محسن و خواهرزن تپل مپل

0 views
0%

سلام این صرفا ی داستانه واقعیت نداره من محسنم ۳۸ سالمه ی خواهر زن دارم ۴۴ سالشه از اون تپل گندمیای حشری با سینه های ۸۵ کون تپل طاقچه ای رونای پر چندسالی بود که تو نخش بودم خودشم میفهمید اونم از قصد فرصت پیش میومد سروسینه وگل و گردن نشونم میداد دیگه هردومون میدونستیم چی میخایم ولی میترسیدیم واحتیاط میکردیم تا اینکه نزدیکای عید سال پیش باجناغم ماموریت رفته بود تبریز خواهرزنم نسرین اس داد میخاد چوب پرده بزنه اما نمیتونه ازم خاست برم براش بزنم منم زود حاضر شدم رفتم دروکه بازکرد دیدم ی لگ مشکی پوشیده تموم رون وکونش قلمبه شده توش جای کسش قد ی پیراشکی تپل بود وایییییی یه تیشرت قرمزم پوشیده بود که سینه ها وپک وپهلوهاش خودنمایی میکرد یه روسری نصفه نیمه هم سرش بود رفتم تو وبعدازسلام واحوالپرسی رفتم واسه زدن چوب پرده نسرینم توی آشپزخونه بود داشت چایی دم میکرد بعدش اومد کمک من وبه هر سختی ای بود چوب پرده رونصب کردم واومدم پایین نسرینم پرده رو آماده کرد ورفت بالای چارپایه همینجوری که ازپشت رونا وکونشو دید میزدم بی اختیاردستم روکیرم بود اونم با تکون خوردنا وکش وقوسای پرده زدن بیشترمنو هلاک میکرد پرده روزد واومد پایین دوسه بار دیگه هم روی چارپایه بالا وپایین کرد تا رفع ایراد شد وپرده کامل شد نسرین اومد مبل کناریم نشست و به فاصله دسته مبل کنارهم بودیم ازش آمار بچه هاشو گرفتم گفت مدرسه ان تا عصر نمیان دلو زدم به دریا وبلندشدم رفتم کنارش نشستم تقریبا بهش چسبیده بودم دستمو بردم سینشو مالیدم اکراه داشت مثلا هی میگفت محسن نکن زشته خودشو سمت مخالف میکشید منم همزمان سینه هاشو میمالیدم آروم آروم شل شد نقطه حساسش سینه هاشه شروع کردیم لب بازی کردن مثه وحشیا افتاده بود بجون لبای من محکم لبامو میک میزد وزبونشو توی دهنم میچرخوند از پایین تیشرتش دستمو رسوندم به ممه هاش تپل ونرم بودن مثه بالشت پرقو اونم دستش ازروی شلوارم کیر شق شدمو میمالید وهی جون جون میگفت تیشرتشو دراوردم وممه های سفیدش توی سوتین توریه مشکیش دیوونم کرده بود سوتینشو دراوردم وبا میکهای ملایم نوک سینه هاشو نوازش میکردم بلندشدم لگشو دراوردم کس وکون ورونای تپلش کنارشورت توری مشکیش آب ازلب ولوچم راه انداخته بود باکمک خودش شورتشم دراوردم وباسررفتم لای پاش کس تپل وداغشو به نیش کشیدم و چندلحظه به چندلحظه زبونمو فشارمیدادم توکسش دستامو بردم زیرکمرش تاکسش بیاد بالاتر کون تپل وسفیدش با سوراخ تیره رنگش دیوونم میکرد زبونمو ازکسش میکشیدم میاوردم دم سوراخ کونش نوک زبونمو میکردم تو کونش باناله ها وآه آه کردناش وتکون تکون دادنای ریز بدنش دیوونم کرده بود یکم که گذشت بلندشد تندتند با کمک خودم بلوزشلوارمو دراورد شورتمم کشید پایین توی یه چشم بهم زدن کیرم توی دهنش بود ساک میزد لیس میزد میک میزد دیگه ترسیدم با کیرخوردنش آبمو بیاره خودمو جدا کردم وخابوندمش روی تخت رفتم لای پاهاش وجلوش زانو زدم کیرمو میمالیدم به کسش هی التماس میکرد بکنم توکسش سرکیرمو درکسش تنظیم کردم آروم آروم فشارش دادم تاتهش رفته بود توکسش همینجوری که توکسش تلمبه میزدم سینه هاشم میخوردم آه وناله هاش اتاقو پرکرده بود کشس خیسه خیس شده بود آب کسش کیرمو خیس کرده بود واضافی آباش رفته بود لای چاک کونش دستمو بردم ازبغل زیرکونش وبا آبای کسش انگشتمو خیس کردم وبا سوراخ کونش وررفتم یه انگشتم توکونش بود کیرمو توکسش عقب جلو میکردم سینه هاشم نوبتی توی دهنم بود یه انگشت دیگه به انگشت اول اضافه کردم ودوانگشتی توی کونش تلمبه میزدم دیگه داشت نعره میزد از لذت همونجوری یورش کردم ولب تولب شدیم بهش گفتم میخام کونت بذارم اولش قبول نکرد با کلی خواهش تمنا حاظر شد کون بده به روی شکم خوابید کونشو داد هوا رفتم روی روناش نشستم وکیرمو به کونش میمالیدم یه تف گنده انداختم روی کیرم وگذاشتمش دم سوراخ کونش حسابی لیزشده بود آروم آروم بسختی کلش رفت توش یکم که گذشت دردش کمترشده بود الباقیشو تا نصفه کردم توش کونش تپل وتنگ وداغ بود ناله هاس هم ازدرد بود هم ازشهوت درازکشیدم روش وسرشونه هاشو محکم گرفتم وبا ریتم آروم وشهوت کیرمو توی کونش عقب جلو میکردم دیگه نمیتونستم مقاومت کنم آبم داشت میومد بهش گفتم کجابریزم گفت همشو بریز توکونم ولی کیرتو درنیار تا آب منم بیاد باچندتا تلمبه محکم تو کونش آبمو خالی کردم وکیرمو توکونش نگهداشتم یکم تکون تکون خوردوآبش اومد کیرمو ازکونش دراوردم وگذاشتم لای کونش وسرشو برگردوندم یه لب مشتی گرفتیم بلندشدیم خودمونو بادستمال تمیزکردیم ولباسامونو پوشیدیم واقعا لذت کردن نسرین اینقدر زیاده که هنوزم که هنوزه ازش سیرنشدم یجورایی بهم وابسته شدیم حدود یکسالی میشه که هروقت فرصت پیش بیاد ترتیب کس وکونشو میدم اگه انتقاد یا پیشنهادی دارید بفرمایید ممنون که وقت گذاشتید داستان منو خوندید شاد باشید نوشته

Date: April 6, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *