سکس گروهی با جاریهای جنده چادری

0 views
0%

سلام من رضا هستم و سی پنج سالمه و شش ساله ازدواج کردم داستان من یک داستان واقعی هست خانواده زنم حدیثه مذهبی هستند و چادری دو تا برادر خانمم هم با دو تا دختر با خانواده مذهبی ازدواج کردند بنام زهرا و زهره که هر کدوم کسی بودند از میان کسها من کیرم همیشه برای این دوتا جنده بلند می شد یک روز که اتفاقی افتاد که پدر خانمم اینا مسافرت رفته بودند مشهد خانمم کلید خونه پدر خانمم را داد که برم سر بزنم و آبی هم به گل هاشون بدم منم رفتم دم خونه و کلید انداختم تو و در را باز کردم رفتم تو بعد گلها را آب دادم خواستم در و باز کنم برم بیرون زهره را دیدم جلو در جا خورد گفتم شما اینجا چیکار میکنید حول شد و با تته پته گفت هیچی آمدم سر بزنم نمی دونستم شما هم می آید همه بچه ها یک کلید داشتن ولی تعجب کردم آخه خونشون دور بود و منطقی نبود بیاد رفتم تو ماشین اونم رفت تو ماشین از تو آیینه دیدم زنگ زد به یکی منم راه افتادم تو راه چشمم به زهرا خورد که دم یک مغازه وایستاده شصتم خبردار شد این دوتا جاری یک سر و سری با هم دارند چی بود نمی دونم حس کنجکاوی من گل کرد دور زدم برگشتم دیدم ماشین زهره هنوز انجاست و زهرا هم رسید جلو در و زنگ زد و اینور و اونور را دید در باز شد رفت داخل منم داشتم فکر میکردم این دو تا جنده چه سر و سری با هم دارند چند دقیقه وایستادم دیدم خبری نیست گفتم با خودم میرم یک سرکی می کشم و فوقش هم دیدنم میگم فکر کردم درها را درست قفل نکردم رفتم و کلید انداختم در باز کردم جالب که کفشی هم جلو در نبود که این تعجب منو بیشتر کرد درب ورودی را باز کردم آروم و رفتم داخل دیدم سر و صدا میاد آخ و اوف میاد رفتم نزدیک در اتاق از تو سوراخ کلید نگاه کردم دیدم این دو تا جنده لخت لخت رو هم هستند منم با خودم گفتم موقعیت از این بهتر نمیشه دو تا کس لخت و مفت با هم خوب اتوی هم دارم که قشنگ ببرم زیر کیرم جفتشون رو کیرم سیخه سیخ بود سریع پشت در لخت شدم دوربین موبایلم را روی میز جوری گذاشتم که از تو ماجرای اتاق قشنگ فیلم بگیره در را یک هو باز کردم این دو تا جنده تا در باز شد یک جیغی کشیدند که گوشام کر شد زهرا زن حسن داداش بزرگه رو زهره بود و یک دیلدو هم جلوش بسته بود داشت ترتیب زهره را می داد تا منو دیدن ملحفه پیچیدن دورشون گفتند آقا رضا شما چرا لختید گفتم به به چشم حسن خان و امیر خان روشن با این زنهای جندشون تا گفتم جنده بهشون بر خورد آقا رضا حرف دهنتون را بفهمید واقعا از شما توقع نداشتم به ما نظر داشته باشید حالا هم تا بدتر نشده برید ما هم این حرکت شما را فراموش میکنیم گفتم زرشک باشه میخواهید لباس بپوشم ولی رفتم سمت لباسهاشون و ورداشتم در این حین گفتم برم زنگ بزنم به شوهرتون شروع کردن به گریه و زاری گفتند پس منم بازی رفتم جلو و ملحفه را از دور زهرا باز کردم دستی به سینش کشیدم و گفتم جنده خانم دیلدو از کجاست و در گوشش گفتم میخواهی دو تایی حال زهره را جا بیاریم رفتم سمت زهره و سینه جنده رو شروع کردم خوردن زهرا هم که دید اینطوریه رفت لا پاهای ظهره با دیلدو شروع کرد به گاییدن کسش منم مشغول لب خوری و سینه خوری با زهره فکر نمی کردم این دو تا دختر چادری اینقده جنده باشند و با دستام چوچول زهره را میمالیدم رفتم رو سینه زهره کیرم را گذاشتم تو دهنش و جنده شروع کرد به ساک زدن کیرم بعد رفتم پشت زهرا یک کم کس گوشتیش را خوردم و بعد کیرم تر از پشت کردم تو کس زهرا صدای آه زهرا رفت رو هوا حالا من زهرا رو میکردم و زهرا هم داشت زهره را میگایید جون شما جنده کک یی هستید او نا هم حشری ما کس تو هستیم و ما جنده های شما هستیم منم داشتم تو کس زهرا تلمبه میزدم و با سوراخ کونش هو ور می رفتم تا گشادش کنم کیرم که با آب کس زهرا خیس شده بود و گذاشتم رو سوراخ کون زهرا و کیرم را فرو کردم تو کونش زهرا یک جیغی کشید آقا رضا دربیار تر خدا دربیار من گوشم بدهکار این حرفا نبود و شروع کردم به تلمبه زده زهره که دیلدو زهرا توش بود اونم بخاطر فشارهای روی زهرا دردش گرفته بود منم داشتم کونه این جنده را پاره میکردم و با دستام شلاپ شلاپ می زدم روی رونای گوشتی زهرا یک ده دقیقه کردم زهرا از تا رفته بود بلندش کردم رفتم رو کار زهره کیرم را کردم تو کس زهره که خیسه خیسه خیس بود و شروع کردم به تلمبه زدن چند دقیقه بعد زهره را هم حالت سگی کردم و کردم تو کسش تو کس زهره و با سوراخ کونش حسابی ور می رفتم آخه کونه این جنده را هم می خواستم بگام و بعد که حسابی گشاد شد زهره را از تخت بلند کردم و چسبوندمش به دیوار و سر پا کونش گذاشتم و یک چند دقیقه هم تو این حالت گاییدمش و نزدیک بود که بیام زهره را نشوندم جلوم و کیرم رو کردم تو دهنش و همه ابکیرم را ریختم تو حلقش که داشت خفه می شد و بعد بلند شدیم تخت مرتب کردیم و اون دوتا هم تندی لباس پوشیدند منم سریع شرتشون را برداشتم گفتم این برای قرار بعدی اون دو تا میدونستند که دیگه کس من شدند گوشی را هم برداشتم گفتم راستی بازیگرای پرنو خوبی هم میشید شروع کردن به التماس گفتم اگه جنده های خوبی باشید این ماجرا بین خودمون میمونه چادرشون را که سر کردم دوباره کیرم شق شد رفتند سمت در که من از پشت زهرا را گرفتم چسبوندمش به در دکمه شلوارش را از جلو باز کردم و چادرش را زدم کنار و دامن مانتوش را دادم بالا و کیرم را در آوردم کردم تو کسش و سرپا پنج دقیقه آنجا گاییدمش فرستادمش بیرون و زهره را هم پنج دقیقه همینطوری با چادرش از کون گاییدمش و فرستادمش بیرون و این سکس های ما ادامه داشت زهرا و زهره خواهراشون را هم برای من جور کردند که خواهم گفت دقسمت بعدی خواهرها را با هم چطوری کردم نوشته

Date: June 2, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *