پروانه دختر صاحبخانه

0 views
0%

بچه ها سلام من دانشجو هستم تو شهر خرم اباد اينجا همه غيرتين رو دختراشون شديد نميزارن ما حال کنيم اگر شماره از دختراي اينجا براي سکس کردن سراغ داشتيد تو سايت بزاريد خب اصل مطلب ا داستان از اونجايي شروع ميشه که ما تازه مستاجر شده بوديم ويه دختر قد کوتاه خوشگل تر گل ور گل بنت صابحخانه بود هروز که ميرفتم مدرسه ٣دبيرستان ميديمش منم خجالتي رو نميشد بش سلام کنم اين اين کس خلها تو خيالم باش دوست شده بودم و حال ميکردم اسمش پروانه بود موها رو اتو ميکرد مينداخت تو صورتش هميشه رنگ لاکش رو عوض ميکرد مانتو چسبان صداي نرم نازک ديگه تا آخرش بريد خدايي خيلي دوست داشتم باش حرف بزنم اما روم نميشد تا يک روز مامان پروانه از من خواست که بيام ۴پايه رو از زير زمين براشون بيرون بيارم منم رفتم ۴پايه رو اوردم مامانش ازم خواست که ببرمش تو رفتم بگو چي ديدم يه تاب تنش بود با يه شلواري ورزشي مشکي روي مبل بود داشت ناخونش رو تو دهنش ميچرخوند با موهاي افشون درجا عين نديد بديدها بلند سلام کر م اونم جوابم رو داد رفت تا مادر پروانه چون ميدونست من واسه کنکور ميخونم ازم بيام دفترچه دانشگاه ازاد رو واسه کنکور ازمايشي دخترش پر کنم رفتم مادرش از جلو رفت گفت بيا خجالت نکش رفتم تو نشستم دي م خانم واترقيدن چه تيپي زده بود پروانه کسش سلام منم از جلوش بلند شدم گفت خيلي خوش آمدين مزاحم شما هم شديم مامانش از اين بيشتر وقتش رو نگير برو دفترچه رو بيار پرش کنه ميخواد بره سر درس منم با مادرش ميخواييم اا خونه همسايه رفته بندر جنس اورده گفت باشه دفترچه اورد گفت بار اولمه ميخوام ببينم سوالات چه جوره گفتم اسونه با کمي تلاش قبوله ديگه با هم داشتيم کد محل رشتخ ها رو ميديديم که يلحظه خط سينه اش رو ديدم چه قشنگ يو هو مادرش گفت زياد مزاحمش نشو تموم شد بزار بره سر درسش کا ي نداريد خداحافظ اين گفت مردم از خوشحالي مامانش رفت ما ادامه داديم متوجه شد دارم خط سينه اش ديد ميزنم نه اين ور نه اونور زد به روم گفت داري چي مبيني گفتم رشته محل ها رو گفت مگه رشته محلها خط دارن گفتم متوجه منظورتون نميشم گفت دوست داري يه دست کشيد رو پام منم شق کرده گفت جوابمو ندادي منم گفتم اره ديدم تابش رو دراورد بدن اوجارو باز کرد سينه هاش رو ديدم دست کشيدم بشون زياد بزرگ نبودن ولي سفيد نوکشون خيلي کمرنگ بودن گفت لخت شو شدم ديگه هردمون لخت شديم گفت چه کير توپلي شروع کرد به خوردنش منم هي با سوراخ کونش بازي ميکردم با تخمام بازي ميکرد منم دست ميکشيدم رو کمرش گفت بيا زود باش الان ميان منم يه تف زدم سرش گذاشتمش درش يکم زور دادم سرش رفت تو دراوردم دوبتره سزش کردم تو چند بار تکرارش کردم خونم هي داد ميزد ديگه يولش يواش هلپي رفت تو منم شروع کردک به تلمبه زدن سينه هاش رو ميمالوندم انگشت تو دهنش ميکردم خم زمان ريتم تلمبه زدن رو کم کردم چون داشت حسش ميومد ميگفت زود باش ولي من دراوردمش چون دوست نداشتم زود ابم بياد شروع کردم کس ليسي يه کس تپل صورتي با حرص شروع کردم به خوردنش کيرم رو اروم مياوردم رو خطش گقتش زو باش شر ميشه منم ترسيدم و دوباره کردمش تو شروع به تلمبه کردم يه دفعه ديدم دارم منفجر ميسم بي اراده تمام ابمو کردم تو کونش چي حالي گفن زود بپوش برو بالا گقتم پس دفترچه گفت کاريش ميکنم منم پوشيدم رفتم بيرون دم در ديدم مامانش کليد داره ميندازه به در در باز شد گفت چي شد تموم شد نشونش دادتو دلم گفتم اره نشونش دادم چه جور نوشته

Date: September 6, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *