گی با مرد غریبه

0 views
0%

سلام این داستان کاملن واقعیه هر کی هم فحش بده به خودش برگرده خلاصه میکنم ی شب اومدم تهران واسه جنس که برا مغازه خرید کنم بعد خرید توی ترمینال جنوب نشسته بودم که یک مرد 27یا28سال که اسمشم علی بود نشسته بود کنارم که مال شیراز بود سر صحبتو باز کرد که از گرما داره میپزه و از این حرفا که دیگه آشنا شدیم و موقع حرکتم بود شمارمو گرفتو خداحافظی کردمو رفتم دو روز بعد زنگ زد احوال پرسی و از این چیزا بعد 3روز دیگه هم زنگ زد بازم احوال پرسی گزشت و گزشت که اس میداد اس عاشقانه و از این جور چیزا که بعد 1ماه گفت داره میره تهران واسه ی کاری منم اتفاقی فرداشبش میخواستم باز برم واسه جنس که گفت خوبه همو میبینیم گفتم کجا میخوای بری گفت کار اداری دارم گفتم چند روز میمونی گفت4روز احتمالن گفتم خونه کی گفت خونه کسی رو نداره طبق معمول هتل البته بگم وضع مالیش خیلی توپ بود ولی با ماشین خودش جایی فردا شب که میخواستم برم رفتم حموم خودمو تمیز کردم موهای تموم بدنمو زدم کون من ی طوریه مثل کون دخترا لگنم پهنه و کمرم باریک خلاصه خیلی توپه منم تا به حال به این فکرا نبودم که با کسی گی داشته باشم شب شد و اماده شدم سوار اتوبوس شدم تهران رسیدم زنگ زدم گفت بیا هتل گفتم کدوم هتل که گفت هتل استقلال اتاق 67رفتم و رسیدم بهش زنگ زدم اومد پایین رفتیم بالا صبحانه رو خوردیم و گفت که میخواد بره بانک مرکزی کار داره منم گفتم منم میرم خرید واسه مغازه اما بعد از ظهر باید برگردم که گفت کجا بری امشبو بمون من بخاطر تو تخت دو نفره گرفتم اسرار کرد که گفتم باشه امشب و فقط بعد رفتم بازار و خرید کردم و ساعت 4بود زنگ زدم به بابام گفتم شب میمونم خونه دوستم که اونم قبول کرد زنگ زدم گفتم کجایی گفت تو تاکسی ام دارم میرم سمت هتل منم خسته بودم دربست گرفتم تا در هتل و رفتم بالا بعد سلام و احوال پرسی گفت برو ی دوش بگیر که منم از خدا خواسته رفتم و ی 20دقیقه ای حموم کردم وقتی در اومدم داشت عصرانه اماده میکرد که تشکر کردم ازشو نشستیم خوردیم بعد گفت که ی سری بریم سینما منم گفتم بدک نیست گفت سینما میدون ولیعصر خوبه که راهشم دور بود رفتیم و فیلم سالوادور بود که خیلی هم چسبید برگشتیم رفتیم سمت رستوران نایب که واقعان غذا هاش تک بود رسیدمو شام و خوردیم و برگشتیم هتل شب موقع خوای بود منم بلوزمو دراوردم و با ی شرتک تتلیتی اومدم روی تخت اونم رکابیشو دراورد و شلوارشم در اورد فقط ی شرت 7پاش بود اون فقط بالای بدنمو دید که دیدم خلی نگاه میکنه پتو رو کشیدم تا گردنم بدنشو دیدم بندش بد نیست اما دیدم کیرش خوابیده خیلی بزرگ بود خلاصه شب بخیر گفتمو پشتمو بهش کردمو برگشتم تو فکر بودم که دیدم داره بهم میچسبه از پشت چیزی نگفتم فقط بدنم یخ کرده بود حس خوبی داشتم دیدم قشنگ از پشت بهم چسبید چیزی نگفتم بهش منم خوشم اومده بود دیدم کیرش راست شده و داغ و گوشتیه کف کرده بودم بیشتر کمرمو قوص دادم و کونمو به کیرش فشار دادم کا دیدم یواش داشت شرتمو در میاورد و در حال دراوردن گوشمو میخورد منم چیزی نمیگفتم و فقط نفسم تند تند میزد دیگه طاغت نداشتم برگشتم که چشم تو چشم شدیم شرتمم پایین بود کیرمم راست که گفت منظوری نداشتم فقط یکم هوس کردم اخه کونت خیلی سفیده و بی مو بود و گوشتی گفتم کون تو هم خوبه که خندید بعد گفت بیخیال بخواب گفتم بخوابم که نگام کرد یهویی لبمو گرفت و خورد همین طوری میخورد چیزی نمیگفتییم که از جلو کیرشو میمالید لای پام و خیلی حال میداد که گفتم علی بکن تو که برگردوندم یواش با تف سرشو کرد تو گفتم در بیار درد داره گفت تحمل کن که تا نصفه با فشار کرد تو که ی جیغ زدم دهنمو گرفتمو تا ته داد تو دردش خیلی بدبود بعد چند دقیقه که تکون نخورد یواش تلمبه زد که خیلی خوب شد درد نداشتم دیگا فقط حال میکردم که فقط میگفت نفسمی و تلمبه میزد منم آه میکشیدم ی 10دقیقه ای تلمبه زد و آبشو ریخت توی کونم خیلی داغ بود برگشتم بقیه ابشو خوردمو همون طور که توی دهنم بود لباشو خوردم خیلی حال داد تشکر کرد و توی بغل هم خوابیدیم صبح بلند شدم دیدم نیستش و رفتخ بانک منم لباسامو پوشیدمو زنگ زدم بهش و گفتم دارم بر میگردم گفت بابت دیشب هم معذرت میخوام هم ممنون گفتم این چه حرفیه دادش که خندیدیمو گوشی رو قطع کردم و برگشتم امیدوارم خوشتون اومده باشه اگه غلط املا داشتم ببخشید نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *