سلام دوستان من محسن هستم چند سال پیش وقتی دوران راهنمایی رو می گذروندم اتفاق بی نظیری برام افتاد یک روز بعد از تعطیل شدن مدرسه مثل همیشه برای اومدن به خونه منتظر ماشین بودم که یه پیرمرده جلو پام ترمز زد بهش مسیرمو گفتم اونم یه لبخند زد و گفت بیا بالا عزیزم از همون اول که سوار شدم شروع به حرف زدن کرد کلاس چندمی اسمت چیه از چی خوشت میاد از این حرف ها دستش هم از همون اول گذاشته بود رو رون پام و هی بالا و پایین می کشید و هر حرفی که از دهن من در میومد فقط میگفت جان عزیزم و یکی دو بار هم گفت قربان درت که من معنیش رو اون موقع نمیفهمیدم خلاصه اینکه همینجوری که دستش رو پام بود بهم گفت دوست داری رانندگی کنی بیا اینورتر یه کم فرمون رو بگیر همین که با دستم یه طرف فرمونو گرفتم اون دستش رو که رو پام بود برد به سمت کیرم و شروع به مالیدنش کرد که دود از کلم بلند شد رنگم پریده بود ولی لاس زدنش رو دوست داشتم اونم استاد بود یکم با کیر ما ور رفت مام حشر نوجوانی زده بود بالا و هم ترس داشتم و هم خوشم میومد کم کم وارد محله ما شدیم گفت تا در خونه میرسونمت ولی خیلی آروم میرفت تا وقت بخره دست کرد جیبش یه چندتا هزار تومانی در آورد گفتش بیا هرچی دوست داری برای خودت بخر ما دیگه باهم دوستیم اون موقع چند هزارتومان خیلی چیزا میشد باهاش خرید اول یه کم تعارف کردمو گفتم نه به زور گذاشت تو جیبم گفت تو هر چی دوست داری بگو تا من برات بخرم ما دیگه دوستیم و این دوستی رو ادامه میدیم فقط به خانوادت نباید چیزی بگی این یه راز بین من و تو عزیزم منم کلی خر شده بودم اونم استاد راضی کردن بود خلاصه ما رو خر کرد و از کنار خونمون رد شدیم و نذاشت پیاده بشم گفت یه دور دیگه میزنیم بیشتر حرف بزنیم اطراف محل ما کوه بود وارد یه جاده خاکی شدیم که ته جاده به کوه و دره ختم میشد ترمز کرد گفت بیا رو پای من بشین رانندگی کن ببینم چقدر بلدی پسر پیاده شدم رفتم اون ور نشستم رو پاش کیرش سیخ سیخ بود هم ترس هم یه احساس حشر خوب داشتم یکم رفتیم اونم هی جون جون میکرد قربون صدقه من میرفت رسیدم به اول کوه که یه دره دنجم داشت که پرنده پر نمیزد ماشین رو نگه داشت و گفت بریم یکم قدم بزنیم حرف بزنیم از این حرف ها من هم کم و بیش میدونستم هدفش چیه و یه جورایی خوشم میومد اونم خیلی باحال و کار بلد بود خلاصه من راضی شده بودم مخصوصا که کلی بهم پول داده بود و قول خرید یه دستگاه سگا که اون روزا آرزوش رو داشتم بهم داده بود از دره رفتیم پایین یه جای دنج پیدا کرد که از هیچ سمت دید نداشت تموم مدت حواسم به کیرش بود که سیخ سیخ بود اونم تو راه چند بار حسابی انگشت کرد منو زیر اندازی که دستش بودو پهن کرد بعد دستم رو گرفت و گفت بیا اینجا ببینم قربون اون کون خوشکلت بشم منم سرخ و سفید میشدم کیرم سیخ ضربان قلب هم بشدت بالا منو نشوند رو پاش کیرمو حسابی مالوند دیگه طاقت نداشتم منو بلند کرد و کم کم شلوارمو پایین کشید منم فقط لال شده بودم دوست داشتم خیلی خوشم اومده بود و اصلا مخالفتی نمیکردم شلوارو کامل کشید پایین و رسید به شرتم یکم لپ هارو از رو شرت مالید و کم کم شرتمو کشید پایین چشماش گرد شده بود چشمش که به کون قلمبه و گردم افتاد با صدای لرزون و بلند گفت جان فدات شم فدای این کون بشم دیونه شده بود و هی قربون صدقم میرفت تند تند ماچ میکرد و میگفت هر چی بخوای برات میخرم همین فردا که بیام مدرسه دنبالت با سگا میام کلی هم فیلم بازی برات میخرم همینجوری که حرف میزد منو کم کم خم کرد برد رو زانو کونم قمبل قمبل بود اون دیونه شده بود منم که بیهوش بودم خیلی باحال بود با صدای لرزون حرف میزد یه دفعه گرمای کیرشو لای کونم احساس کردم یه کم بالا و پایین کرد بعد از تو جیب کتش یه وازلین دراورد و حسابی کون رو وازلینی کرد مدام حرف میزد و قربون صدقم میرفت دوباره کیرشو گزاشت لای کونم یه کم بالا و پایین کرد و سر کیرشو اورد رو سوراخ یه کم بازی بازی کرد و کم کم لیز داد توش کیرش کوتاه بود ولی کلفت اول یکم دردم گرفت ولی یکم بعد استادانه تا ته کرد تو کونم وای داشتم دیوانه میشدم از یه طرف داشت کونم پاره میشد از یه طرف به شدت حال میداد بهم یکم کرد و کم کم نتونست خودش رو کنترل کنه و افتاد رو من و کاملا من خوابیده بودم و اونم رو من بود هی ماچ میکرد سر و صورتم رو از صدای فارت و فورت تلمبش خوشم میومد خلاصه کرد و کرد و کرد تا یه دفعه یه نعره زد و کیرشو در آورد و آبش رو ریخت رو کونم یه چند دقیقه همونجوری ولو بود رو من نمیتونست تکون بخوره کم کم خودش رو جمع و جور کرد ماچم کرد و گفت فردا میام دمه مدرسه دنبالت سگا هم برات میخرم میارم از این به بعد ما رفیقیم فقط این راز رو حفظ کن و به خانوادت چیزی نگو منم هرچی بخوای برات میخرم یه دو تا هزار تومانی دیگه بهم داد من خر کیف شده بودم خیلی خوب بود و این رابطه پنهانی ادامه پیدا کرد اون هر چی میخواستم برام میخرید و منم بهش کون میدادم نوشته
0 views
Date: July 8, 2023