آرمان و عمو سیاوش

0 views
0%

سلام ، اول بگم كه اين داستان گى هستش اگه دوس ندارين نخونين و فحش هم ندين ! برسه روزى كه به علاقيات هم احترام بذارين ! من اسمم آرمانه ، اين داستان ماله 3 روز پيشه ، اول خودم : من آرمان ١٩ ساله از كرمانشاه ، يه فاميل داريم به اسم سياوش ، البته عموم نيست ولى به احترام سن بهش ميگم عمو ! 39 سالشه اين از مقدمه! داستان از خيلى وقت پيش شروع شد ، من هميشه نسبت به اون يه حس خاصى داشتم ، هر موقع ميومد خونمون هميشه نگام تو پاش يا به اندام سكسى و تحريك كنندش بود ! يه روز كه خونه تنها بودم زنگ در زده شد ؛ آيفون رو برداشتم و گفتم : كيه ؟ اونم با اون لحن مخصوص و در عين حال مردونش گفت : مممنم ! درو باز كردم اومد تو ! بعد از احوال پرسى و كلي خوش و وش ورق آوردم واسه بازى كردن ، امروز يه جور ديگه شده بود ! هى كپل باسنشو ميخاروند و هى جك ميگفت و ميخنديد ! بلند شدم رفتم چايى ريختم آوردم گرفتم جلوش تعارف كردم اونم يه دونه برداشت گذاشت جلوش ، قند برداشت بعد يهو يه كم كيرمو ماساژ داد ؛ يه نيشخند زد و لم داد ! منم نشستم ! بعد از چند دست ورق بازى ديدم هى نگاش رو كيرمه ! يه كم نگاه ميكرد و كپل كونشو ميخاروند ! بم گفت : حموم رو به راهه بريم يه دوش بگيريم ؟ گفتم : رو به راهه ! اما من تازه دوش گرفتم ! گفت : اي شيطون ، نكنه ميخواستى با من بياى و … (يه چشمك زد) من گفتم بياي پشتم و كيسه بكشى ! خواستم جواب بدم كه گفت : نميخواد حرفى بزنى منظورتو فهميدم و باز چشمك زد ! رفت تو حموم و بعد از حدود يه ربع صدا زد : آرمان بيا پشتم و كيسه بكش ! منم رفتم تو ! يه صحنه ى عجيب ديدم ! لخت ، دمر خوابيده بود كف حموم !(كون نازش بدون 1 تار مو بود) گفتم عمو خوب پاشو بشين اينجورى كه نميتونم ! گفت : خوب لباستو در بيار با شرت بيا اگه شرم ميكنى ، من اينجورى راحتم ، و يه نيشخند زد ! منم با شرت رفتم نشستم پشت رونش شروع كردم به كيسه كشيدن ! هي وول ميخورد سعى ميكردم كونشو بماله به كيرم ! بهترين فرصت بود منم دلو زدم به دريا و يه كم جا به جا شدم كير نيم خيزمو گذاشتم لاى شقش و نشتم ! اونم يه آخخخخ گفت و ساكت شد ! گفتم : عمو چته ؟ آروم كيسه ميكشم كه ! گفت : آرمان جون خوب كيسه ميكشى اما از كمر به پايين درد دارم ! نگفتم شيطون شدي ؟ اون شرتم در مياوردى سنگين تر بودى ! منم شرتو در آوردم كيسه رو انداختم كنار و دمر خوابيدم روش ! كيرم رفت لاى كپلاش ! سرشو چرخوند خواست حرف بزنه كه لباشو بوسيدم و سيبيلاي مردونشو كردم تو دهنم ! گفتم : عمو نميدونى چقدر آرزوى هميچن لحظه اى رو داشتم ! دوباره لباشو ميك زدم و كيرمو بشيتر تكون دادم ! لبشو ازم جدا كرد گفت آرمان جون تو برو واسه ناهار يه چيزى درست كن منم خودمو رو به راه ميكنم ميام پيشت و بازم از اون چشمكاي باحالش زد ! منم يه چشم گفتم و اومدم بيرون ! زنگ زدم هر چي لازم بود و سفارش دادم و منتظر شدم . بعد از حدود بيست دقيقه عمو سياوش اومد بيرون با يه ركابي و يه شرت ! پريدم از پشت بقلش كردم ! دستو كردم لاي شقش انگشتمو فشار دادم به سوراخش و گفتم خوب ساختيش عمو ؟ اونم گفت : آره عمو جون ! همون جورى رفتيم رو تخت ! هولش دادم از پشت رو تخت و شرتشو در آوردم ! خودمم لخت شدم ! كه يهو آيفون زنگ خورد عمو هول شد گفتم راحت بشين آماده شو ، من برم سفارشارو بگيرم بيام ، لباس پوشيدم رفتم تحويل گرفتم و اومدم ! رفتم تو اتاق ! همونجورى نشسته بود ، گفتم چيه عمو دل به كار نميدي ؟ گفت : بدو بيا ديگه و يه چشمك زد! رفتم جلو باز لخت شدم ، كيرمو كه ديد چشاش برق زدم من كيرم 16 سانته ! اما خوش تراش و خوش فرمه ، گفتم عمو خوابه ! چه جورى بيدارش كنيم ؟ گفت : آرمان جون من از ساك زدن بدم مياد ميخواى دمر ميخوابم بازي بده تا بيدار شه ! رفتم جلو سر كيرمو ماليدم به سيبيلاش و چپ و راست ماليدم به لباش ، بعد خايه هامو ماليدم رو لباش ! برگشت و دمر شد ! من رفتم روش گذاشتم لاپاش چند دقيقه بالا پايين كردم تا كامل شق شد ! بهش گفتم : عمو آماده اي ؟ اونم گفت آره ! يه ماچ آبدار ازش گرفتم ! دستمو حلقه كردم دور كمرش آوردم بالا دو تا بالش گذاشتم زيرش . تف زدم كف دستمو برم لاي چاك كون داغش ، ماليدم به سوراخش و باز يه تف گنده ي ديگه زدم به دستم و بعد به لا پاش و بي مقدمه دس به كار شدم ! كيرمم خيس تف كردم و گذاشتم دم سوراخش ! يه كم فشار دادم بعد يهو تند كله ي كيرمو كردم تو ! بالشو گاز گرفت و يه صدايى شبيه : م م م م م گفت و ساكت شد ! كيرمو تندى كشيدم بيرون ! دوباره دادم تو و سر كيرم كه رد شد و يه كم خودشو شل كرد يه فشار تند ديگه دادم كه گفت : آآآخخخخ آرمان جون يواشششش ، منم لام تا كام حرف نزدم ! كيرم تا نصفه تو بود يهو كشيدم بيرون و دوباره دادم تو تا نصفه كر رفت و يه كم شل شد يه فشار ديگه دادم تا نزديكاى خايه رفت تو ؛ بازم ، م م م م م گفت و بالشو گاز گرفت : بالشا رو از زيرش ورداشتم و آروم كيرمو فشار دادمو دمر خوابوندمش ، كيرم تا خايه جا رفته بود ! بعد از 3 ، 4 دقيقه دستامو ستون كردمو كيرمو يه كم دادم بالا صورتشو نگاه كردم ، پر شهوت بود ! سريع كيرمو كشيدم بيرون ، يه صداي گوز به حالت كشيده از گونش اومد كه كيرمو آتيش زد ! كيرمو تفى كردمو يهو دادم تو و خوابيدم روش ، صورتشو نگاه كردم چشاش پر اشك بود و محكم لبشو گاز گرفته بود! باز دستامو ستون كردم و تا نصفه كشيدم بيرون ! شروع كردم به تلمبه زدن ! چند بار كونش زير كيرم گوزيد كه منو بيشتر داغ ميكرد ! حدود بيست دقيقه تلمبه زدم ! چند بار خواست آبم بياد كه دست نگه داشتم ، بعد از حدود بيست دقيقه آبم و ريختم تو كونش تو خوابيدم روش ! وقتى صورتشو نگاه كردم پر از اشك و شهوت بود ! كيرمو كشيدم بيرون يه نگاه به كونش كردم ! سوراخش كمي باز بود و كمي آب منى دم سوراخش ! سوراخش كه دل ميزد آب منى ميومد بيرون ! روناشم كمى قرمز شده بود ! رفتم تو آشپزخونه پيتزا ها رو گرم كردم اومدم تو اتاق خواب صداش زدم ؛ عمو ، عمو ، عمو سياوش !روشو برگردوند يه لبخند زد ! گفتم : عمو كوه كه نكندى ! بلند شو ! رفتم پشتش پايين تخت وايسادم ، وقتى پاشد رفت دستشويى گشاد گشاد راه ميرفت : گفتم عمو سياوش اينجورى ميخواى بري بيرون ؟ گفت : مسئله ي مهمى لاى كونم بود كه الان نيست و مجبورم اينجورى جاي خاليشو پر كنم ! خنديد ! منم خنديدم ، رفت دستشويى و بعد اومد ناهار خورديم ! ساعت 3 بود كه لباساشو پوشيد و رفت ! يه ماچ آبدار ازش گرفتم و لباشو ميك زدم ! كپل كونشم چنگ زدم ، اونم كيرمو ماليد و رفت ! وقتى دوباره هيكلشو ديدم تازه به خوش هيكليش پي بردم !

Date: May 1, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *