آموزش کردن خواهر

0 views
0%

اول تابستان دوسال قبل بود تازه سربازی راتموم کرده بودم 21سالم بود باقد 175سبزه و وزن 65 70 توسط یکی از دوستام با یک جنده خونه آشناشدم تو شهرم اهواز از یک طرف یک بوتیک هم راه انداختم و دستم به دهنم میرسید شده بودم مشتری ثابت جنده خونه کم کم هرروزیک سربه جنده ها میزدم و دیگه منو میشناختن بین این جنده ها یک زن بود که از شهر دیگه اومده بود و میگفت تو شهرخودش جنده خونه داشته و اصطلاحا خاله بوده وحالاهم قصد داشت اینجا برا خودش مستقل کار راه بندازه من با این زنه که شوهرش هم جاکش بود دوست شدم بعد یک مدت با صاحب جنده خونه مشکل پیداکرد و جدا شد و فقط به بعضی مشتریها تو خونه خودش سرویس میداد منم یکی از اونا بودم اسمش نرگس بودو 40 سالی داشت با اندامی متوسط ونرمال اما ازنظرشخصیت حیله گر و جنده حرفه ای بود یک بار بعد سکس کنارش دراز کشیده بودم و میگفت میخوادجنده خونه راه بندازه اگر دختر قیفی سراغ دارم بیارم باهاش کارکنه قول کوس مجانی و درصدی از پول رو هم داد زیاد جدی نگرفتم خلاصه گذشت یک مدتی یک روز که نهارخونه رفته بودم که دیدم خواهرم تنها توخونه است من کوچکترین بچه خونه بودم دو خواهر و دو برادر دارم که دو تا برادرم و یکی ازخواهرام ازدواج کردن وفقط خواهرم مهسا بود که دانشگاه هم رفته بود و خواستگار داشت و خوب و بد میکرد مهسا 26ساله بود و من هیچوقت بفکر کردنش و این چیزا نبودم لباس عوض کردم و آبجی مهسا برام غذا آورد و نشست پای تلویزیون درحین غذاخوردن فهمیدم بابام بادوستش نشسته تو قلیونی سرخیابون که پاتوق پیرمردا بود و مادرم هم رفته بودخونه داییم غذا که خوردم رفتم خوابیدم و بعد که بیدارشدم عصری که برم مغازه دیدم هیچ صدایی نیست سرک کشیدم تو اطاق مهسا دیدم رو زمین خوابیده ما تختخواب نداریم کولر هم تو حاله بنابراین تواطاق که گرمه یک چادرسفید انداخته بود تو صورتش درازکش رو به سقف خوابیده بود و تکپوش سفیدکه پوشیده بود چسبیده بودبه پستوناش و بانفس کشیدنش بالا وپائین میشد شلوار پارچه ای خاکستری پوشیده بود که کمی ازساق سبزه وبدون موش پیدابود برگشتم رفتم جلو آینه ومشغول مرتب کردن خودم شدم بعد برگشتم تادوباره دید بزنم دوباره اومدم سراغش اینبار رفتم بالا سرش شونه هم تو دستم بود که اگربیدارشد یک بهونه بیارم مثلا شونه اینجا بوده تواطاقت رفتم جلوتربالای سرش قدش165و وزنش 70بود سبزه بود بااندامی پر آرایش نمیکرد صورتشو موهاش مشکی بود سینه 70 و کون درست وحسابی رونهاش توپر بود و ساق پاهاش پهن آبجیم مثل ژله بود تروتازه وخوش اندام که تاحالابه این کوس خونگی دقت نکرده بودم رفتم مغازه اما همش تو فکرش بودم چه کوسی درکنار من بود و من ازش غافل بودم وقتی خشتک شلوارکه لای پاش بود یادم می اومد کیرم شق میشد خلاصه تا کارم تموم شد رفتم سراغ نرگس جنده و سیر گائیدمش بعد هم نشستیم سیگار کشیدیم باهم اما خواهرم هنوزتوفکرم بود به نرگس گفتم اگر یکی رو دوست داشته باشم بکنم چطور راضیش کنم وچطوربیارمش تو کارو چطور چطور و هی پرسیدم اما نگفتم جریان چی هست متاسفانه بیشترحرفاش بدرد مخ زدن غریبه میخورد امامن فکرم پیش آبجیم بود گذشت اون شب و و از نرگس هم چیزی گیرم نیومد تصمیم گرفتم خودم بااحتیاط شروع کنم وقتی رفتم خونه بابا و مامان هم بودن بعد ازشام رفتم اطاق مهسا شروع کردم به شوخی کردن با مهسا تو اطاقش و بازوهاشو میگرفتم یادستهاشو مثل ژله بود لامصب مهسا دربرابرنرگس مثل گل واقعی بود در برابرگل مصنوعی پای کامپیوتردستموانداختم دوربازوهاش وبوی مطبوع عرق ملایم بدنش رفت تو نفسم کیرم داشت میترکید از قبل زیرکش شورتم جاش داده بودم تا لونرم خلاصه کار من تا چند شده بود همین اما مهسا راه نمیداد چون اصلا فکرش تو اینکارنبود تو این مدت شوهرنرگس با یکی ازمشتریای زنش دعواش شد سر پول واونم باچاقو زده بودتو پاش و من تنهاکسی بودم که کمکشون میکردم و حتی بیمارستان هم پیشش بودم تو خونه با نرگس وشوهرش بودم و نرگس از درآمد مغازه میپرسید و میخواست تیغ بزنه منو به بهانه شوهرش بعدسکس تصمیم گرفتم بدون اینکه به آبجیم اشاره کنم گفتم تو کف یک نفرم و راه نمیده اگه بتونی راضیش کنی یک میلیون بهت میدم ازم خواست باهاش آشناش کنم هرچی فکرکردم روشی که بتونه بدون فهمیدن اینکه آبجیم نیس باهم آشنابشه به ذهنم نرسید بیخیال شدم بعد یک مدت توخونه بیشتر تو کف خواهرم رفتم و اصلاحس میکردم عاشقش شدم بشدت میخواستمش یک شب تصمیم گرفتم به نرگس درباره ش بگم پای شوهرش یکم بهترشده بود به نرگس گفتم خواهرم وقت ازدواجشه و قصدم این بود که به نرگس بگم من نگران خواهرمم که زود ازدواج کنه و این حرفا تا بالاخره بشه موضوع رو بگم اما نرگس تو باغ نبود برای همین گفتم خواهرم تیکه محشری شده وکم کم ازبدنش تعریف کردم و بعد بهش نگفتم میخام بکنمش گفتم خیلی دوس دارم لخت ببینمش بعدهم یک میلیون میدم بهت نرگس خندید وگفت دیوث اون دختره که گفتی خواهرت بود گفتم آره و بعد براش ماجرا را گفتم وحالیش کردم که میخوام بکنمش و قرار شد نقشه بکشم که باهم آشنابشن من باید مواظب بودم که این نرگس فقط خواهرمو جنده نکنه فقط از این میترسیدم بعد چند شب بعدنقشه کشیدیم که تو بوتیک من همو ببینن من گوشیمو گذاشتم خونه الکی بعد از مغازه زنگ زدم و گفتم مهساگوشی رو بیار خواست بده به بابا گفتم خودت بیا چون یک بوتیکی مانتوجدید آورده هر کدومشوخواستی قول میدم برات بگیرم بعدا از اونطرف به نرگس قبلا عکس مهسا رو نشون داده بودم و اومده بود کافی شاپ نشسته بود منتظرمن کافی شاپ طبقه بالای ما بود یک ساعت بعد مهسا اومد منم سریع بهش گفتم یک دقیقه بمون تو بوتیک و گوشی رو گرفتم و به نرگس گفتم اومد نرگس میره تو مغازه پیش مهسا و تظاهربه خرید لباس برا شوهرش میکنه و مهسا قیمت رو نمیدونه مدام زنگ میزدبمن اصلا جواب ندادم تابعد20دقیقه نرگس زنگ زد گفت برو رفتم بوتیک مهسا گفت مشتری داشتی کجایی شمارشو گرفتم زنگ بزن بگو اومدم گفتم چ شکلی بود گفت زن بود گفتم پس زشته من پسرم زنگ بزنم تو بزنگ زنگ زد ونرگس جواب دادوگفت یک روز دیگه میام خلاصه قطع کردن و نقشه درست پیش رفته بود مهسا رفت خونه منم شب رفتم پیش نرگس و لخت توبغل هم زنگ زدبه خواهرم و اول ازلباس و اینجور چیزا پرسید بعداومدازخواهرم پرسید و بعدش توحرفاش بااشاره بمن به مهسا گفت من هم یک دادش ازدواج نکرده دارم و خلاصه گرم شدن ودوست شدن شب رفتم خونه مهسا چیزی نگفت بعد با نرگس پیام ردوبدل میکردن و منم خودموبه اون راه زدم روزای دیگه چندبار همو دیدن و با شوهرش و نرگس قرار میذاره مهسا بره خونشون تا برادرشو گذری ببینه مهسا اون روز بخودش میرسه وظهرمیره اونجا وشوهرمهسا که خوب شده بود درازکشیده والکی یعنی هنوزمریضه ورونشوکه جابخیه روشه رو نشون میده باهماهنگی نرگس من تواطاق بغلی منتظرم استرش وشهوتم به اوج رسیده بود به اوج هیجان رسیده بودم چیزی نمانده بود به لذت بهترین کوس عالم کوس خواهرم برسم نرگس اینجا با زنگ موبایل من سریع پا میشه و به مهسا میگه الان برمیگرده و مهسا و شوهره رو تنها میذاره و میره بیرون بعد بمن زنگ میزنه و یواشکی میاد تو اطاق من و قایم میشه و منتظر شوهرش هستیم که نقشه رو ادامه بده ب عداشوهرنرگس میگفت همینکه نرگس زدبیرون به مهسا میگه بدنش دردمیکنه وازمهسامیخاد کمکش کنه وبعد یواش یواش دست مهسارومیگیره ومهسا روحشری میکنه نرگس به مهسا زنگ میزنه و میگه تا یک ساعت دیگه نمیاد اما نره ومتظرش باشه شوهرنرگس اینجا مهسا رو بغل میکنه و مهسابا اکراه رام میشه شوهرنرگس روتخت بوده بدلیل پاش و مهسا رو مانتوشو در میاره و میذارتش رو تخت و فرصت نمیده دستای مهسا رومیبنده به تخت وچشم بند خواب رومیذاره رو چشماش ازقبل من وشوهرنرگس یک عطرمشترک بخودمون زدیم تابوی مایکی باشه ودوتاهم شیش تیغ کردیم ودوتامون سیگار کشیده بودیم همینکه چشم ودست مهسارو بست باگوشی بمن تک زد یواش سرک کشیدم دیدم لب شوهره بالب مهسا قاطی شده ودستش روسینش بود یواش اشاره کردورفتم نزدیکش مهسانفس نفس میزد شوهره کنارکشید وخودموجا زدم بجاش وچک پانصدی روبهش دادم وطبق قرارپشت درموند تاپس ازپایان کارپونصددیگه بهش بدم مهسا میترسید ومیگفت الان زنت میاد یواش لباشو بوسیدم لبش گوشتی بود زبونشومیک زدم وای چ حالی میداد زبمونمو کشیدم رولب ولپش تاگوشش وگردنش میلیسیدمش ومیخوردمش نفس میزد وآب دهنشو قورت میداد تی شرتشو دادم بالا وسینه هاشو خوردم اینقدرمیک زدم ونوک پستوناشو بادندونم کشیدم که سفت و سرخ شد وآه آه میکرد زیر بغلشو لیسیدم ورفتم پایین شلورشو درآوردم شورت صورتی پوشیده بود ازساق پاورونش سیرخوردم وبالا پایین بوسیدم ولیسیدم ازلای شرتش زبونمو کشیدم رو کسش چ کوسی چ محشری مث کلوچه بود وخیس خیس شرتشودادم پائین وافتادم بجون کوسس لبه ها وچوچولشو لیسیدم وصدای آه ه ه ه ه ه ه مهسا بلندشدبعد یواش انگشتمو کردم توکونش کوسش مو داشت ودورسوراخ کونش هم یکم موبود کیرمو بردم طرف صورتش ورولبش کشیدم اول نخواست بخوره بعد وا کرد وکیرو کردم دهنشو تلمبه زدم اوج حشرش بود برای اون یک سکس اتفاقی بود ولی نمیدونست دادشش داره بانقشه میگادش کیرم خیس شد لنگاشودادم بالا وتف انداختم سرسوراخ کونش وباانگشت تف مالی کردم سوراخشو ویواش سرشو دادم تو کونش داد زدآخخخخخخخخخخ وااااااای ویواش یواش شروع کردم به عقب وجلو وتاخایه کون آبجیمو گائیدم آبشوریختم روشکمش وپاشدم وسریع چک پونصدی رو دادم به شوهره وکون لختی رفتم تو اطاق پیش نرگس وبعدش هم شوهره دست وچشم آبجی مهسا روبازکردو مهسا رفت ومنتظرنرگس نشد دوستی من واین زوج هنوزادامه داره مهسا ازدواج کرد وبعدا هرکارکرد نرگس تا دوباره بیاد نتونست وخطشو عوض کرد بهترین روش برای سکس با محارم استفاده از زن جنده است خاطره سکس با خواهرم زیباترین وپرهیجان ترین رابطه سکسی بود که تا الان داشتم نویسنده امیرعلی

Date: April 29, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *