کون دادن همسر

0 views
0%

سلام این اتفاقی که براتون تعریف میکنم حدود ۵سال پیش افتاد تا انزمان برای من لذت بخش بودکه زنم طوری لباس بپوشه که دیگر مردان تحریک بشن و من از این تحریک لذت میبردم چون هیکل و بدن سکسی و خوبی داشت و موقع سکس با زنم چهره حشری شده مردانی که اونروز زنمودیده بودند میامد تو ذهنم واز سکس چندین برابرلذت میبردم مخصوصا وقتی که از کون میکردمش یک روز تابستان بود که من بازنم تصمیم گرفتیم بریم شمال تویکی ازجاده های میانبرشمال که ازجنگل میگذشت ماشینم پنچر شد ومتاسفانه دیدم زاپاس هم پنجره خلاصه مجبورشدم کنارجاده سمت دره جنگلی ماشین و زنمو تنها بذارم و لاستیک هارا برای گرفتن پنچری بایک ماشین گذری به اولین شهرنزدیک ببرم وبعدازگرفتن پنچری برگردم حتی به زنم گفتم بیاباهم بریم گفت که تنها گذاشتن ماشین صلاح نیست چون وسایل توماشین هست به من گفت بر و زود بیا من بااولین ماشین گذری رفتم ولی برگشتم حدود ۲ساعتی طول کشید وقتی برگشتم زنم توماشین نشسته بود ولی حالش خوب نبود پرسیدم چی شده حالت وحشت زده داشت و گفت که حالش خوب نیست ودلش دردمیکنه پرسیدم توکه تازه پریودت تموم شده گفت نه پریود نیستم خواهش میکنم که زودلاستیکو عوض کن برگردیم تعجب کردم وپرسیدم چی برگردیم چرا گفت راستش اصلا حالم خوب نیست خلاصه من سریع لاستیکو عوض کردم ودورزدم برگشتیم حتی پیشنهاددادم بریم دکترگفت نه بریم خونه وقتی به سرولباسش دقت کردم متوجه شدم انگارخاکی شده ومعلومه سعی کرده تمیزکنه پرسیدم چرا نمیگی چی شده گفت دستشویی داشتم رفتم از شیب جنگلی بطرف پایین خوردم زمین من گفتم خوب عزیزم تو حالت خیلی بدتراز اینکه زمین خورده باشی نکنه جاییت شکسته یاطوری شده گفت نه توراه برگشت خیلی اصرارکردم که زنم سهیلا بگه که چه اتفاقی افتاده ولی نمیگفت فقط میگفت دلم درد میکنه و از اینکه زمین خورده ترسیده ولی من نمیتونستم باور کنم چون هر چند کیلومتر که بسمت تهران درحال برگشت بودیم از من میخواست که جلو رستورانی نگه دارم تا برود دستشویی واصرارداشت که من هم برم وتنها نرود خلاصه با سختی رسیدیم تهران و سریع رفت حمام ودوش گرفتنش خیلی طول کشید ولی وقتی امد کمی بهتر بود و چهرش ازحالت رنگ پریدگی برگشته بود وبهتر شده بود من دیگه اصراری نکردم و راجب اون روز چیزی نپرسیدم و کم کم هر دو فراموش کردیم وسهیلا بعد گذشت مدتی حالش طبیعی شد راستش چند بار هم خواستم سکس کنم بهانه اورد که دلش درد میکنه و باشه چند روز دیگه من هم قبول کردم تا اینکه چند روزی که گذشت یکروز که من سرکار بودم تماس گرفت و گفت از درد پشتش مقعد داره میمیره واز من خواست که هرچه زودتر برم خونه که بریم دکتر من هم سریع خودمو رسوندم خونه دیدم حالش خوب نیست باز رنگ پریده شده تا اینکه وقتی رفتیم دکتر و دکتر اورولوژی معاینه کرد گفت شما دچار پارگی و در نتیجه صدمه دیدگی مقعد شدید گویا زنم نمیخواست که دکتر جلو من این حرفو بزنه ولی از اونجایی که دکتر فکر کرده بوده من با زنم سکس مقعدی و اونهم ازنوع خشن داشتم پس بهتره که بخودم بگه وهشدار بده من وقتی موضورع رو فهمیدم با تعجب به دکتر گفتم اقای دکتر خیلی وقته یعنی حدود ۵ یا ۶ ماهی میشه که من با خانمم سکس مقعدی نداشتم تازه هرموقع هم داشتم خیلی اروم و با موادمخصوص لیزکننده انجام میشد دکتر گفت دیگه نمیدونم چی بگم خیلی هم دیر امدید ولی به هرحال این اتفاق افتاده و ایشون باید جراحی بشوند تا کمی به وضعیت اول برگردند ولی مشروط که دیگه از راه مقعد سکس نکنید وقتی از مطب برگشتیم خونه من به سهیلا گفتم من که میدونم این مشکل تو از سکس ازکون که اخرین بار حدود ۶ ماه پیش داشتیم نبوده خواهشا بگو چی شده که خلاصه بعد کلی اصرار وقول گرفتن که من ناراحت نشم ماجرارا اینطور تعریف کرد اول بگم که سهیلا زنم خیلی خوب وخوشگله سفید با قد متوسط و باسن قلمبه ای داره وخیلی از نظر هیکل جلب توجه میکنه اونروز مسافرت هم به خواسته من یک دامن کوتاه و یک تاپ زیر مانتو پوشیده بود طوری که من تو ماشین وقت مناسب همش دستم تو سرو سینش بود خلاصه سهیلا گفت که وقتی من برای گرفتن پنچری با ماشین گذری رفتم بعد ۱۰ دقیقه احساس دستشویی داشته و وقتی میبینه کناره جاده حالت دره وجود داره وجنگلی هم هست درب ماشین رو قفل میکنه و از شیب دره و از لای درختها حدود ۳۰ متری میره پایین و یه جای دنجی پیدا میکنه و برای اینکه مانتوش کثیف نشه ازتنش درمیاره و دامنشو میزنه بالا وبا همون تاپ کوتاه که ۹۰ درصد سینه هاش بیرون بود میشینه که بعد چند لحظه میبینه یه مرد قول چماق هیکلی از مشت درخت میاد بیرون و میگه عه خانم چرا اینجا تشریف بیارید کمی پایینتر دستشویی هست البته سهیلا اولش هول میشه وخودشو جمع و جور میکنه ولی تا میاد مانتوشو برداره یارو مانتو رو برمیداره و میگه نیازی نیست بیایید ومچ سهیلا رو میگیره میکشه وهرچی سهیلا خواهش میکنه ومیگه نه دیگه نیازی به دستشویی نداره وباید برگرده بالا یارو قبول نمیکنه سهیلا میگه داد میزنم که یارو چاقو درمیاره و میگه اولا دادبزنی کسی صداتو نمیشنوه دومااگر جونتو دوست داری دادنزن وکمی هم چاقورو نزدیک صورت سهیلا میگیره بعد چندین متری که پایین میرندسهیلا میبینه ۲نفر دیگه هم اون پایین هستند خیلی التماس میکنه و میگه که من شوهر دارم ولی اونها توجه نمیکنند اون نفر اولی از دوستاش میخواد که کشیک بدند که از بالا کسی نیاد و خلاصه سهیلا رو پشت یک درخت رو زمین به حالت داگی درمیاره و میگه مگه میشه از این هیکل بگذریم ولی چون شوهر داری از کون میکنمت و نامرد تاپ و شورت سهیلا رو درمیاره و بدون اینکه سوراخشو اماده کنه با یه تف کیرشو تو کون سهیلا تا ته جا میکنه که تا سهیلا میاد دادبزنه جلو دهنشو میگیره و وقتی تا ته جا میکنه و دوسه تا تلمبه میزنه همونطور که توش بوده سهیلارو دمر میخوابونه ومیخوابه روش و کل هیکلش رو میندازه روسهیلا و بعد ۱۵ دقیقه تلمبه زدن ارضا میشه وپا میشه به دوستش اشاره میکنه که بیاد تا سهیلا میخواسته پاشه با پا نگهش میداره وچاقورو نشون میده و میگه بخواب خلاصه نفر دوم میاد واون اولی میره دومی از سهیلا میخواد که پاشه و خودشو تخلیه کنه بعد اونهم بعد اینکه کیرشو میده سهیلا ساک بزنه به حال داگی از کون میکنه و اونهم بعدش به دوست اخری که داشته کشیک میداده اشاره میکنه اونهم میاد ودومی هم از محل دور میشه خلاصه سومی هم سهیلارو از کون میکنه و لی انقدر حشری بوده که دوبار پشت سر هم میکنه چون بار اول که میکنه وارضا میشه به سهیلا میگه پاشو خودتو تخلیه کن ویه نفسی بکش و خلاصه دوباره نفر سوم سهیلارو حالت داگی از کون میکنه وخیلی هم با سینه هاش بازی میکنه ووقتی ارضا میشه پامیشه سریع محل رو ترک میکنه سهیلا که وحشت زده بوده ودرد زیاد داشته بسختی خودشو به بالای دره میرسونه ومیاد داخل ماشین و گریه میکنه تا اینکه بعد یکساعت من بالاستیکهایی که برای گرفتن پنچری برده بودم برگشتم خلاصه چون از این جریان خیلی گذشته بود نتونستم به دنبال شکایت و یا پیدا کردن اون سه تفر برم ممنونم دوستان که تحمل کردید و این خاطره تلخ و شیرین منو خوندید البته تلخ به این علت که این فانتزی فکری من بصورت متجاوزانه تحقق پیداکرد وشیرین بخاطر اینکه خوب زمانی فانتزی فکری من بود نوشته تاشی توشه

Date: April 6, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *