کابوس سکس

0 views
0%

سلام من حسین ام 21سالمه و این خاطره مال تابستون گذشته هست پدر من کمباین داره منم هرسال میرم باهاش یه جورایی راننده کمباینم 1ماه بود رنگ خونه رو به چشم ندیده بودیم عین سگ دنبال سوراخ میگشتم از این روستا به اون روستا ازاین خونه به اون خونه همش کار و درو اونایی که دیدن میدونن کمباین چه جهنمیه خلاصه یه بار داشتم میرفتم تو ی روستا که از تو مدرسه یه دختر هی نگا میکرد من مدرسه رو دور زدم اونم پاشد و توحیاط چرخید و هی نگام میکرد خلاصه ما رفتیم که ببینیم برای کی میخوایم کار کنیم یهو یه دختری که خدا شاهده سگ نگاش نمیکرد اومد رد شد وقتی رد شد یادم افتاد این همون دخترس لاغر و زشت دندونای شکسته و عقب جلو پوست کثیف و خلاصه یه دختر دهاتی واقعی که بوی گند پهنش حالمو بهم میزد دو سه بار اومد رد شد اصلا نگاش نکردم گفتم اگه تا اخر عمرم ارضا نشم اینو نمیکنم ی بار که از خونه اومد بیرون و رفت سمت پشت خونشون که اونجام باز خونه بود با اون انگشتای 3 متری و استخونیش اشاره کرد بیا منم نا خوداگاه رفتم بازم دیدمش اه خدایا این چیه اخه یکم صحبت کردیم شمارمو گرفت و گفت برو منم کشیدمش تو یه اتاق که وقتی پام رفت تو پهن فهمیدم طویلس خلاصه شروع کردم مالیدن کیرم بهش دهنش که بوی سگ میداد لباسشو دادم بالا با سینه هاش حال کنم دیدم خدایا این سینه هم نداره با دست مالیدمشون و گفتم بکش پایین تا اورد پایین گذاشتم تو کسش لا مصب اصلا احساس نکرد کیر کلفت 19 سانتی توشه چند تا تلمبه زدم بهش گفتم شوهر داری گفت نه گفتم پس چرا پرده نداری گفت قبلا نامزد کرده همونجا تو ذهنم گفتم سگ تو روح بابات اگه دروغ بگی بیناموس کی تورو میگیره بعد یکی دو دقیقه ابم اومد ریختم تو کسش گفت احمق نریز خلاصه رفت بیرون و گفت خیلی دوست دارم عین سگ سرجام مونده بودم که من چجوری این دختر گندو کردم یکی دوبار زنگ زد یکم حرف زدیم گفت شارژ و اینا دیگه جوابشو ندادم هنوز هم پشیمونم و به پشیمونیم ترس هم اضافه شده نکنه ایدز گرفته باشم همه برادراش معتاد مردنی بودن هرشب که یادم میوفته خواب از سرم میپره نوشته

Date: April 26, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *