۱۵ سال با شوهر احمق

0 views
0%

این خاطره که براتون تعریف میکنم دقیقا ۱۹ سال بیش اتفاق افتاد اسم من ایمانه و یه خاله دارم که الان ۴۰ سالشه و تا ۲۵ سالگی ازدواج نکرده بود ۱۹ سال پیش که من ۹ سالم بود هر چند شب ی بار میرفتم خونه مادرجونم که خیلی پیر بود اون زمان پیش خالم و اون میخوابیدم خالم منو شبهایی که اوجا بودم توی بغلش میخوابوند ومن خیلی خوشم میومد یک شب که درست یادم نیس زیر پتو بهم گفت بیا سینمو بخور من همونجور که میگفت سینهشو بوس میکردم و لیس میزدم تا خوابم میبرد و ازم قول مگرفت وبهم خوراکی میداد که به هیچکی نگی این ماجرا یک سال بیشتر ادامه داشت و منم بیشر از مخفی کاری زیر پتو لذت میبردم تا این که یک روز که اومد خونه که از من نگهداری کنه تا مامانو بابام برن بیرون بعد از یکی ۲ ساعت گفت خاله جان ایمان بیا سینهامو بخور منم که یکم وارد شده بودم کردم به لیسیدنش بعداز نیم ساعت خسته شدم و یکم اعتراض کردم که گفت خاله جون میخواد بهت ی چیزی نشون بده ولی نباید ب کسی بگی خلاصه که من از اون روز تا ۲ سال که تقریبا کیرمم که اونزمان دودول بود راست مشیشد هر زمان شرایط جور بود کس خاله جونو خوب میخوردم همین که فهمید دیگه کیرم بلند میشه باهام دعوا کردو دیگه تا ازدواج کرد هیچ برنامه یی در کار نبود بعد از ازدواجشم رفت با شوهرش بندر عباس توی این سالها من ۳ یا۴ بار دیدمش هر زمان که منو میدید ی رنگش میپرید تا این که سال قبل بعد ازچهارده پونزده سال اومدن شهر خودمون برای زندگی خلاصه این خاله جون کوچولوی با اون سینهای کوچولوش حالا شده یک زن تپل جا افتاده خوشکل توی ۲ ماه اول هر چند روز یبار میومد خونمونو کم کم احساس کردم خیلی باهام گرم میگیره شیرین زبونی میکرد و برام مثل روز روشن بود که میخواد بهم نزدیک شه یک روز که من همینجوری از بیرون عین گاو وارد خونه شدم دیدم با مادرم نشسته یه تیشرت نیم استین با ی دامن کوتاه تا زانو نشسته منم سلام کردم اونم خیلی سخت نگرفتو سرمو انداختم پایین رفتم تو اتاقم ۲ روز از این جریان گذشت ومن فقط به پاهای لخت خاله فکر میکردم که ی پیام از ی شماره غریبه اومد نوشته بود منتظر زبونته مطمن بودم خود خالمه جواب دادم نوشتم مگه کیر بنده خدا کار نمیکنه و بدون خجالت نوشته بمیره با کیرش و خلاصه شروع کرد به درد دلم که توی این ساله چی کشیده شوهر درست حسابی نداشته سکس نداشته و از این حرفها منم که جیگر شیر پیدا کرده بودم بعداز ۲ ساعت چت کردن بهش پیام دادم خاله جان کیرمم میخوای بعد ی چند ثانیه پیام داد دور کیرت بگردم کیرتو میخوام خلاصه فرداش اومد خونمن چنان شادو سرزنده امد توی اتاق با کمی خجالت دستشو کرد توکیفش یه شرت از توش دراورد داد به منو گفت فردا شب بیای خونه ما کاظم با بچها دارن میرن بندر کار دارن چند روز تنهام جیگرم و سریع رفت بیرون دل تو دلم تا شد فردا برای من ۱۰ روز گذشت به مامانم گفتم من میرم خونه یکی از دوستام ۲فردا میام اونم گفت خدا بهمرات زدم بیرون قلبم چنان میزد که اومده بود توی دهنم رسیدم زنگ زدم جواب داد درو باز کرد رفتم تو هم رسیدم تو اومد توبغلم شروع کرد به خوردن لباش منم سینهاش میمالوندم سریع رفیم تو اتاق میگفت تر تنها کسی که کسم لیس زده بعدا مشخص اصلا سکسی نداره شوهرش به شدت زود انزال و کلن ادم سردی قسم میخورد فقط نزدیک اذان صبح هر یک دو هفته یک بار دامنش میزنه کنار وهمینطور که خالم توی خواب بیداری ۲ ۳ تا تلمبه میزنه وابشم میریزه روی کونشو میرسه سریع غسل میکنه و میره نماز خلاصه انشب چنان کسشو خوردم وخوب گایدمش ولی نزاشت توکونش بزارم قسم خورد تا حال ۱ بار کون نداده ولی گذاشت ابمو روی صورتش بریزم قسم خورد این اولین سکسمه که بیشتر از یک ربع طول کشیده بعدا که حسابی درد و دل کرد فهمیدم راست میگه و واقعا خیلی کمبود سکس کشیده الانم نزدیک ۸ ماه که باهمیم تقربیا هر یک ماه یبار شرایط فراهم میشه و میکنمش توی این چندباریم که گایدمش اصلا بهم کون نداده فقط کس خیلم کم ساک میزنه ولی میزاره هم ابمو تو صورتش بریزم هم سینهاش خوششم میاد نوشته

Date: December 9, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *