آمپول زدن همسرم تو خونه

0 views
0%

سلام دوستان خیلی سریع میرم سر اصل مطلب اسم من علی و 34 ساله هستم و همسرم مریم 30 ساله 6 ساله ازدواج کردیم و از ابتدای زندگی مون در مورد سکس های 3 نفره حرف میزدیم ولی جرات انجام هیچ کاری رو نداشتیم هر چند وقت یکبار من یا مریم مرضمون گل میکرد و یه شیطنتی می کردیم تا اینکه منزلمون رو جابجا کردیم و برای کارهای تمیز کاری خونه جدید از کمک سرایدارمون استفاده کردیم سرایدارمون اسمش رضاست و قدبلند و هیکل لاغری داره و با زن و 2 بچه اش تو همین ساختمون زندگی میکن و اهل شمال هم هستند برای گردگیری و کاشی شوری دو روزی اومد هر روز 5 یا شش ساعتی کار کرد و رفت ازون به بعد هر 2 هفته یکبار میاد خونه رو تمیز میکنه و خیلی سر به زیر و آروم هم خودش رو نشون میده مریم هم همیشه یه مانتو بلند و شلوارراحتی تنش میکنه و روسری سرشه وقتی رضا میاد چند وقت پیش مریم ناخوش شد و رفتیم دکتر که با کلی قرص و کپسول و 6 تا آمپول برگشتیم خونه اتفاقا فرداش روز تمیزکاری سرایدار بود هرچی به مریم گفتم به رضا بگم نیاد گوش نکرد خلاصه صبح شد و رضا اومد و مریم هم ناخوش احوال بهش گفت که چی کار کنه رضا فقط احوال پرسی کرد ازش و مشغول کارش شد وقتی کارش تموم شد و داشت میرفت من و مریم هم داشتیم حرف میزدیم که حاضر بشیم بریم بیرون برای تزریق آمپولش یکدفعه رضا گفت من میتونم آمپول بزنم مریم که اصلا حواسش نبود منم یکدفعه شیطنتم گل کرد و به مریم گفتم نریم بیرون حالت بدتر میشه رضا آمپولت رو میزنه با اکراه قبول کرد و رفت رو تخت منم پشت سرش رفتم مریم دراز کشید و منم همون اول شلوار و شرتش رو کشیدم پایین طوریکه هر دو لپ کونش و چاک وسطش پیدا بود رضا رو صدا کردم بیاد تو اتاق خیلی ریلکس اومد تو اتاق اصلا تحریک نشده بود انگار براش خیلی عادی بود این صحنه من تمام هیکلم میلرزید مریم هم که اصلا حواسش نبود آمپول رو زد و رفت مریم که خوابش برد رضا هم که پولش رو گرفت و رفت و من هم که کیرم شق شده بود رفتم حموم و جق زدم شب جای آمپول مریم درد گرفت کلی غرغر کرد که چرا رضا آمپول زد و بلد نبود و ازین حرف ها من هم فقط کمپرس آب گرم میکردم جای آمپول رو تا یکم بهتر شد دردش و مریم خوابید دوباره صبح رضا رو دیدم و کلی با آب و تاب بهش گفتم دیشب چی شد کلی عذر خواهی کرد و من هم رفتم سرکار و شب اومدم خونه به مریم گفتم بریم آمپولت رو بزنیم که در کمال تعجب گفت چه کاری یه به رضا بگو بیاد بالا بزنه حوصله ندارم برم بیرون من هم اول غر زدم بهش و بعد بدو بدو رفتم اتاق سرایداری و به رضا گفتم بیاد بالا برای آمپول دوم نیم ساعت بعد رضا اومد در رو بازکردم و اومد تو خونه و مریم هم رفت تو اتاق خواب با رضا رفتیم تو اتاق دیدم مریم به پشت دراز کشیده و روسری سرش نیست چیزی نگفتم رضا مشغول آماده کردن سرنگ شد و من شرت و شلوار مریم رو کشیدم پایین تر طوری که کلا کونش لخت بود رضا گفت اول باید کمپرس آب گرم کنیم تا دوباره مثل دیشب درد نگیره جای آمپول من هم ازخدا خواسته گفتم باشه و مریم هم هیچی نمی گفت کیسه های آب گرم رو که توی ماکروفر داغ شده بود آوردم و گذاشتم رو کون مریم یهو رضا شروع کرد مالوندن کون مریم من هم از موقعیت سوء استفاده کردم و هی شلوار و شرت مریم رو کشیدم پایین تر و رضا هم همینطور هرجا رو لخت میدید می مالوند خلاصه نیم ساعتی این کار رو کرد و بعد آمپول رو زد و رفت تا آخر شب من و مریم هیچ حرفی نزدیم با هم و خوابیدیم تا فردا صبح که جمعه بود مریم گفت دیشب بالای کمرش درد گرفته بود ولی زیاد نبود شب شد و دوباره من دویدم رضا رو صدا کردم بیاد بالا بازم مریم بدون روسری دراز کشیده بود رو تخت و من هم کیسه های آب گرم و آوردم و رضا شروع کرد کمپرس کردن که بازم من شرت و شلوار مریم رو کشیدم پایین طوری که شلوارش اومد تا مچ پاش رضا هم که فقط می مالوند و مریم هم معلوم بود حال میکنه به رضا گفتم بالای کمر مریم هم درد گرفته دیشب رضا من رو نگاه کرد و کیسه های آب گرم رو گذاشت بالای کمر مریم من هم پیراهن مریم رو زدم بالاتر طوری که پیراهنش رو گذاشتم زیر بند سوتیینش رضا هم ازخدا خواسته هی کمپرس میکرد خلاصه آمپول رو زد و رفت فردا شب هم همین داستان بود با این فرق که من به بهانه اینکه کمپرس بهتر بشه یه حوله رو تازدم قلنبه شد و گذاشتم زیر شکم مریم طوری که کونش قنبل شد و کسش پیدا بود شرت و شلوارش رو هم جلو رضا درآوردم مریم یه تاپ تنش کرده بود که اون رو هم زدم بالا تا زیر سوتیینش خلاصه تقریبا لخت بود مریم برای یه آمپول یک ساعت طول کشید تا رضا کمپرس کرد و آمپول زد موقع رفتن به رضا پول دادم و دیدم شق کرده بدو بدو رفت سرتون رو درد نیارم تو این شش روز 3 بار جق زدم 2 بار هم بعد رفتن رضا مریم رو کردم اما روز آخر رضا رو صدا کردم و طبق شرایط 5 شب گذشته مریم رو لخت کردم جلو رضا ایندفعه مریم سوتین هم تنش نکرده بود و من هم بیشتر تاپش رو دادم بالا رضا دیوونه هم تا زیر گردن کمپرس آب گرم می کرد مریم رو یه دفعه کرمم گرفت بعداز نیم ساعت به مریم و رضا گفتم باید برم بیرون یکی دو ساعت دیگه میام کیرم شق شده بود نمیدونم چرا ولی زن لختم رو با سرایدار تو خونه تنها گذاشتم و رفتم بیرون 2 ساعت بیرون موندم و بعد اومدم خونه از بس ذهنم به اینکه رضا مریم رو کرده یا نه اگر کرده چه چوری کرده و هزارتا فکر دیگه مشغول بود آبم اومد وقتی اومدم خونه مریم حمام کرده بود لباس تنش بود و عادی رفتار میکرد فقط ازش پرسیدم رضا کی رفت که گفت نیم ساعت بعداز رفتن من اون هم رفت هیچی دیگه ازون روز به بعد رضا رو که میبینم کیرم شق میشه اون هم بیشتر از قبل من رو تحویل میگیره هروقت هم میاد برای نظافت مریم تاپ و شلوارک میپوشه و خیلی راحت تر از قبل شدن باهم دو سه هفته یک بار هم مریم و رضا رو تنها میزارم و میرم بیرون و کلی تخیل میکنم با خودم هروقت هم میام خونه میبینم مریم حموم کرده و خیلی شل و ول شده الان هم که این متن رو براتون نوشتم کیرم شق شده و شرتم خیسه نوشته بی

Date: April 16, 2024

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *