سکس خوب فرناز با بهراد

اسم من فرناز و این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم برای 21 سالگیمه زمانی که دانشجو بودم و خونه مجردی داشتیم یه همخونه داشتم اسمش مهسا بود خیلی به هم نزدیک و وابسته بودیم مهسا یه دوست پسر داشت به نام بهراد که اونم 23 سالش بود و خیلیم خوشگلو خوشتیپ بودش قد بلندی داشت و هیکل فیتنس منم یه جورایی تو کف بهراد بودم ولی خوب اون با مهسا دوست بود و نمیشد کاریش کرد مهسام دختر خوشگل و قد بلندی بود ولی هیکل من ازون خوشگلترو سکسی تر بود مهسا همیشه از بهراد برام میگفت حتی از سکسشون منم بهش حسرت میخوردم منو بهراد چند باری همو دیده بودیم ولی نمیدونستم که اونم ته دلش ازمن خوشش میاد اینو وقتی که با مهسا و بهراد 3تایی رفتیم بیرون فهمیدم قراربود برن خرید منم با خودشون بردن منم حسابی به خودم رسیده بودم برام خیلی عجیب بود که میدیدم بهراد انقدر باهام احساس راحتی میکنه حتی چنباری لبخندا و شوخیای قایمکی باهام میکرد نگاشم همش به باسنم بود چون باسن من از مهسا بزرگتر بود دو روز ازین ماجرا گذشت که دیدم یکی بهم پیام داده و حالمو پرسیده همین که گفتم شما گفت من بهرادم یه چن روزی همینطوری باهم در ارتباط بودیم که ازم خواست تا اون روز با هم باشیم منظورش سکس بود من خیلی غافلگیر شده بودم و چن ساعتی جوابشو ندادم اونم هی پیام میداد و خواهش و التماس که دیونم شده و ازین حرفا پشت سر همم زنگ میزد تا اینکه یه بار جوابشو دادم خلاصه تونسته بود مخمو بزنه منم یه جورایی دوست داشتم اون روز حسابی به خودم رسیدمو آرایشو عطر زدم و رفتم سر قرار که خونه بهراد بود خیلی استرس داشتم رفتم تو اومد بغل و بوسم کرد و نشستیم رو کاناپه زول زد تو چشام و گفت خیلی خوشگل شدی قند تو دلم آب میشد که اومد جلو شروع کرد به لب گرفتن و بعدشم سرو صورتمو لیس میزد رفت گرنمو میخورد خوابوندتم رو کاناپه و جلو مانتومو باز کرد و سوتینمو باز کرد حسابی سینه هامو خورد خیلی حشری شده بودیم بلندم کرد بردتم انداحت رو تخت اتاق جفتمون لخت شدیم اومدو خوابید روم و دوباره لیسم زد بعد همونجور که خوابیده بودم کیرشو گذاشت لایه سینه هام منم سینه هامو بهم رو کیرش فشار میدادم میگفت سینه هات از مهسا بزرگتره عجب کیر داغ و کلفتی داشت واقعا مهسا راس میگفت طولش اندازه 3 تا مشت میشد بعدم رفتو حسابی کسمو خورد عاشق این کارش شدم خیلی حال داد و شرط ادامه خوردنش این بود که منم واسش بخورم بعدم من واسش ساک زدم جوری ساک زدم که داشت از حال میرفت بعد خوابید رو کمرو منو نشوند رو کیرش ااولش درد داشتم ولی همین که گذشت خیلی حال داد بعدم من خوابیدمو اون اومد روم و تلمبه زد تا اینکه ارضا شد بعد اون قضیم دیگه باهاش نبودم چون به مهسا خیانت کرده بودم نوشته