آقای جنده

هر وقت منو یه جایی میدید میومد و گوشم رو میگرفت و باهاش ور میرفت صد بار بهش گفتم نکن کوسکش این چه کاریه میکنی روی تختش که میرفتم دیگه هیچی مدام دستش و میبرد پایین و با کیرم ور میرفت هر چقدر هم دستش رو پس میزدم بازم دست وردار نبود که نبود یه مدت ازش فاصله گرفتم تا آدم بشه ولی انگار که نه انگار یه پوست کلفتی بود که دومی نداشت تا اینکه یه روز با آقای جنده رفتیم بیرون یه بارونی زد که بیا و ببین حسابی خیس شدیم بارونم که بند اومد یه بادی میومد که سردم شده بود تیشرتم رو که کاملا خیس شده بود رو درآوردم شروع کردم به چلوندن تیشرت که دیدم آقای جنده همش داره منو ورانداز میکنه بهش توجه نکردم وقتی برگشتیم رفتم دوش گرفتم و لباسام رو عوض کردم که دیدم داره صدام میزنه گفتم چیه چی میگی گفت میشه یه دقیقه بیای اینجا کارت دارم رفتم روی تخت پیشش یکمم سردم بود اونم دراز کشیده بود و زیر پتو بود منم رفتم کنارش دراز کشیدم گفتم چیه جنده چی میگی گفت هیچی یه چند دقیقه پیشم بمون منم موندم که دیدم باز شروع کرد و رفت سراغ گوشم و با اونیکی دستش کیرم رو گرفت منم مدت زیادی بود سکس نداشتم چشمتون روز بد نبینه کیرم سفت شد عین گرز رستم گفتم وردار دستتو کوسکش میکنمتا گفت باشه بیا بکن و پشتش رو کرد بمن منم فکر نمیکردم این جدی داره میگه بیا بکن فکر کردم داره شوخی میکنه پیش خودم گفتم یکم اذیتش کنم که دیگه دست به آلات معظمم نزنه چسبیدم بهش دیدم انگار نه انگار گفتم حواست بخودت باشه ها دیگه دست نزنی که میکنمت دیدم اونم درکمال پررویی میگه بکن دیدم جان تو راه نداره این خیلی پر رو تر از این حرفهاست گفتم یه کاریش بکنم که دیگه از این حرکتا نزنه منه ساده رو بگو هنوز فکر میکردم داره شوخی میکنه شلوارک و شرتش رو باهم کشیدم پایین دیدم مقاومت که نمیکنه هیچ با بالا آوردن کمرش موقع کشیدن پایین شلوارکش یجورایی همکاری هم کرد کون شیو شدش اومد جلوم کیرم رو درآوردم گذاشتم لای پاش که دیدم صدای آخ شهوتیش دراومد من تازه دستگیرم شده بود که آقا هم بله که خودش گفت خشکه بذار ترش کنم واست با یه حرکت برگشت و رفت پایین و شروع کرد به ساک زدن و لیس زدن تخمام حالا نخور و کی بخور منکه با کلی زن و دختر حال کرده بودم هیشکی این مدلی واسم ساک نزده بود بعد از یه ساک مشت یه لوسیون درآورد کشید به کیرم و برگشت و گفت بکن منم با حرص و ولع گذاشتم لای پاش و شروع به عقب جلو کردن کردم اونم حین لاپایی که میکردم برمیشگت و لب میگرفت ازم بهش گفتم بذارم توش گفت آره بذار ولی لطفا یواش یکم آب دهنم رو مالیدم سر کیرم و گذاشتم در سوراخ تنگش و هل دادم توش یه آخی گفت و شروع کرد به نفس نفس زدن منم سرعتم رو تندتر میکردم آبم داشت میومد گفتم چکارش کنم آبم رو گفت بریزش روی کمرم داغیش رو دوست دارم آبم رو فشار خالی کردم روی کمرش و بعد با دستمال خودمون رو تمیز کردیم و لباسا رو پوشیدم و دوباره عازم حمام شدم ولی واقعا قصد کردنش رو نداشتم بعدش بهش گفتم نمیدونم چی شد که اینکار رو کردم ولی دفعه آخرم بود نوشته