من جنده نیستم ۱

0 views
0%

استرس داشتم تو نوجوونی همیشه تو رویاهام تصور میکردم که منو پسر عموم داریم میریم مسافرت و تو ماشین قربون صدقه هم میریم ولی اون ده سال از من بزرگتر بود هیچوقت منو نمیدید همیشه سعی میکردم به چشمش بیام ولی وقتی ک یبار از زبون خواهرش شنیدم دوس دخترداره از حرصم منی که تاحالا با کسی دوس نشده بودم تصمیم گرفتم با اولین نفری ک پیشنهاد بده دوست بشم و بخاطر اون تصمیم احمقانم با یه نامردی دوست شدم که دخترونگیمو ازم گرفت و الان سوار ماشین کسی بودم ک مسبب اون تصمیم بود سی که الانم امار دوس دختراشو داشتم و گاهی بهش فکر میکردم حقیقتش گذشته یادم افتاده بود و حال خوشی نداشتم کمربندتوببند از روی حرص چنبارکشیدم ولی بیرون نمیومد خم شد سمتم بدون قصد دستش خوردبه سینه هام من قدم صدو شست و پنجه و وزنم ۵۷ اندامم معمولیه بجز سینه هام ۸۵هست و همیشه نسبت به بدنم به چشم میزنه من خوشم نمیاد و همیشه حس میکنم نگاه همه به سینه هامه وقتی دستش به سینم خورد حس کردم مکث کرد کمربندو کشید ولی دستش مماس با سینم بود اینکارو یه بار دیگه ام کرد و کمربندو برگردوند سرجاش و اورد بیرون و من حرکت و فشارانگشتاشو حس کردم دروغ چرا خوشم اومده بود احساس گرما کردم دست بردم سمت در تا پنجررو باز کنم اونقد پریشون بودم که نفهمیدم ماشین خاموشه اینبار اون سو استفاده کرد و به بهونه ی بازکردن پنجره نصف تنشو آورد سمت کمک راننده و خودشو انداخت رو من حس خوبو بدوبا هم داشتم رویاهام که توجه پسر عموم به من بود داشت رنگ واقعیت میگرفت نفسم با گردنش که برخورد کرد سرشو برگردوند سمتم از چشماش معلوم بودچی میخواد حس بدم بخاطراین بود که میدونستم منم مثل باقی دوست دختراش بعد سکس مثل آشغال دور میندازه نفسشو تو صورتم خالی کرد داغ بودو منو داغ ترم کرد خواستم لب باز کنم برای اعتراض که با لباش فرصتوازم گرفت محکم میبوسید زبونشو میبرد سمت زبونم و لبامو میک میزد یه دستش پشت گردنم بود و اون یکی داشت صندلی ماشینو میخوابوند کل تنشو آورد روم و زانوشو خم کردو گذاشت لای پام و اروم میمالید به کسم اومدسراغ گردنمو گوشم و دکمه های مانتومو باز کرد تی شرتمو از تنم کشید بیرونو از رو سوتین هامو گرفت دستش از نرمیش خوشش اومدو بازیش میداد یکی از سینه هامو در آوردو گذاشت دهنش میک میزد و نوکشو میخورد دیگه کنترلی نداشتم رو خودم و آه میکشیدم و با هربار اه کشیدن بیشتر کیرشو حس میکردم سوتینمو در اوردو دوتا سینه ام رو گرفت دستش جووووووون بلندی گفتو ماالیدشون پاهام ناخود آگاه از هم باز شدن دستشو برد تو شلوارم و رسوند به کسم که خیس بودن سینه ام تو دهنش بودو انگشتش تو کسم غرق لذت بودم و اه و نالم پسرعمومو حشری تر میکرد دستمو بردم رو کیرش و از رو شلوار میمالیدم اینبار اون اومد زیر و من رو به کیرش نشستم و شلوارو شرتشو در اوردم برعکس بقیه که از ساک زدن خوششون نمیومد من دوس داشتم لبامو گذاشتم رو سرش و میک زدم زبون میزدمو بادستم کیرشو گرفته بودمو جق میزدم لبامو بردم جلوتر و با زبونم تو دهنم بازی میکردم و میکشیدم دورش هر بار کمی جلو میرفتم وبر میگشتم عقب طاقتش تموم شد سرمو محکم فشار داد سمت خودش حس شهوت به خفگی غلبه میکرد اون تو دهنم تلمبه میزد و من لذت میبردم من دراز کشیدم و به اون گفتم بشینه روم تخماشو گذاشتم تو دهنمو میک میزدم از زیر کیرشو میلیسیدمو اون آه میکشید پاهامو از هم باز کردو کیرشو گذاشت لای کسم که پراز آب بود اولش لاپایی میزد و میخواست ک من التماس کنم هرچقدر التماس میکردم که بکنش تو بیشتر شهوتی میشدو محکمتر لاپایی میزد و سینه هامو تو دستش فشار میداد آخرسر خودم کمرمو بردم بالا که کیرش بره تو کسم ولی نذاشت اونقد خیس شده بودم که صندلیه ماشین هم خیس بود بالاخره دلش به رحم اومد و تو یه حرکت کل کیرشو کرد تو کسم از درد کشیدنم لذت میبرد و تند تر تلمبه میزدکل کیر کلفتشو تو بدنم حس میکردم دراز کشید روم و نوک سینه هامو که بیرون زده بود گذاشته بود دهنش و میمکید و دستشم رو کونم بود و انگشت میکرد من لرزیدمو ارضا شدم ولی اون نشده بود جونی نمونده بود تو تنم ولی همچنان داغیه کیرش تو کسم بود و آروم تلمبه میزد منو برگردوند و از کونم زد و گفت سگی شو گفتم از کوووون نههه انگشت شصتشو با اب کسم خیس کردو گذاشت دهنمو گفت چرا که نه من هنوز ارضا نشدم خانوم گفتم توروخدا الان نه اخماش رفت تو هم و گفت اوکی و خوابید رومو کیرشو گذاشت دهنم واسش میخوردمو میمکیدم زبون میزدم تخماش با گرمای دهنم خیس میکردم اینبار من نشستم روش و بالا پایین میکردم خودمو و سینه هام تکون میخورد و اون لذت مییرد و بالاخره گفت آبم داره میاد نمیخواستم ریسک کنم واسه همین ترجیح دادم تو دهنم خالی کنه قبل اینکه کیرشو بذارم دهنم تو صورتم خالی کرد صورتمو پاک کردمو لباسامونو پوشیدیم ما تو راهه عروسیه یکی از فامیلا بودیم و به بهانه ی اینکه حال من بد شد نرفتیم بعد از این ماجرا همونطور که حدس میزدم دیگه پسرعموم منونخواست و بهم تهمت جندگی زد ادامه بدم به نظرتون نوشته دااااارک

Date: June 3, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *