بلندتر بود ولی دیلاق بود قیافه چندان توپی هم نداشت خلاصه برا مخ زدن مکمل هم بودیم من خوش قیافه و خوش استیل اون قد بلند و بچه مایه باباش چون ساختمون سازی می کرد تو این ساختمون شون یکی از واحد کوچیکا رو داده بود سعید برا خوش گذرونی هاش البته چون طبقه بالای خونه خودشون بود نمی تونست زیاد کاری بکنه ولی از هیچی بهتر بود بعد از باشگاه می رفتیم اونجا پلاس می شدیم پلی استیشن می زدیم ننه بابای منم دیگه به خاطر اینکه اونجا بالا سرمون بزرگتر بود غر نمی زدن به جونم سعید یه خواهر داشت به اسم نسیم که من پنج شیش بار بیشتر ندیده بودمش تو ترکیه دندون پزشکی می خوند 32 سالش بود شوهرم کرده بود ولی بچه نداشت یه ماهی بود که اومده بود پیش مامانش اونم تنها چند باری شنیده بودم می گفتن می خواد طلاق بگیره ولی اینکه چرا می خواست طلاق بگیره رو نمی دونستم با اینکه سی سال بیشتر داشت ولی فک کنم چون بچه نزاییده بود خیلی سکسی و خوب مونده بود خیلی هم به خودش می رسید تو همه مهمونیا موهاشو صاف می کرد می ریخت دو طرفش ولی خب چون اینجا همه رو پوشش حساسن یه چیزی می نداخت رو سرش که بهش گیر ندن ولی کاملا الکی بود قدش هم که بلند نبود ولی زیاد کوتاهم نبود از من یه سر و گردن کوتاه تر بود ولی اندام خوبی داشت باریک بود و سفید کونش زیاد تعریف نداشت ولی سینه های پر و گرد و سفیدش از یقه های بازش معلوم بود همیشه با اینکه خیلی سکسی بود و من اون موقع ها خیلی حشری بودم و تشنه ولی اصلا به اون فکر نمی کردم چون سعید رفیقم بود و از طرفی فامیل بود ابروم می رفت هم اینکه شوهر داشت ولی واقعا با اون فیس خواستنیش نمی شد از فکر کردن بهش گذشت دماغشم عملی بود ولی خدایی تو چشم نمی زد نمی دونستم لباش واقعا اونقدر بزرگه یا اونجوری رژ می زنه ولی واقعا سکسی بود حتی نوع حرف زدنش قشنگ معلوم بود که سکس می خواست خلاصه یه روز عصر بود قبل از استخر رفتن خودمو تمیز کردم مثل جنگل شده بود زیر بغل و سینمو آلتم با اینکه من کمرم خودش سفت هست ولی بعدنا فکر می کردم ای کاش موقع اصلاح تاخیری هم می زدم ولی خب چه می دونستم رفتیم استخر بعد از استخر یهو سعید گفت من خیلی گشنمه بریم بذارمت جلو سوپری تو یه دوغ و یکم هله هوله بخر برو خونه من برم کباب بخرم بیارم کلیدارم داد رفتم خرید کردمو خلاصه داشتم با کیسه ها می رفتم خونه و سعید رو فحش میدادم به خاطر این تزاش که گوشیم زنگ خورد خود حلال زادش بود ورداشتم گفت به یه ماشینه زده الان منتظرن پلیس بیاد و کروکی و جریمه بعد بره غذا بخره یه ساعت طول می کشه بیاد تا اومدم به فحش ببندمش قطع کرد ولی من باز به فحش بستمش گفتم باشه میرم وسایلو میذارم خونه اینجا که تاکسی نمی خوره یه تلفنی میگیرم میرم خونه پاورچین پاورچین رفتم تو تا یه وقت مامانش اینا مچمو نگیرن بپرسن سعید کجاست دره واحدشو که وا کردم دیدن نسیم نشسته رو کاناپه پشت به در تکیه داده به صندلی مبل زانو هاشو بغل کرده قشنگ مشخص بود ناراحته اصلا سرشو بلند نکرد که نگام کنه منم سرمو انداختم پایین و رفتم سمت اپن وسایلو گذاشتم رو میز بوی موهای خیسش کل پذیرایی رو گرفته بود هنوزم سرش رو زانو هاش بود رفتم پشتش ایستادم سرشو یه کوچولو بلند کرد گفت سعید داداشم یکم می مالی شونه هامو یعنی داشتم از استرس می مردم ولی دستمو با کمال آرامش گذاشتم رو شونه هاشو شروع کردم آروم ماساژ دادنش با یکمی ماساژ آروم از خستگی یه آه زد گوشت نرمی داشت انگشتام قشنگ فرو می رفت تو گوشتش با اینکه زیادم تپل نبود ولی نرم بود اولش اومدم بپرسم چی شده ولی زود جمع کردم حرف می زدم لو می رفت که منم ولی یکم که گذشت خودش شروع کرد تعریف کردن از مامانش خیلی شاکی بود باهاش حرفش شده بود از مدل حرف زدنش معلوم بود با سعید خیلی صمیمی بودن با مامانش حرفش شده بود اومده واحد سعید مثلا تنها باشه با من درد و دل می کرد می گفت مامان منظور مامانشون اصلا درک نمی کنه که اونم یه نیاز هایی داره و اینکه تو این 6 سال یه بارم ارضا نشده با محسن ولی با میلاد خیلی خوب بوده اونجا بود که فهمیدم قضیه چیه خانوم گویا سکس می خواسته خواسته با میلاد بره بیرون که مامانه فهمیده بیرونه چه خبره داد و بیداد راه انداخته حتی گوشیشم پرت کرده بود هی ام می گفت من 32 سالمه و دیگه بچه نیستم و مجرد نیستم و فلان و بهمان راستم می گفت ولی خب وقتی جامعه اینقد بسته باشه مامانشم حق داشت ولی خیلی حال کردم با سعید اونقد صمیمی بود که این حرفا رو بهش بزنه بوی موهای خیسش و اون صدای نازک و پر از عشوه هی داشت حالمو بد می کرد پاهاشو حالا دراز کرده بود و قشنگ همه هیکلشو می دیدم پشتش کنار کاناپه زانو زدم و دستمو بردم از پشت رو سینه هاش که یهو نشست و گفت سعید برگشت سمتمو منو دید چشاش چهارتا شده بود کنارش نشستم زوم بودم رو لباش نه انگار واقعا همون قدر بودن آروم گفتم سعید حالا حالاها نمیاد مامانت نذاشته با آقا میلاد بری من که نمردم سرمو بردم جلو و شروع کردم خوردن لباش اولش اصلا نمی بوسید ولی اعتراضی هم نمی کرد دستشو برده بود تو موهامو هی به هم می ریختشون تو سوم چهارمی بود که یه دفعه آتیشش تند شد دست راستمو برده بودم تو موهاشو با دست چپم سینه راستشو از روی لباش می مالیدم صدای اوووم گفتنش بیشتر تحریکم می کرد ولی هنوز سیخ نشده بود با دستش هی از روی شلوارم می کشید رو کیره نصفه نیمه باد کردم دیگه اونقدر با شهوت می بوسید که من کم آورده بودم بلند شدم تی شرتشو در آوردم سوتین نداشت یه جفت سینه تپل و سفید و گرده گرد افتاد بیرون درازش کردم روی کاناپه روش خیمه زدم و دوباره لباشو خوردم ا ونم هی دستشو می کشید پشتم زیپ شلوار جینمو پایین کشید بلند شدم درش آوردم شلوار و شرتمو نشستم رو کاناپه با اشاره گفتم بخورش اونم بدون یه کلمه حرف خم شد روشو شروع کرد خوردنش فکرشم نمی کردم یه روز کیرم بره تو دهن به این خوشگلی هی همه کیرمو می کرد توی دهنش و بیرون می کشید زبونشو می کشید روش منم دستمو کرده بودم تو موهاش تو حال خودم نبودم بلندش کردم و بردمش کنار میز شلوار و شرتشو پایین کشیدم و نشوندمش لبه میز کیرم تا اون موقع اونقدر قرمز و سیخ نشده بود کسش حسابی خیس بود و تمیزه تمیز بود برا آقا میلاد تمیز کرده بوده جنده خانوم ایستادم وسط پاهاش و کیرمو تا ته کردم تو کسش یه آاااه کشیدو محکم بغلم کرد دستامو گذاشتم رو کمرشو محکم تلنبه می زدم پشت هم آه نالش بلند شده بود کسش اونقدر تنگ بود که انگار نه انگار 6 سال بود شوهر داشت وسط اه و ناله هاش زیر لب هی می گفت جوووون تو از میلاد کلفت تری هی از گردن و کتفم هلم میداد اونقد محکم می کوبیدم تو کسش که کمر خودم درد گرفت یه دفعه محکم فشارم داد تکون خورد و ارضا شد ولی من هنوز ارضا نشده بودم بی حال تو بغلم افتاده بود کشیدم بیرون کیرمو قرمز قرمز شده بود گفتم از کون میدی یکم دو دل بود ولی وقتی دید ارضا نشدم راضی شد برش گردوندم اونم خم شد روی میز دستاشو گرفته بود به لبه میز وای این چی بود جلوم از رو لباس هیچی معلوم نبود خدا وکیلی کیرمو یکم مالیدم رو کسش که هم یکم آروم شه که دیرتر بیام هم خیس کنم سوراخ کونشو آروم سر کیرمو فشار دادم تو کونش یه آخ آروم بعد بیشتر فشار دادم تو یواش یواش همشو کردم تو کونش آروم شروع کردم تلنبه زدن صدای آه و ناله هاش پر کرده بود خونه رو هی تندتر می زدم چندتا سیلی زدم رو کونش صدای آه گفتنش داشت دیوونم می کرد باز حشری شده بود چنگ می زدم کونشو اونقد که از جای ناخونام یکم خون زد بیرون هی زیر لب می گفت جوووون سهیل بیشتر آااااه بیشتر سهیل جوووونننن اووووممم اونقدر زدم تا قشنگ جا باز کرد ولی نمی خواستم تو کونش بیام برا همین کشیدم بیرون برش گردوندم گفتم نمی خوام جدا باشیم می خوام با هم بیایم دستاشو گذاشت رو صورتم و شروع کرد با ولع خوردن لبام اصلا تو حال خودش نبود از چشمای مستش معلوم بود هرچند منم نبودم بعد سرشو برد عقب دراز کشید رو میز و پاهاشو باز کرد با دست گفتم یه مین رفتم تو دستشویی کاندوم آوردم سعید کسکش همیشه یه بسته داشت کشیدم رو کیرم و رفتم جلوش دوباره کیرمو یکم کشیدم لا کسش تا خوب خیس شه بعد یهو بی هوا کردمش تو از همون اول شروع کردم تلنبه زدن محکم و تند تند دستمو بردم تو موهاش و سرمو بردم تو گردنش محکم میک می زدم و می خوردم گردنشو و کمرم تکون می دادم با دستم محکم فشار میدادم سینشو اونم پشتو موهامو چنگ می زد با چند تا آه بلند و یه ضربه محکم آخر جفت مون ارضا شدیم گردنشو یه بوس معمولی کردم کشیدم کیرمو بیرون دیگه سر پا نمی تونستم وایستم رفتم عقب و ولو شدیم با هم روی مبل نفسای عمیق می کشیدیم جفت مون خوابم میومد هم خسته استخر بودم و هم سکس یه نگا به ساعت کردم سعید پنج دقیقه هم دیر کرده بود یکم که گذشت نسیم پاشد و جمع و جور کرد خودشو گفت سریع لباساتو بپوش سعید بیاد شر میشه منم دیدم راس میگه پاشده کاندومو انداختم تو یه کیسه گذاشتم تو کیف استخرم تا بعدا بندازمش بیرون رفتم دستشویی کیرمو تمیز کردم و لباسامو پوشیدم نسیمم رفت دراز کشیدم رو مبل منتظر شدم سعید بیاد به عقلشم نمی رس ید من خواهرشو تو خونش بکنم بعد اون نسیم باز رفت ترکیه طلاقشم گرفت الان هم که درسش تموم شده با مامانش اینا می مونه ولی دیگه بعد از اینکه نامزد کردم طرفش نرفتم هم یه جورایی از کاری که تو سن کمم کردم خجالت می کشم هم نمی خوام به نامزدم خیانت کنم نوشته
0 views
Date: August 23, 2018