آبنبات پسته ای

0 views
0%

پيشنهاد خودش بود ٦ ماه بعد رابطمون عاشق شده بودم عاشق اون مرد سبزه چشم قهوه اي گفت يه قفل محكم ميخرم ميدم اسم دوتامونو روش بتراشن يروز صبح ميريم كل شهرو ميگرديم يجا پيدا ميكنيم كه نكوبنش خرابش نكنن كه هميشه بمونه هميشه ي هميشه قفلو ميزنيم اونجا گفتم من قفل صورتي ميخوام با خنده گفت اين قفل زپرتيا تقي ميشكنن بايد قفل طويله اي بخريم روي تختم دراز كشيدم چشمامو ميبندم سعي ميكنم از روز اول يادم بيارم بار اول كه ديدمش طبق قولي ك بهم داده بود برام گوجه سبز خريد بعدها بهم گفت لذت برده ازينكه گوجه سبزايي رو ك تو دستشويي بين راهي بيرون شهر شسته رو با لذت خوردم وقتي ك همون روز اول تو سرماي غروب بهار برام آتيش روشن كرد يجايي رو انتخاب كرد بشينم ك لباسام بوي دود نگيره تو خونه مشكلي پيش نياد برام فهمیدم حواسش ب همه چي هست مرد جذاب من حواسش به همه چي بود نگفته بودم نه بيشتر اوقات مرد جذاب من صداش ميكنم شايد همون روز اول عاشقش شدم شايدم روز دوم خخخ وقتي ك با دبه ٤ ليتري كه از چشمه بيرون شهر آب ميبرد خونه و من يواشكي با دبه آب ميخوردم ميفهميد دهني شده شايدم نميفهميد اما چیزی نمیگفت ميدوني دلم برا مرد جذابم برا بوي عطرش ك فقط رو شونه هاش ميزدو هيچ وقت اسمشو بهم نگفت تنگ شده براي بودنش براي احساس امنيتي ك كنارش داشتم مردم هست اون حواسش به همه چي هست دلم برا اينا تنگ شده چشمامو باز ميكنم نياز دارم عكساشو نگاه كنم و باهاش حرف بزنم ابروهاشو لمس ميكنم بلنده دوسشون دارم چشماش و لباش ميخنده ميشه قربون صدقت برم گفته بودم با ته ريش جذاب تري تموم عكساي دو نفرمون ته ريش رو صورتته لمسش ميكنم اما زبريشو حس نميكنم تار ميبينم باز هم ته ريشتو لمس ميكنم نميشه حس نميكنم تار ميبينم چشمامو پاك ميكنم ك بهتر ببينمت از اين عكس به بعد تصميم گرفتيم لباسامونو ست بپوشيم با شرطي ك گذاشتي ك رنگاي دخترونه رو نپوشي اينجا تولدته ٣٠تير تو كافي شاپ جلوي چند نفر گونتو بوسيدم و تو بدبد نگاه نكردي گفتي اولين تولدي بوده ك با كسي ك دوسش داري گذروندي مرد نچسب من هميشه فقط بامن مهربون باش احساس غرور ميكنم وقتي دوستام از غرورت و اخلاق نچسبت ميگن اونا ك سرشونو رو پاهات نزاشتن دستت ك بين موهام حركت ميكنه رو تجربه نكردن اون دوستت دارم بدون مقدمه تو ماشين رو نشنيدن ك دلشون بريزه اونا مرد مهربونمو ك ازم قول ميگرفت دست به بوته تمشك نزنم دستام زخمي ميشه همشو خودم برات ميچينم تو فقط دست نزن اون مردو نديدن نميفهمن آرامشه با تو بودن يعني چي ااااين عككككس اينجا بعد ده روز ك از شمال اومدي ديدمت دلم ريز ريز شده بود برا آرامش مطلق با تو بودن حواست هست دستامو ميبيني لاك نزدم همه لاكامو ريختم دور مرد جذابم ديگ نيست ك رنگ لاكامو با لباسم براش ست كنم كيف كنه ازم تعريف كنه و دلم بريزه آبنبات پسته اي اين اسمو تو برام گذاشتي پوستت سفيده چشات سبزه دقيقااا امممم مث آبنبات پسته اي همونقدرم خوشمزه اي من خيلي اولين با تو داشتم اولين ها را با من تجربه كنيد شعارت بود آبنبات كاكائويي خخخ اينم اسم من برا تو بود مطلقا سبزه درسته يكم بي انصافي بود در حقت خيلي جذاب تر ازين حرفايي سبزه ي جذاب بازم تار ميبينم سخت بدون تو خوابم ميبره سخت مرد جذاب من دلم نميخواد اسم داداشمو ك هم اسمته رو صدا بزنم دلم يه بغل ميخواد يه بودن يه عطر خاص همين نه نه دلم يه بغل تو رو ميخواد يه بودن تو يه عطر خاص تو طفلي دلم كم توقع شده تقصير خودشه اونكه از اول ميدونست اين رابطه بلاخره روزي تموم ميشه تقصير خودشه نه اصلا مقصر تويي تو زيادي خوب بودي اونقدر خوب ك نميشد ازت گذشت نميشد دوستت نداشت و ساعت ها بهت فكر نكرد و لبخند نزد نميشد از بوي عطرت دل كند معتاد نوازشات نبود و نهايتا نميشد عاشقت نشد نموند عشق كلمه ي عجيبيه يعني نميدونم چيه اما بنظرم اين حسم نسبت بهت عشقه يعني من اسمشو عشق گذاشتم يجا خوندم عشق نهايته نهايت احساس الان در همين لحظه من با نهايتم ميخوامت ازين بيشتر وجود نداره عاشق شدم نه اسمش همينه همينه ميشه عشق صداش كنم از پارت بعدي ب نوشتن داستان مشغول ميشم نياز دارم احساساتمو با كساني ك نميشناسنم در ميان بذارم نياز دارم بنويسم حرف بزنم متني بنويسم توصيفش كنم متن رو بارها بخونم خاطراتمو مرور كنم و اشك بريزم من بغلی نبودم گریه کن نبودم من فقط دلم برا بغلت تنگ میشه فقط تنهام من فقط میخوام باشی نويسنده آبنبات پسته

Date: February 26, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *