سلام من مریم هستم ساکن تهران ۲۴ سالمه ۲ ساله که ازدواج کردیم ولی بچه دار نشدیم من قدم ۱۷۰ وزنم ۶۵ اندام خوبی دارم کون برجسته و طوری که اکثر پسرای فامیل و همسایه تو نخ کونم بودن و منم از این موضوع خیلی لذت میبردم وقتی میدیدم چطور تو کف کون من هستن حتی چند بار از طرف پسرای فامیل کونم دست مالی شده بود خاطره ی من برمیگرده به پارسال تابستان که من تصمیم گرفتم رانندگی یاد بگیرم ولی ماشین نداشتم که شوهرم اسمش علی که ۲۸ سالشه گفتم ماشین بخر گفت اول گواهینامه رو بگیر بعد خلاصه تو این فکرا بودیم که علی ی دوستی داره به نام رضا هر از گاهی می اومد خونمون اون شب رضا با علی کار داشت تا دیر وقت که علی ی سری مدارک باید بهش میداد که رضا اون شب اومد خونمون نشسته بودیم که بازم صحبت از تمرین رانندگی من افتاد که علی گفت رضا آموزشگاه آشنا نداری مریم بره کلاس که رضا گفت وقتی ماشین هست چرا آموزشگاه که رضا هم ی ۲۰۶ سفید داشت منم عاشق ۲۰۶ بودم که رضا گفت ماشین هست هر وق خواستی بیا ببر تعارف نداریم که خلاصه علی من بعد از کلی تعارف قبول کرد و گفت رضا جان امشب بریم باهم تمرین کنیم که سه تایی باهم رفتیم برا تمرین رانندگی رضا صندلی عقب نشست علی جلو منم پشت فرمون که اون شب کلی تمرین کردیم برگشتیم خونه که بعد از استراحت رضا گفت اگه می خوای ماشینو نبرم بمونه فردام برو تمرین کن که علی گفت نه بابا من که صب زود میرم سرکار که گف رضا اگه زحمتی نیس خودت ی کم اگه وق داشتی یادش بدی من که یکی هم میخواد به خودم یاد بده فردای اون روز با هماهنگی علی رضا اومد دم درمون ساعت ۹ صبح حسابی آرایش کردم و آماده شدم ی ساپورت تنگ با ی مانتوی جلو باز پوشیدم که جلوم کاملا باز بود که اگه دقت میکردی خط کوسمم میدیدی رضا اومد آیفونو زد تعارف کردم نیومد بالا گفت بیا بریم خلاصه را افتادیم ی خیابون اون ور تر گف خلوت بود گفت بیا بشین پشت فرمون که من رفتم نشستم پشت فرمون اول کمی بهم توضیح داد که دنده و ترمز و کلاج رو بهم تو ضیح داد بعد گفت روشن کن را بیفت بریم وقتی خواستم بدم دنده دستشو گذاشت رو دستم گفت دنده ۱ اینجاست که با کمکش دنده رو جا دادم ولی دستشو از رو دستم ورنداشت که کمی رفتم جلو من ی هو کلاج ور ول کردم ماشین پرید و خاموش شد زیر چشی نگا میکردم ببینم چجوری نگام میکنه همش چشش به سینه هام بود تا اینکه ماشین خاموش شد گفت که پاشنه ی پاتو نباید از زمین جدا کنی به همین خاطر که بخواد اینو بهم یاد بده اول بهم گفت که خونسرد باشم تکیه بدم به صندلی که دستم گذاشت رو سینم و آروم هلم داد تا بچسبم به صندلی وقتی هم می خواست دستشو ورداره ی کوچولو سینمو فشار داد من متوجه شدم بعد پاشنه ی پامو گرفت گفت که این پات وقتی کلاجو میخوای بگیری و ول کنی نباید از زمین جدا شه و تو همین راستا دستش که رو پام بود آروم آورد بالا تا بالای زانوم گفت این پات نبود از رو صندلی بلند شه والا تعادلت برای ول کردن کلاج به هم میخوره که همینجوری که مثلا می خواست حالت های حرکت بدنمو نشون بده آورد تا بالای رونم و آخر سر رسوند وسط پام و ی دستی هم کشید رو کوسم جوری که مثلا غیر عمدی بود خلاصه ما را افتادیم که داشتیم میرفتیم که ی هو ی ماشین جلوی ما ترمز کرد من هل شدم یهو ترمز کردم و جیغ کشیدم که نزدیک بود گریه کنم صورتم از شدت ترس سرخ شده بود که رضا اول بهم خندید بعد به گفت الهی بمیرم که اینقد ترسیدی و به بهانه ی همدردی بغلم کرد و سرمو گذاشت رو سینشو دست انداخت دور گردنم و منم که واقعا ترسیده بودم مقاومتی نکردم افتادم بغلش هنوز میلرزید که رضا وقتی دستش دور کردنم بود گذاشته رو سینم آروم می مالید سینمو ی دست دیگشم گذاشته بود رو پام می مالید و هر از گاهی می رسوند تا نزدیک کوسم که من ساکت بودم چیزی نمیگفتم رضا هم به بهانه ی دلداری همش سینه و کوسمو می مالید وقتی بغلش بودم دیدم کیرش راس شده که ی دستشو از رو پام ورداشت اومد دستمو گرفت آروم گذاشت رو کیرش که مثلا غیر عمدی بود منم دستمو ورنداشتم چون انقد سینه و کوسمو مالیده بود حشری شده بودم که گفت اگه حالت خوب نیس ی کم بریم استراحت کن که به من گفت بیا این ور بریم خونه ی چیزی بخور هم اینکه استراحت کن بعدا دوباره می آیم که من پیاده شدم اومدم سمت شاگرد سوار شدم رضا پیاده شد و گفت بفرما که موقع سوار شدن دستشو گذاشت لای کونم و گفت بفرما که یکی از لمبرهای کونمو فشار داد و گفت بفرم راه افتادیم سمت خونشون نزدیک بود اول گفتم مزاحم نمیشم ولی می دونستم برم بالا کوسه رو دادم خلاصه با تعارف رفتیم بالا تا رسیدیم وقتی سوار آسانسور شدیم بازم دست گذاشت رو کونم گفت بفرما تا بالا برسیم دستشو از رو کونم ورنداشت دیگه عادی شده بود برام رسیدیم در خونه بازم دستش رو کونم تعارف کرد رفتیم تو در رو بست من که حسابی هم خسته هم ترسیده بودم خیلی بی حال بودم وقتی حالمو دیدی همون جلوی در بغلم کرد و دستشو انداخت دور گردنم گفت لبمو بوسید و ی دستشو از پشت گذاشت رو کونم فشار داد به خودش که کیرشو رو کوسم احساس کردم گفت عزیزم چرا اینقد ترسیدی اصن میخورد بهش هم فدای سرت گفت اشکال نداره بیا بشین ی نوشیدنی خنک بیارم و ی کم استراحت کنی خوب میشی دستش دور کمرم منو برد سمت پذیرایی رو مبل اول خودش نشست بعد منو نشوند بغلش دقیقا رو کیرش بغلم کرد و گفت عیب نداره تا یاد بگیری این چیزا هست همونجا لبمو بوسید و دستشو انداخت دور گردنم و ی دستشو گذاشت رو پام بعد من نشستم رو مبل کنارش منو انداخت بغلش طوری بغلم کرده بود که من پشتم بهش بود اونم ی دستشو گذاشت رو کونم با ی دستش هم دستمو گرفت آروم از رو شلوار گذاشت رو کیرش منم هیچ کاری نمیکردم انگار که مثلا چیزی نمیفهمه تا اینکه گفت پاشو لباساتو دربیار راحت باش چرا غریبی میکنی اول شالمو از رو سرم ورداشت و بعد مانتومو در آورد حالا من فقط با ی تاب و شلوار پیشش نشسته بودم انگار نه انگار که پیش ی مرد دیگه هستم بعد رضا گفت اگه خسته ای برو رو تخت دراز بکش منم با حالت من و من گفتم باشه گفتم آقا رضا باور کن انقد خستم که حال ندارم تا اتاق خواب برم گفت باشه خودم اصن بغلت می کنم می برمت منو بغلم کرد برد اتاق رو تخت خوابوند نشست بغلم خودش هم شروع کرد صحبت کردن از خودشو کارو بارو این حرفا تو همین هین ی دستش رو سینم بود بعد شروع کرد از تعریف کردن از من و چقد نازی و خوشگل و خوش اندام و گفت که خوش به حال علی که زن به این خوشگلی و نازی داره تو حرف زدن بود که دستشو آروم آروم آورد سمت کوسم و از رو شلوار داشت کوسمو می مالید منم اصن به روی خودم نمی آوردم انگار نه انگار که داره کوسمو می ماله که کم کم روش باز شد در حین اینکه با من حرف میزد دگمه ی شلوارمو باز کرد و آروم دستشو رسوند به کوسم و دستشو گذاشت رو کوسم و با چوچولم بازی میکرد و حرف میزد با ی دستش هم زیپ شلوار خودشو باز کرد و کیرشو در آورد و دست منو گرفت کیرشو داد دستم منم آروم گرفتم دستم باهاش صحبت می کردم که تابو سوتینمو داد بالا و سینه هام افتادن بیرون آروم لباشو آورد گذاشت رو لبام و بوس کرد و شروع کرد به خوردن لبام بعد آوند سینه هامو بخوره که گفت کاش زن من بودی منم گفتم فعلا که زن توام که رفت پایین شلوارمو تا زیر زانوهایم کشید پایین و گفت آخ مریم قربون خودتو کوست برم ی بوسش کرد و شرو کرد به خوردن کوسم ی کم خورد بعد بلند شد کیرشو آورد جلوی دهنم و سرشو گذاشت رو لبام منم بوسش کردم و آروم کرد تو دهنم منم گرفتم دستم شرو کردم به خوردن کیرش خیلی کلفت بود تو دهنم جا نمیشد هی قربون صدقم میرفت بعد خوابید رومو سرشو گذاشت تو سوراخ کوسم تا ته کرد تو و می گفت مریم تو زن کی هستی منم می گفتم تو میگفت تو کوس کی هستی می گفتم تو حسابی حشری شده بودم گفتم رضا گفت بله گفتم بکن منو داریم میمیرم قربون کیرت برم از این به بعد هر روز منو بکن جرم بده رضا قربون خودتو کیرت برم عشقم حسابی کوسمو کرد وقتی داشت آبش می اومد گفت کجا بریزم گفتم بریز دهنم بخورم تشنه ی آبتم بعد ی سکس حسابی رفتیم حموم دوش گرفتیم دوباره ی بار دیگه منو کرد و رفتیم بیرون از اون روز به بعد دیگه هر روز منو می برد خونشون و میکرد دیگه از کیر علی زده شده بودم کیر کلفت می خواستم یا رضا هر روز خونه ی ما بود یا من خونه ی اونا دیگه جلوی شده که جلوی علی باهم شوخی می کردیم و بغل می کردیم همدیگه رو دیگه بعضی از شبا من می رفتم پیش رضا خونه ی رضا می خوابیدم دیگه اکثر روزا خونه ی رضا بودم هفته ای دو سه شب خونه ی خودمون بودم اونم با رضا می اومدم شبا هم علی تو حال می خوابید من و رضا تو اتاق خواب باهم سکس می کردیم و حال میکردیم کم کم گذشت تا اینکه ما انقد راحت شدیم که جلو علی سکس میکردیم علی هم بعضی وقتا تو سکس کمکمون میکرد کون من وا میکرد رضا میکرد تو کونم این داستان ما بود که آخر سر هم از رضا حامله شدم بقیه ی داستان رو در نسخه ی های بعدی براتون مینویسم لطفا نظر بدین نوشته
0 views
Date: June 29, 2019
کس مادرت وکس مادر شوهرت ک انقدر کس کش بوده خدا وجود نداره داشت کونتو پاره میکرو