احساسات نوجوونی

0 views
0%

همیشه ظهرهای تابستون منو به یاد خاطرات نوجوونیم میندازه خاطراتی که هیچوقت از یادم نمیره تو یکی از روزای گرم تابستون بود من و داداشم علی تو خیابونای نظام آباد میچرخیدیم و سیگار میکشیدیم به محض اینکه تموم میشد یکی دیگه روشن میکردیم و به همدیگه پاس میدادیم من یه تیشرت سفید که زیربغلش وصله زده و یه شلوار کبریتی سیاه پوشیده بودم و علی هم یه تیشرت قرمز و یه شلوار کتون قهوه ای من و علی همیشه لباسای همدیگه رو میپوشیدیم واسه همین هر روز یه تیپ متفاوت داشتیم هیچوقت هم شرت نمیپوشیدیم خلاصه اون روز خیلی تیکه شده بودم همه نگام میکردن رفتیم نشستیم تو ایستگاه اتوبوس خیابونا خلوت بود یه سیگار روشن کردم و دوتا پک زدم علی گفت رضا اون یارو کیه بهت زل زده نگاه کردم دیدم یه پسره پشمالو وایساده داره نگام میکنه طبق عادت یه نگاه پایین تر کردم و فهمیدم یه اتفاقایی داره تو شرتش میفته خودشم فهمید یه چشمک زد و اشاره کرد به یکی از کوچه ها و رفت سمت کوچه منم دیدم اوضاع ردیفه پاکت سیگارو از جیبم درآوردم دادم به علی و گفتم من میرم به سامان سر بزنم علی چشاش برق افتاده بود پاکت سیگارو قاپید و سرگرمش شد منم پیچیدم تو کوچه خودمونیما خوب پیچیدم یه دفه مرتیکه قزمیت خفتم کرد و گفت بچه خوشکل حریف میشی منم که یه کم ترسیده بودم خم به ابرو نیاوردم و گفتم حریف مث من ندیدی داداش یه اشاره کرد رفتم دنبالش رفت تو یه خونه زیرزمینش پربود از وسایل آهنگسازی و یه کامپیوتر هم داشت گفت تو وایسا من برمیگردم رفت اون پشت منم داشتم وسایلشو دید میزدم برگشتم یهو دیدم طرف لخت جلوم وایساده داد زد گفت به من میگن سروش کیر کلفت باید بخوریش نخوریش به زور فرق وسط لای پات وا میکنم باز ترسیدم ولی اینبارم به روی خودم نیاوردم شلوارمو کشیدم پایین و پیرهنمو درآوردم رفتم جلو کیر ۱۸ سانتیشو به نیش کشیدم هی ساک زدم کیرشو تا ته میکردم تو حلقم تعجب کرده بود داشتم تند تند ساک میزدم ولی اصن ککش نمیگزید حدود ۱۵ دقیقه داشتم کیرشو تو دهنم بالا پایین میکردمو خایه هاشو میلیسیدم یهو منو گرفت و سر کیرشو چسبوند به سوراخ کونم و سعی کرد فرو کنه منم داشتم درد میکشیدم ولی تو چهره ام نشون نمیدادم کم کم تا آخر فرو کرد و تلمبه میزد منم داشتم حال میکردم ذکر رضا جون عجب کونی داری از زبونش نمی افتاد کاملا بهم اعتقاد پیدا کرده بود حدود ۲۰دقیقه داشت تلمبه میزد خیلی عجیب بود آبش نمیومد بعدا فهمیدم کسکش تریاک کشیده من البته برام مهم نبود دوست داشتم ساعتها کیرش تو کونم باشه ۱۰ دقیقه دیگه هم گذشت حس کردم کم کم داره اتفاق اصلی میوفته یهو کیر کلفتشو کشید بیرون و آبش با شدت اومد پاشید رو کمرم برگشتم خم شدم کیرشو گذاشتم تو دهنم تمیزش کردم اونم لپمو کشید و گفت تو باس تک پر خودم باشی کارت درسته منم خوشحال شدمو بغلش کردم رفت عرق سگی آورد و تا شب با هم کس گفتیم بعدا از طریق اون با کله گنده های دیگه ای آشنا شدم و بهشون کون دادم ولی خاطره ام با سروش یکی از بهترینا تو زندگیم بود نوشته استایلز

Date: April 16, 2024

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *