شیشکی کون به باد ميدهد

0 views
0%

بازم تو درسام گند زده بودم دماغ آویزون میومدم خونه که صدای شیشکی منو از حال خودم کشید بیرون. برگشتم طرف صدا: امیر بود با دوتا از بچه های کوچه. پشتش به من بود، پاشو گذاشته بود رو یه توپ دولایه و باسنش قلمبه زده بود بیرون. تو دلم گفتم: این پسره کونش میخاره. سر مریم ازم دلخوره، می خواد تلافی کنه.
رفتم جلو، یکی یکی توی صورت اون دوتا نگاه کردم، چاقوی ضامن دار رو که تیغه اش تو غلاف بود تو صورتشون تکون دادم و گفتم شما دوتا که تخمشو ندارین واسه من شیشکی ببندین، بعد یکمرتبه برگشتم طرف امیر، ضامن چاقو رو نزدیک صورتش آزاد کردم. برق از کونش پرید، رنگش شد عین گچ. گذاشتم چند لحظه تو ترس بمونه، بعد با خنده گفتم: خوشم اومد، معلوم میشه جگر داری، من از آدم جگردار خوشم میاد، منو از بدحالی در آوردی. دستی به پشتش زدم و در گوشش گفتم: اگه کسی کونی جور شد پا هستی که؟ سرش رو تکونی داد که یعنی بعله و با لبخند از هم جدا شدیم. از اون روز رابطه مون نزدیکتر شد و دوهفته بعد که فرصت مناسبی پیش اومد بهش زنگ زدم:
– یه کون جور کردم، تر و تمیز کن تا نیم ساعت دیگه بیا خونه ی ما، زنگ نزن یه راست بیا زیر زمین.
خونه ی ما مستاجری بود و نصف زیرزمینش دست ما بود. پشت صندوقا یه جا درست کردم و با دوتا قوطی آبجو منتظر موندم تا سر و کلش پیدا شد.
– اول لبی تر کنیم که بیشتر حال کنیم.
وقتی آبجو اثر کرد گفتم: راستشو بگو تا حالا اصلا کردی؟ یه خورده من من کرد و گفت: کون راست راستکی که نه…
– زکی! پس میخوای جلوی طرف آبرو ریزی کنی؟ خب، اشکالی نداره، خودم یادت میدم. اول باید لختش کنی، و شروع کردم به در آوردن لباساش. دکمه های پیرهنشو باز کردم بالاتنشو لخت کردم. از گردن به پائین سفید بود و هوس انگیز. بعد رفتم سراغ شلوارش، زیپشو کشیدم و دوتا دستامو از دو طرف کردم تو شلوارش:
– باید اینجوری بهش حال بدی تا اونم به تو حال بده.
با یه دستم معاملشو میمالیدم و با یه دست دیگم از روی شورت با کونش بازی میکردم. نرم بود و گرم و کیر راست کن. معاملش شروع کرد به رشد. شلوارشو در آوردم و گفتم حالا نوبت تو هه که لختم کنی. اونم کارای منو تکرار کرد ولی جرئت نداشت باهام ور بره.
– حالا باید آروم ببریش رو پتو.
دستشو گرفتم و یه وری خوابوندمش. یه لمبرش از شورت زده بود بیرون که با خط سکسی قشنگی از رونش جدا میشد. کنارش دراز کشیدم و شروع کردم با معاملش که هنوز شل بود بازی کردن، با کف دست از رو شورت میمالیدمش و تو گوشش نجوا میکردم.
– اول باید به کیرش حال بدی، وگرنه بهت کون نمیده. اگه کیرش سفت نشد باید یه کم بخوریش، اینجوری: به پشت خوابوندمش، شورتشو یه هوا دادم پائین، کیر نیم خیزشو در آوردم: انصافا خوشتراش و تمیز بود و خوردنش کیف داشت، انگار داشتم میکردمش. یه دقیقه هم طول نکشید که دیدم داره سفت و بزرگ میشه. یه لحظه دهنمو آزاد کردم و گفتم: حالا باید به کونش حال بدی. بعد دستمو کردم تو شورتش، یه کم لمبراشو مالوندم. آروم آروم انگشت وسطی رو لای کونش بالا و پائین میبردم و هر لحظه پائینتر تا برسم به سوراخش. نرمی سر انگشتمو با سوراخش میزون کردم و شروع کردم به دایره زدن و هر از گاهی یه فشار کوچولو. خودم حال میکردم اونم بعله!
– باید این کارو ادامه بدی تا بیفته به بودبود، اونوقت دیگه وقتشه.
کیر امیر حسابی شق شده بود و هر لحظه ممکن بود آب بده. دیگه کیرشو ول کردم و پشتش یه وری دراز کشیدم. با یه دستم کیرشو میمالیدم، انگشت اون یکی دستم با سوراخش ور میرفت. چند دقیقه بعد عکس العملش شروع شد: انگار بخواد انگشتمو میک بزنه میگرفت و ول میکرد. دیگه من فشار نمیدادم، اون بود که فشار میداد.
– اینجوری که شد دیگه آماده ی آماده س، مگه نه!
– آره، بعدش چی؟
– دیگه باید قنبلش کنی.
بدون این که اجازه فکر کردن بهش بدم به حالت قنبل درش آوردم، یه ذره شورتشو کشیدم پائینتر طوری که فقط کونش بیرون بیفته، اینجوری هم سکسی تره هم اگه بخواد نمیتونه راحت بلند شه در ره!
– ببین کار رو اینجوری شروع میکنی. کیر خودتو و سوراخ طرف رو خوب با کرم چرب میکنی. آروم میذاری لاش و با یه دستت کیرشو میمالی.
کیرمو آروم آروم لای کونش فرو کردم. مدتها بود در حسرت گرمای یک کس یا کون واقعی فقط جلق زده بودم ولی این یک کون واقعی بود. نشئه ی آبجو و لذت پنهانی که امیر میبرد او را کاملا رام کرده بود. همانطور که عقب و جلو میکردم و به سوراخش آروم ضربه میزدم گفتم: تو موقع جلق زدن با کس و کون کی بیشتر حال میکنی؟
– فقط مال خواهرمو دیدم. یه دفعه که از حموم اومده بود بیرون با حوله نشسته بود کنار بخاری داشت موهاشو خشک میکرد حولش کنار رفته بود، کسشو دیدم.
– خوش به حالت، کاشکی جای تو بودم، کسش چه شکلی بود؟ مو داشت؟
– مو که نداشت، شایدم زده بود. سفید و صورتی بود، لبای کسش به هم چسبیده بود و قلمبه شده بود، آدم میخواست بخوردشون.
– حالا خیال کن داری همن کسو میکنی و حال کن.
دیگه برام سخت بود خودمو نگهدارم یه فشار محکمتر به سوراخش دادم ببینم چی میشه. یهو خودشو پس کشید و کونشو سفت کرد. گفتم: اولش یه کم درد داره ولی بعدش کیف داره. راستی راستی تو با خواهرت هیچ کاری نکردی؟
– یه دفعه که با هم کشتی میگرفتیم پاش افتاد تو کش پیژامه ی من، شلوارم در اومد، شورت پام نبود. منم شورت اونو کشیدم پائین به هوای کشتی خودمو چسبوندم بهش و هی کیرمو میمالوندم به اونجاش. یه دقیقه م طول نکشید چون با زور منو انداخت کنار. ولی همون یه دقیقه خیلی حال داد.
فرصت مناسب بود تا کار راتمام کنم. کیرم را دوباره با سوراخش تنظیم کردم و آماده ی فشار نهائی بودم که از راهرو صدائی آمد. حمید پسر همسایه مان بود. امیر یادش رفته بود موقع آمدن در رو ببنده. صدای پا به زیرزمین نزدیک میشد. توی گوش امیر آهسته گفتم دراز بکش که مارو نبینه و خودم رو با فشار روی او انداختم. یکمرتبه سر کیرم توی کون امیر فرو رفت و با صدای خفه آخی کرد. بی حرکت رویش دراز کشیده بودم و لمبرهای نرم و گرمش را در کودی شکمم حس میکردم. همین برای هزار دفعه آب دادن کافی بود اما ترس غافلگیر شدن جلوی آن را گرفته بود. کار از کار گذشته بود. حمید صدا را شنیده بود و حالا بالای سرمان بود.
– می بینم عروسی گرفتین، نامردا، چرا ما رو دعوت نکردین.
حمید هم سن و سال خودمان بود و خطر زیادی نداشت. شانس آوردیم که مادرش نبود.
– برو پی کارت، مگه تو کاری میکنی ما رو خبر میکنی؟
– باشه، کاری بهتون ندارم، فقط در گوشت یه چیزی بگم بعد میرم.
خوشحال از این که ماجرا به همین سادگی فیصله پیدا کرده، منتظر بودم چی می خواد بگه. صدای نزدیک شدنش را شنیدم، بعد دولا شد که توی گوشم چیزی بگوید و همزمان چیز گرمی که فقط کیر حمید میتوانست باشد لای کونم بود. اولش خواستم قلدری کنم ولی کیرم هنوز توی کون امیر بود و نمیخواستم نصفه کاره رهایش کنم.
– نامردی ها!
– خب میخوای جامونو عوض کنیم؟
– آره، بعدش حتما باید بیائی زیر.
و به این ترتیب ماجرا به سکس سه نفره ختم شد. کون امیر دیگه حسابی آماده شده بود و من راحت عقب و جلو میکردم و هر وقت نزدیک آب دادن میرسید ترمز میگرفتم و خودم را به حمید می سپردم. در اوج شهوت و نئشگی این هم به اندازه ی کردن لذت داشت. در دو مرحله ی دیگر جاهایمان را عوض کردیم تا وقتی از در بیرون میرویم کسی نتواند کر کری بخواند. از همه راضی تر امیر بود که بالاخره سکس واقعی را تجربه کرد. بعد از آن فقط قرارهای دونفری میگذاشتیم که بیشتر حال میداد.

Date: March 6, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *