من و رضاجون

0 views
0%

من یه خانم ۲۴ ساله هستم،و خیلی‌ زیبا با چشمای عسلی و خوش اندام،من که خیلی‌ وقت پیش دوست پسرم یه حالی‌ به کسم داده بود و بازم کرده بود،به راحتی‌ هر وقت که دلم می‌خواست و کسم میخارید آماده یه کس دادن میشدم.قرار شد به اتفاق خانواده چند وقتی‌ یه سفر خارج از کشور بریم،اونم همین کشورای همسایه،برنامه جور شد،چون عجله هم داشتیم و بلیط‌های هواپیما همه رزرو بودن مجبورن با اتوبوس راه افتادیم.۱ صندلی‌ پشت سر من ،یه پسر جوانی نشسته بود که اتفاقا کنار برادرم هم نشسته بود.با هم گرم صحبت بودن و گاه گاهی هم که من با برادرم حرف میزدم نگاههای پر معنایی بهم میکرد.تو مسیر راه همهٔ حواسش به من بود.اینو از حالتش می‌فهمیدم،اونم یه پسر تقریبا ۲۷ یا ۲۸ ساله بود.تا اینکه به مقصد رسیدیم.ما جای بلد نبودیم و زبان هم بلد نبودیم اما آقا رضا به زبان اون کشور آشنا بود و پدرم از اون خواست که حالا که خودش می‌خواد بره هتل ،ما رو هم همون هتلی که میره ببره و بهمون کمک کنه واسهٔ اتاق گرفتن.

تو اون مدت که ما تو هتل بودیم من می‌خواستم که یه سیم کارت بخرم واسه اینکه همهٔ دتم عزم بی‌خبر بودن،به همین خاطر به آقا رضا گفتم که اگه می‌شه همگی‌ بریم که من یه سیم کارت بخرم و پدرم هم همین خواهش کرد اون هم قبول کرد.وقتی‌ که سیم کارتو خریدیم اولین نفر اون شمارهٔ تلفن منو فهمید و برداشت.شب توی هتل بهم اس‌ام‌اس داد.که چه خبر،تو دانشجوی راستی‌ یا نه و از این حرفا،من که میدونستم حسابی‌ هوس کس لیزو گرم منو کرده با یه روی خیلی‌ خوشی‌ جواب دادم.خلاصه با هم دوست شدیم و بیرون برای اولین بر قرار گذشتیم،خیلی‌ معمولی‌ برخورد کرد و منم خیلی‌ معمولی‌ باهاش برخورد کردم.برگشتیم هتل که دیدم داره با پدرم حرف می‌زنه راجع به اینکه اون یه نفر و اگه می‌شه با خانوادهٔ ما تو یه اتاق بمن چون هزینهٔ هتلل خیلی‌ گرونه.پدرم اول کمی‌ فکر کرد اما بد موافقت کرد.اینا بگم که مادر من با خواهر کوچیکترم یه اتاق ۲ نفر گرفته بودند و منو بابامو داداشمم یه اتاق ۳ نفره.قرار شد که رضا بیاد و تو اتاقی که من هم توش بودم بخوابه. نمیتونستم فکر کنم که آیا واسهٔ اومدنش به این اتاق نقشه داره یا نه؟

شب شد و همه خوابیدیم.من خیلی‌ خسته بودم و خیلی‌ زود خوابم برد که یه لحظه احساس کردم کسی‌ داره منو میبوسه؟چشمامو باز کردم دیدم رضا اومده و پایینه تخت من نشسته،اولش خیلی‌ ترسیدام از اینکه یه وقت بابام یا برادرم بیدار شند و این صحنه رو ببینند سریع اما یواش بهش گفتم رضا برو بخواب گفت الان میرم و همینجوری با دستش سینهمو خیلی‌ سفت فشار میداد بدم بلند شد من که طاق باز خوابید بودم دستشو برد طرف کسم و آروم از رو شرت کسمو نوازش میکرد حتا با دو انگشتش تو همون فرصت کم چوچول منو گرفته بود و باهاش بعضی‌ میکرد.اما خودشم نگران بود واسه همین زود رفت.من تا صبح دیگه خوابم نبرد،بدنم داغ شده بود،کسم که توی شرت خیس خیس شده بود سر سینها‌ام احساس می‌کردم که چطور زده بیرون و سفت شده،آرزو می‌کردم همین الان رضا با اون کیرش می‌تونست کسمو جر بده. فرداش رضا با من قرار گذشت و باهم رفتیم بیرون یه گوشه ای رو گیر آورد و تا می‌تونست لبامو لیسید،آروم با زبونش کشید رو گوشم،بدم رفت سراغ سینها‌ام،سینهام که تو دهانش بود دستش رفت طرف کسم، ایندفعه از زیر شرت دست کرد و لایه چاک کسمو میمالید،کیرشو که بلند شده بود احساس می‌کردم،اما بیچاره نمیدونست که من زنم توی سوراخ کسم دست نمیکرد،تا اینکه خودم تو همون حالت که دیونه بودم بهیش گفتم دستتو بکن تو سوراخ کسم،من پارام،من جندم،دیدم سرخ شد از هوس،دیونه شد با چه حرصی کسمو با انگشت میکرد،منم دائم بهش می‌گفتم منو میگایی؟دوست داری این کسو بکنی‌؟دستشو آورد بیرون بدون اینکه چیزی به من بگه گفت بیا بریم رسیدیم دم در یه هتل رفت اتاق بگیره،وای منو بگو که واسه کس دادن آروم و قرار نداشتم،رسیدیم تو اتاق من دراز کشیدم اومد کنارم دراز کشیدو بغلم کرد،آروم لبمو خورد، بعدهم گردنمو لیسید با زبونش کشید رو سینها‌ام همینجور هم لباسامو در میاورد.یه شرت فقط پام بود اونم با شرت بود فقط.اول شرت منو در آورد البته نه با دست با دندون،من که تمام تنم داغ شده بود آروم پاهامو باز کردم سرشو گذاشت لایه پام و کسمو انداخت کامل تو دهانش،وای که چجور زبونشو لایه چاک کسم تکون میداد،دیگه تقات نیاوردم شرتشو از پاسه در آوردم و کیرشو که چقدر هم دراز و کلفت بود انداختم تو دهانم با دستم خایه هاشو میمالیدم وای که چه ناله یی میکرد دیگه تحمل نداشت اومد روم خوابید پاهامو گذشت رو شونهاش و کیرشو کرد با یه حرکت تو کسم.داشت تلمبه میزد که میگفت دیدی دارم می‌کنم کس قشنگتو،دارم میگامت و منم که یه سر داد میزدم کس جنده همینه دیگه کیف داره،من جنده یه توام بکن من جنده رو وقتی‌ تلمبهش تند تر شد فهمیدم که دیگه داره آبش میاد بهش گفتم اگه داشت آبت میومد کیرتو بذار تو دهانم کیرشو از کسم در آورد و گذشت تو دهانم که احساس کردم داره کیرش می‌زنه و آبشو حس کردم تو دهانم،وقتی‌ تمام شد آدرس ایرانشو با شماره تلفنش بهم داد و گفت که بازم دوست دارم تو ایران ببینمت،هنوزم همدیگه رو میبینیم و هنوزم داره منو میگایه.

Date: February 13, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *