همسری عجیب

0 views
0%

سلام امروز ۲۴ بهمن ۹۶ بخاطر هجوم افکار سردو ویران کننده بعد سال ها اومدم اینجا اولش فقط خوندم اما تصمیم گرفتم بنویسم قصه گنگ این چند روزم رو همه چیز خوب بود از عشق گرفته تا وضعیت مالی و خانوادگی و روابط همه چیز خوب بوداما یه استاد داشتیم میگفت من عاشق فوتبالم چون غیر قابل پیشبینیه منم زندگیم شد مثل فوتبال ۳ هیچ جلو بودم اما تو سه روز همش دارم گل میخورم من ۲۷ سالمه خانومم هم یه زن ۲۷ سالس که از لحاظ چهرهدخیلی معمولیه اما از لحاظ اندام بی نظیره و ایرانی پسند واقعی با عشق ازدواج کردیم با عشق ادامه دادیم اما همیشه من یکم فکرم مریض بود بخاطر ظاهر دل فریبش همیشه نگران بودم میلیون ها بار شک الکی کردم و هیچ کدومش هم درست از آب در نیومد خانومم نجیب بود شنبه دندونش درد گرفت چون خیلی یهویی بود رفتیم پیش یه دندون پزشک که خیلی هم اشنا نبودیم باهاش یه مرد تقریبا ۴۵ ساله قد هیکل خیلی بزرگ و زمخت و کچل تابلو خانومم رفت نشست رو یونیت منم بیرون یکم گذشت دیدم خبری نیست مطب هم خلوت بود رفتم از لای در نگاه کنم در کمال نا باوری جوری دستش لای پای خانومم بود و لب تو لب که انگار یه عمره همدیگرو میشناسن صدای زجه خانومم میومد اومدم بیرون و سه روزه مغزم تعطیله هیچ حرفی هم نزدم بهش اونم جوری رفتار میکنه که خیلی طبیعیه همونجوری با عشق البته نمیدونه که من دیدم شبشم خیلی گرم بود باهام سه روزه واقعا خود خوری میکنم قرار فردا بره برای ادامه کارش نمیدونم چیکار کنم هیچ وقت فکر نمیکردم روزی برسه که حرفم رو هیج جا نتونم بگم بجز یه سایت سکسی مسخرس نه اومدم درد دل اما با کسای که منتظرن یه اتفاق هیجانی بیفته اما گرفتار قصه درام شدن زنم خیلی خانومه ولی واقعا چیشد نمیدونم هیچی نمیدونم نوشته

Date: February 16, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *