سکس من با زن صاحب کارم

0 views
0%

سلام این خاطره برمیگرده به چندسال پیش و حال بریم سر اصل داستان من چند ساله که تو مغازه طلا فروشی یکی از دوستای قدیمیم کار میکنم و یه حقوق بخور نمیر درمیارم اسم دوستم که همون صاحب کارم باشه امیره که دو سال قبل از این ماجرا ازدواج کرده بودو زنش واقعا یه تیکه خوردنی بود چون من خودم ساقدش داماد بودم تو عروسیشون و انقد محو زنش شده بودم که تو شب عروسیش مجبور شدم دوبار جق بزنم تا اون شب رو به سلامت بگذرونم امیر همیشه دیر میومد در مغازه و من همیشه مغازه رو باز میکردم از کاراش فهمیده بودم چند وقته با یه دختره در ارتباطه با خودم گفتم خاک بر سرت که کس به این نازی بغلت میخابه هر شب و تو به فکریه نفر دیگه ای به هر حال ارزو رو یه جوری خر کرده بود که بره جنوب سراغ یه کاری و ماموریت اما زن بنده خدا و سادش نفهمیده بود که توی طلا فروشی چه ماموریتی هست شایدم میدونست و به روی خودش نمیاورد صبح امد در مغازه و گفت دارم میرم تو این چند روز حواست به همه چی باشه یه دسته تروالم داد گفت برا ارزو یه سری خرجی و خرت و پرت بخر که از خونه بیرون نره گفتم باشه و رفت منم رفتم مغازه و کلی خرید کردم و با دست پر رفتم خونش نزدیکای ظهر بود که رسیدم در زدم امد درو باز کرد یه چادر سرش بود که بدن خوشگلش از زیرش معلوم بود رفتم تو گفت که نمیدونستم میایی برا همین چایی نذاشتم ببخشید الان میزارم داغغ بشه و منم از خدا واسته گفتم باشه یه چایی رو میمونم رفت تو اشپزخونه و چادرشو در اورد و مشغول چایی گذاشتن شد ولی زادم راحت تو اشپز خونه واینستاده بود که بشه دیدش از تو اتاق و از تو اشپزخونه سوال میکرد از کار و چک های مغازه منم جواب میدادم بالخره با یه سینی چایی امد اینم بگم که تابستون بود دلا شد که چایی تعارف کنه سینه هاش معلوم شد چادرشو نه محکم گرفته بود نه شل و میشد راحت هیکلشو دید نشست چند متر اونور تر یهو موجه شد که دارم سینشو نگاه میکنم یهو گفت چقدرم گرمه با این چادر گفتم به شوخی خب دربیار اینجا که مرد نیست خندید گفت پس تو چی هستی منم با خنده گفتم اهان حواسم نبود ولی چادرشو باز تر کرد فک کنم خودشم یه خورده به من حسی چیز داشت دیگه طاقت نیاورد گفت عمو جون چشات نیوفته انقد نگاه نگاه میکنی ها منم سرخ شدم گفتم چی گفت همین دیگه بابا سینم سوراخ شد انقد نگاه کردی بسه دیگه گفتم ببخشید اصن منظوری نداشتم خب چشمه دیگ یهو نگاهش ادم میوفته اونوری گفت اره میدونم توم که مجرد و پر فشار خندیدم چادرش از سزش افتاد ولی دیگه نیاوردش بالا راحتر شده بود دیگه کامل سینه هاش افتاده بود بیرون چون سوتین هم نداشت گفت اگه به اون صاب کارت نمیگی چادرمو دربیارم چون گرممه تو هم که حالا حالا تا یه ناهار نخوری نمیری گتم نه والا نمیگم راحت باش ارزو خانم چادرشو انداخت اونور من دیگه داشتم کلافه میشدم از قصد دست به سینه نشسته بود و دستشو انداخته بود زیر سینه هاش تا برجسته تر بشه گفتم میتونم برم دستشویی گفت اره برو اونجاست وقتی رفتم انقد که کیرم شق شده بود درد گرفته بود و مجبور شدم جق بزنم تا اروم شم ی چند دیقه ای که گذشت امدم بیرون گفت چقدر طول کشید گفتم دل درد داشتم دیگه ببخشید گفت ولی خوب نیستا تو این سن خود ارضایی میکنی جا خوردم گفتم تو از کا فهمیدی گفت حواست به در شیشه ای دستشویی نبود دیدم وای ابروم رفت در دستشویی شیشه مات داشت و من حواسم نبود خجالت کشیدم کم کم نزدیکم شد گفت ماشالا چه برجسته هم شده خشتکت نگاه کردم موندم چی بگم گفتم اره این شلواره اینجوریه نمیدونم چرا خندید گفت کم نیاری یه وقتی ها گفت اگه دهنت قرص باشه بزارم یه دستی بزنی بهم شاید خشتکت بهتر شه ولی باید لال بشی ها بعدش با سر اشاره کردم باشه دستمو خودش برداشت گذاشت رو سینه چپش منم از خدا خواسته یهو فشار دادم جیغ زد گفت اروم بابا ترکید دستشو کشیدم تا جلو سینم امد و افتاد تو بقلم یه چند دیقه ای لب گرفتم ازش که چه لبای کلفت و خوبی داشت کم کم دست انداختم تاپشو در اوردم هیکلشو هر کی میدید ابش میومد انقد بلوری و سفید بود خلاصه سینشو قشنگ مالیدم و کم کم رفتم زیر گردنشو خوردم که دیگه صدای نالش بلند شده بود تو اتاق و خودشم از رو شلوار کیرمو داشت میمالوند و رفتم دور نافشو میک زدم شلوارشو کم کم در اوردمو و دیدم چه کس محشری داره حال کردم شورتشم در اردم و افتادم به جون کسش یه نیم ساعتی داشتم کسشو میلیسیدم انقد خیس شده بود که اب دهنم از داشت میچکید که یهو دیدم داره میلرزه و داره ارضا میشه ارضا که شد دست انداخت کیرمو دراورد از تو شرتم و گفت وای این چه کیر خریه این میخاد بره توم گفتم بده گفت نه عالی و افتاد به جون کیرم هیچوقت اونجوری حال نکرده بودم واقعا خوب ساک میزد همینجوری که کیرم تو دهنش بود منم دست مینداختم کسشو میمالوندم گفت میخوام این کیرتو بکنی تو کونم تا دسته که جر بخورم گفتم ای به چشم فدای اون کون قشتگت بشم و افتاد جلوم تو حالت سگی منم کیرمو گذاشتم دم سوراخش بعد دوسال ازدواج هنوزم سوراخ تنگی داشت تف زدم سر کیرم و اروم سرشو کردم تو یه لحظه یه ناله کرد کیرمو جلو عقب کردم قشنگ که سوراخش باز شد سریع تر کردم توش چند دیقه که گذشت گفت بکن تو کسم گفتم اخه گفت بکن تو کسم همین که میگم گفتم باشه و چرخوندمش به پشت و کیرمو کردم تو با خودم گفتم برا همینه که هر روز امیر دیر میاد مغازه منم همچین کسی بغلم بود دیر میومدم مغازه دور نشم از اصل و کیرمو کردم تو کسش و کامل تا خایه کردم تو و باسرعت کیرمو جلو عقب مبکردم که حالتشو عوض کرد و نشست روم و کیرمو تو کسش جا کرد و بالا پایین میشد دیگه دیونم کرده بود اه و نالشو چند تا کپلی محکم در کونش زدم گفت جووون چه حالی دارم مینم با این کیر خوش خط و خال گفتم عزیزم همش برا خودته دیگه خیلی وقت بود که سکس داشتیم میکردیم و خوشبختانه چون تازه جق زده بودم ابم نمیومد دوباره چرخوندمش و محکم تا ته کسش کیرمو فرو کردم که دیگه احساس کردم ابم داره میاد گفتم چیکار کنم گفت راحت باش بریز تو کسم خواستم بکشم بیرون که نزاشت و وقتی خالی کردم یه ناله کردو ساکت شد خودمم افتادم روش بوسش کردم گفت میخام سینمو گاز بگیری منم حال نداشتم ولی گفتم باشه جیگر و گاز گرفتم و با دستم کسشو مالوندم از کسش داشت ابم هی میومد بیرون و کل فرش اون یه تیکه خیس شده بود واقعا حال کرده بودم که دوباره رفت پایین پامو کیرمو ساک زد من دیگه واقعا حال نداشتم ولی نامردی بود جوابشو ندم منم خابوندمشو با کسش ور رفتم که دیگه جیغ زد این دفعه دیگه واقعا ارضا شد و ابش با فشار امد بیرون و اب منم باز امد و افتادیم رو هم و همون جا خابمون برد بلند شدم دیدم ساعت نزدیک 6 بعداز ظهره بوسش کردمو گفتم مرسی که یه حال دادی گفت خواهش دیگه کاری بود که برمیومد از دستم اماده شدم که بیام گفت کجا من شب تنهام میترسم گفتم امیر نیاد یه موقع که ازش امار گرفت گفت تا پس فردا تهران نمیام و منم رفتم بساط شامو جور کردم و اخر شب دوباره کردمش وااای چه حال داد بهم فردا صبحشم رفتم مغازه ولی باز زنگ زد گفت دلم با اون کیرت تنگ شده زود بیا و رفتم و حسابی کردمش که چند وقت بعد این ماجرا امیر امد با یه جعبه شیرینی گففت زنم حاملست نمیدونم حالا اون بچه منه یا نه از اون بعد تا حالا چندبار رفتم و سکس داشتیم اینم یه خاطره واقعی بود ممنون که خوندید

Date: August 18, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *