سکس تو ماشین با دوست دخترم

0 views
0%

سلام خدمت همه دوستان گل من اولین بارمه داستان مینویسم همیشه که داستانارومیخونم بعضیاشون اونقد خیالی والکی هستن آدم واقعااعصابش خراب میشه الان خواستم خودم واقعیت سکس بایکی ازدوست دخترامو بنویسم ببینم نظرات دوستان چیه البته بعضیام علومه داستان بدباشه خوب باشه فحش میدن بگذریم چندسال پیش بود توخیابون میگشتم دوس دختری هم نداشتم اون زمان یکی توماشین نشسته بود یه لحظه نگا کرد پسرا هم هردختری نگاشون کنه میگن حتما عاشقم شده خلاصه ماهم رفتیم شماره دادیم فرداش دیدم یکی اس داد دیدیم خودشونن یه مدت باهاش حرف زدم دیدم بدجوری بهانه گیر ولوس وخیلی اعصاب میخواد بشینی مخشوبزنی تاراضی بشه ولش کردم باهم هم دعواکردیم بحث کردیم بیخیال شدم یه ماه بعد توخیابون یهو دیدمش اینم بگم شهرمون کوچیکه رفت کوچشون که بره خونه بهش گفتم آرزو بهم زنگ بزن گفت شمارتوپاک کردم منم خودکارنداشتم گفتم باشه شمارتوبگو اونم گفت زدم توگوشیم ایندفعه باحوصله بودم من خیلی حساسم اگه بفهمم دختری اهل سکس واینجورچیزانیست حتی باهاش دوس هم نمیشم تا یه موقع گمراه نشه دوس ندارم یکی رو بدبخت کنم بخاطرهمین ایندفعه ازش خیلی چیزاپرسیدم مجبورش کردم بگه اگه دوس پسرداره بایدبگه اونم گفت قبلاداشتم ودخترباحجابی نیستم ایندفعه راحت بودم بعدازیه مدت دوستی گفتم بیا باماشین بریم دوربزنیم چندوقت که اومد اولادست هم نمیداد بعدچندماه دستشومیذاشت تودستم اینم بگم که من ازهمون اول بهش گفتم قول ازدواج نمیدم ولی اون خودش همش فکرش این بود ازدواج کنیم بعدابهش فهموندم که مافقط باهم دوستیم چندماه گذشت توماشین گفتم موهاتوبازکن ببینم بعدش آرنج دست راستمو باشوخی میمالوندم به سینه های خوشگلش آخ چقدنرم بود منم خیلی وقت بود سکس نداشتم از رومانتو سینه هاشو مالیدم یکم مالیدم دیدم اونم دلش میخواد گفتم بازکن سینه های خوشگلتوببینم آرزو با کلی ناز بالاخره بازش کرد توماشین حسابی مالیدمش دستمو بعدش لای پاش گذاشتم رونای نازوخوشگلشومیمالیدم ازروشلوار اونقد لای پاشو مالیدم ازحال رفت پاهاشو بازترکرد خودشو ولو کرد جلوتر رفت تا یه حالتی بشه انگار دراز کشیده صندلی جلوماشین منم اونقد حشری بودم اولین بار خودش لباشو آورد باهم لب رفتیم دیدم خانم وقتی حشری میشه دوس داره لب بده دستشوگرفتم آوردم طرف کیرم تادستش دادم دیگه حسابی توحس وحال بودیم هردومون توماشین زیپموبازکردم آبمو آورد همدیگروبوسیدیم رفتیم چندروزبعدش خونمون که خالی بود زنگ زدم باکلی خواهش والتماس اومدخونه دیگه رومون بازشده بود تازه رسیده بود ازهمدیگه لب گرفتیم درازش کردم روش خوابیدم لباشومیخوردم دیگه کاملاحشری شده بود فهمیدم آرزوهم خودش اهل سکسه مانتو ولباساشو درآوردم سینه هاشو خوردم زیرگردنشوخورم دیدم اززیرگردن زیادحال نمیکنه ولی دوس داره سینه هاشو محکم بخورم سرمومحکم بغل میکرد میگفت بخورعزیزم آخ بخور سینه هامو اونقدخوردمش دیگه حسی نداشت شلوارشودرآوردم به من گفت این دیگه یعنی چی این کارو ول کن بوسش کردم بغلش کردم بهش فهموندم که چیزی نگه شروع کردم پاهای ناز وسفید وخوشگلشو خوردم ازروشورتش کوسشومیخوردم آخ چه حالی میکرد بعددیدم زیاد وقت نداریم خودمو ایندفعه بیخیال شدم گفتم بگم شایدساک نزنه چون اولین بارش بودباهم بودیم برش گردوندم روشکم خوابوندمش حواسش نبود فکرنمیکرد میخوام بکنمش احساس میکردمیخوابم روش میخورمش تف روکیرم گذاشتم یه لحظه کیرمو توکونش کردم یه آخ بلندی کشید خواست خودشو به جلو بکشه ولی اونقد محکم گرفتمش درحدچندثانیه توکونش زدم آبمو اومد ریختم روپاهاش البته ناانصاف نیستم فقط نصف کیرم هم توش نکرده بودم چندثانیه هم طول نکشید چون خیلی وقت بود سکس نداشتم آرزوهم اونقد خوشگل بود چندوقتی هم بود حشریم کرده بود بعدازچندماه کردمش بخاطرهمین آبم زود اومد بغلش کردم بوسش کردم یکم باهم حرف زدیم ازدلش درآوردم بعدها فهمیدم نخیر خانم قبل ازمن خیلی کون داده یه داستان ازسکس واقعیم بودنوشتم بعدازاین هم خیلی سکس داشتیم حداقل ماهی یکبار داشتیم موفق باشید اگربدبود ببخشید ازاولش خوب بلدنبودم انشابنویسم بای نوشته

Date: September 4, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *