سلام حتما انتظار دارین منم عین همه بگم داستانم واقعیه و از این حرفا خب راستش منم همینو میخوام بگم ولی خدا شاهده یه کلمش هم دروغ نیست چون دلیلی نمیبینم بخوام وقتمو بزارم خودمو خسته کنم و یه داستان طولانی بنویسم فقط واسه اینکه بتونم با تخیلات خودم جق بزنم باور کنین کاملا حقیقته این داستان البته خب کون دادن هنر نیست که کسی بخواد بهش پز بده ولی ب نظرم اومد که شاید واسه بعضیا جالب باشه این داستانم یا فانتزی خیلی از دوستان باشه فوشم دادین فدای سرتون من اسمم محمده و بچه خوزستانم این داستانم مال سه سال پیشه و تا الانم ادامه داره ولی کم رنگ تر شده من میرفتم پارکور اونایی که رفتن پارکور میدونن چه ورزش هیجان انگیز و در عین حال خطرناکیه و همیشه باید یکی از قدیمیا مراقبت باشه من بعد از گذشت دو ماه تونستم خیلی از حرکاتو یاد بگیرم و یه جورایی تازه واردا رو هم تمرین میدادم نه تنها من بلکه همه ی قدیمیا همیشه چندتا تازه کار رو اموزش میدادن یه روز یه پسر چهارده ساله اومد باشگاه به اسم ارین این داستان گی هست این عاقا ارین خیلی خیلی خوشکل بود و چشمای سیاهه پررنگی داشت مثه چشمای آشواریا آرای بازیگر فیلم هندیه دارم عاشقت میشم حالا اسمشو سرچ کنین میفهمین منظورم از سیاه چقد سیاهه ارین یه پوست سفید خیلی روشن داشت و یه صورت لاغر و ظریف و دخترونه با دستای نرم و کوچیک و کلا بدن ظریفی داشت خیلی ظریف ولی یه کون قمبل داشت نمیخوام بگم خیلی قمبل بود ولی خداییش نسبت به اندامش خیییلی کونش تو چشم بود این عاقا ارین رو سپردن به من و من تمرینش میدادم خیلی بی استعداد و ضعیف بود ولی خب توی پارکور یه قانونی هست کخ میگه همه میتونن فقط باید تمرین کنی این ارین فقط با من حرف میزد و خیلیم به من اعتماد داشت و کم کم بهم علاقه مند شد من اون موقع شونزده سالم بود ارین خیلی به من علاقه پیدا کرده بود ینی شده بود عین یه دختر نوحوون که عشق اولشو تحربه میکنه و به گفته ی خودش حتی شبا به یادم گریه میکرد برام باورکردنی نبود که ببینم یه پسر انقد به یه پسر علاقه مند بشه بابای ارین همیشه میومد دم باشگاه دنبال ارین و منم با ماشینشون میبردن ما وضع مالی خوی نداشتیم ولی قیافه ی داشتم و خیلی تو چشم بودم با موهای خرمایی و چشمای قهوه ایم اون موقع ها بچه خوشکلی بودم واس خودم یه روز ارین منو دعوت کرد خونشون و باهم نشستیم پلی استیشن2 فوتبال خیابونی بازی کردیم و قرار شد هرکی باخت به اون یکی لب بده من همش میباختم ولی ارین لب نمیخواست تا اینکه اون باخت درازش کردم رو تخت خواستم لبای خوشکلشو بخورم که نزاشت و گفت بلند شو بدم میاد بلند شدیم گفتم پ چرا نزاشتی که یهو باباش اومد تو یکم شک کرد ولی خیالش راحت شد چون دید دوتامون توی حالت نرمالی نشستیم ما که خایه فنگ شدیم و نزدیک بود سکته کنیم چون اگه یه ثانیه دیرتر پا میشدیم به ارین گفتم این دفه هرکی باخت ساک میزنه اونم خندید حرفمو جدی نگرفت بازی کردیم و من باختم من که دنبال بهونه بودم یه حالی باش بکنم گفتم در بیار برات ساک بزنم گفت چی میگی بابا بیخیال گفتم جدی میگم اونم واسه اینکه ثابت کنه من دارم کس میگم کیر کوچیکشو دراورد منم سریع خم شدم کردمش تو دهنم و ارین چشاش رفت رو هم و یه اه کوچولو کشید یکم براش خوردم و حسابی حال کرد بعدش جم کردیم و خلاصه خوابیدیم دیگه و این ماجرا تموم شد یه بار زنگ زد بهم گفت ممد بیا بریم دور بزنیم تو محلمون منم ی ماشین گرفتم رفتم محلشون نزدیکای غروب بود و هوا تاریک و منو ارین تو محله داشتیم دور میزدیم ک رسیدیم به یه خونه خرابه که توش کاملا تاریک شده بود رفتیم داخلش ببینم چی هست اونجا تا رسیدیم توی تاریکیه خونه من ارینو چسبودنم به دیوار ولباشو بوسیدم و سریع کیرشو در اوردم و باز شروع کردم به ساک زدن واسه کیر سفید و کوچیکش اونم باز رفت تو فضا گفتم ارین میکنی گفت اره اگه میدی کشیدم پایین و دستامو زدم به دیوار و قمبل کردم براش و کیرشو تا اخر کرد توم و منم بدون احساس هیچ دردی لذت میبردم و ارینم تلمبه میزد تا ابش اومد و ریختش توم ولی ادامه داد و باز تلمبه زد ولی دیگه من نزاشتم و کشیدیم بالا و رفتیم دیگه اینم گذشت و بعد از ی مدت زنگید گفتم بیا خونمون و توی خونه خودمونم باز بهش دادم و کلی لذت بردم اونایی که به بچه خوشکل کون دادن میدونن چه لذت وحشتناکی داره این کاره کثیف چقد خوبه کنار بیایم با ذائقه ی افراد و کسی رو سرزنش نکنیم واسه غریزه ی طبیعیش باد از دو سال ارین خیلی قد کشیده بود و صورتش شده بود پر از جوش ولی من هنوز دوسش داشتم ولی واقعا خیلی بهم حال میداد که بهش کون بدم بعد از دو سال دیدمش و قرار گزاشتیم ببرمش خونمو و یه حالی باهام بکنه رفتیم و ارین کیرشو کشید پایین باورم نمیشد چی میدیدم یه کیر هجده سانتی واسه یه پسر شونزده ساله خیلی بزگ بود کیرشو که دیدم باور کنین تموم بدنم سست شد باهمون حالت شلیه کیرش کیرشوکردمش تو دهن که تو دهنم شق شد و منم خوردم و خوردم و خوردم واونقد خوردم تا دهنم خسته شد گفت بخواب بکنم خوابیدم ولی این دفه میترسیدم چون دودوله کوچیکش حالا شده بود یه کیره وحشی و بزرگ با دستام کونمو باز کردم یه تف انداخت و سرشو گزاشت در کونم و یکم فشار داد ولی این دفه یه درد وحشتاکی تموم بدنمو گرفت نتونستم تحمل کنم کشید ییرون یکم بوسیدم و باز تف زد و انداخت توم یکمش که رفت باز دردم اومد ولی چیزی نگفتم اونم دراورد و دوباره کرد تو کونم و اینکارو ادامه داد تا عادت کردم و کم کم نصفشو کرد توم و بعد تا خایه فرستادش تو کونم و خوابید روم و تکون نمخورد تا کونم جا باز کنه بعدش کم کم عقب جلو کرد باورم نمیشد انقد کون دادن لذت داشته باشه تو عمرم انقد حال نکرده بودم ارین تلمبه میزد و من با دردی که میکشیدم لذت میبردم ارین کیر درازشو تا ته میکرد تو کونم و در نیاورد و اونقد کرد و کرد تا ابش اومد و ریختش تو کونم دقیقا یادمه ریختن ابشو حس میکردم تو کونم و همزمان منم ابم اومد و ریخت رو دشک زیره پام ارینم سست شده بود و کیرشو در نمیاورد از تو بدنم ده دقیقه همینطوری خوابیده بودیم روی همدیگه و کیرش توی کونم خوابید تا کم کم زد بیرون از تو کونم بعد از اون قضیه چند بار دیگه بهش کون دادم و الان معتاده کیرش شدم ولی اون دیگه نمیاد و برام ناز میکنه هرچقد التماسش میکنم بیاد نمیاد زورم میاد این کون سفید و قمبل من تشنه ی کیر اون باشه و اون ناز کنه برام امیدوارم خوشتون اومده باشه در ضمن اگه گی دوس ندارین پس فحش هم ندین داداشای گلم اصلا اگه میخواین فوش بدین ننویسین اینجا تو دلتون فوش بدین نوشته
0 views
Date: April 29, 2019
خیلی زیبا و رمانتیک بود مرسی، بعنوان کسی که صادقانه بگم از صداقتت خیلی خوشم اومد و اینکه تا بحال به کسی پیشنهاد ندادم میخوام که منو هم امتحان کنی فقط یه بار، مطمئنم که پشیمون که نمیشی بماند ممکنه جلوتر هم بریم باهم،،،
مرسی من فریدم 09359365230
[email protected]