احسان و سکس با زن همسایه

0 views
0%

سلام من احسان هستم 27 سالمه از 20 سالگی بدنسازی کار میکردم و هیکل خوبی داشتم خدمتتون عرض کنه که ما حدود دو سال پیش تو یه اپارتمانی زندگی میکردیم که طبقه بالاییمون یه زوج بودن بدون بچه که اسم زنه هانیه حدود 30 ساله بود و شوهرش رضا حدود 38 من حقیقتا تا اون موقع زن شوهردار نکرده بودم و خودم از اینکار متنفر بودم و سکس اول و اخرم بود با زن شوهردار بریم سر اصل داستان این هانیه خانوم گاهی اوقات میومد پیش مادر ما و صحبت میکردن و گاهی اوقات سبزی چیزی پاک میکردن و خلاصه بین صحبت با مادرم متوجه شده بود که من تو یه شرکت کامپیوتری کار میکنم رشته اصلیمم کامپیوتر بوده و خلاصه سردرمیارم این یکی دوبار به ننه ما گفته بود که اگه میشه کامپیوتر مارو درست کنه و اگه میشه یادم بده یکم خلاصه ننه ماهم شکاک و مشکوک زیاد خوشش نمیومد و اکثرا دایورت میکرد و به من نمیگفت تا اینکه یه روز وسط هفته خونه بودم و سرکار نرفته بودم که هانیه اومد به در خونه از ننم ظرفی چیزی بگیره که تا از لای در دید من خونم به مادرم گفت اگه اقا احسان الان هستن و کاری نداره بیاد این کامپیوترو درست کنه دیگه ننه ماهم موند لای منگنه و نتونست بپیچونتش و گفت باشه الان میایم خلاصه اون رفت بالا و ماهم بعد پنج دقیقه رفتیم بالا ننم هم اومد که مبادا چیزی بینمون پیش بیاد خخخ اها اینو یادم رفت بگم هانیه خانوم یه زن سفید سفید قدش حدودا 170 بود فک کنم با یه اندام واقعا سکسی خدایی گاهی اوقات یه تیپایی میزد و میرفت بیرون که من کف میکردم اما هیچ وقت به فکر کردنش نبودم چون میدونستم زن شوهردار از هر نظر بگاییه و تخمیه اقا خلاصه ما رفتیم بالا دیدم یه چادر رنگی نازک انداخته سرش و یکمم ارایش کرده بود واقعا چون پوستش سفید بود با رژ لب قرمز خیلی سکسی میشد خلاصه ننم و هانیه نشستن تو حال تعریف کردن و من نشستم پشت میز کامپیوتر توی اتاق و کامپیوتر رو روشن کردم و دیدم ویندوزش پریده خلاصه صداش کردم گفتم هانیه خانوم سی دی ویندوز دارید تو خونه از توی حال پذیرایی گفت که نمیدونم سردرنمیارم اما یه تعداد سی دی هست میخوای بیارم ببین تو اونا هست یا نه خلاصه اومد تو اتاق خواب کشو سی دی هاشون سمت چپ من بود اینم از سمت راستم اومد و سریع دستشو که دراز کرد سی دی برداره یکم سینشو مالید به بازومو یه چند ثانیه ای لفتش داد و خلاصه سی دی اورد و ما رفتیم تو کار درست کردن کامپیوتر تو این مدت شربتی میوه ای چیزی میاورد هی باز خودشو میمالید منم که دیگه انقد حشری شده بودم واقعا دلم میخواست بکنمش تو این حوالی بودم که چجوری میشه کرد و با خودم هی میگفتم این شوهرداره بکنمش یا نکنمش که یهو دیدم گوشی ننم زنگ خورد خالم اینا بودن پشت در ساختمون بودن خالم گفت خونه نیستید ننم گفت چرا هستیم بیاید بالا اقا خلاصه ننم اومد اتاق خواب یه سری به ما زد و گفت تموم نسد گفتم نه وسطاشه مونده تموم شه میام ننه ماهم زیاد دلش نبود مارو تنها بذاره ولی مجبور شد که بره پیش خالم اینا اقا من موندم و هانیه خلاصه ابن دیگه اومد نشست کنار ما گفت کی تموم میشه منم گفتم چیزی نمونده الاناست که تموم بشه کارش میخواستم امتحانش کنم ببینم دوس داره من وایسم پیشش یا نه که اونم هیچ جوابی نداده منم خیلی خجالتی بودمو خلاصه هیچ حرکتی نمیکردم تا اینکه خودش دست به کار شد و یه ذره شربت ته لیوانم مونده بود این اومد به بهونه جمع و جور کردن سی دی ها یهو زد به لیوان ریخت رو شلوار ما شلوار منم رنگ روشن بود اونم شربت البالو خلاصه جاش موند و با یه حالت خاصی گفت وای ببخشید شلوارت کثیف شد و سریع دوید یه پارجه یکم خیس کرد و اورد گفت پاکش کنیم جاش نمونده شربته هم ریخته بود تقریبا پایین تر از کیرم روی رون پام اقا پارچه رو اورد منم استرس نمیدونستم چه کنم پا شدم که خودم دستمالو ازش بگیرم که یهو گفت تو نمیتونی صبر کن خودم پاکش میکنم منم دیگه هیچی نگفتم اقا جلو ما زانو زد چادر از سرش افتاد منم از بالا داشتم بهش نگاه میکردم کاملا سینه هاش معلوم بود فک کنم سینه هاش 80 بود و سفید و نوک صورتی از بالا که نکاه میکردم واقعا داشتم میمردم گوشام قرمز شده بود داغ کرده بودم اصن یه وضعی خلاصه داشت پاک میکرد که یه نگاه به کیرم انداختم دیدم داره سیخ میشه و منم نمیتونم کنترلش کنم تو دلم گفتم هرچه باداباد اقا این سیخ شده کیر منم تقریبا حدود 20 سانتی میشه یکمم کلفته کیر خوبی دارم خدایی دیدم دیگه کامل سیخ شد و معلوم شد یه نگاه به هانیه انداختم دیدم داره یواشکی کیرمو نگاه میکنه اونم حسابی شهوتی شده بود خلاصه سرشو اورد بالا نگاهمون بهم قفل شد دیدم چشاش پر از شهوته اونم فهمید من داغ داغم دستشو یهو گذاشت رو کیرم تو همون حالت یکم کیرمو مالید از رو شلوار کیر منم داشت شلوارمو پاره میکرد که یهو ننم زنگ زد به گوشیم گفت کجایی تموم نشد بهش گفتم چرا تموم شد و من الان بیرونم رفتم پیش یکی از دوستام و خدافظی کردم و سریع هانیه دوید کفشامو از جلو در اورد تو که ننم نفهم و تلوزیون رو روشن کرد صدا نره خلاصه دیگه هیچ حرفی نزدیم فقط ارتباط چشمی بود بلندش کردم و رفتیم رو مبل از همون اول دست گذاشت رو کیرم و میمالید انقد سکسی و حشری بود که کیرم حتی از زیر شلوارم داشت میترکید با یه مالیدن ساده منم حسابی داغ کرده بودم که گفتم بریم رو تخت تا دخلتو بیارم اونم با ناز گفت خودت منو بلند کن ببر اقا بلندش کردیم بردیم رو تخت و اندایختمش رو تخت و لخت شدم و شرتم موند تو پام تا خواستم لختش کنم نذاشت گفت به این راحتیا نمیذارم بکنی منو انداخت رو تخت و کل بدنمو لیسید منم بدنم ورزشکاری و عضله و سفت و بی مو خوردنی اصن طرف داشت انگار بستنی لیس میزد منم حشری شدم بودم واقعا داشتم میمردم اومد سراغ کیرم درست حسابی نمیخورد که هی یه لیس میزد هی مکث میکرد و لفتش میداد کن زبون میزد و فقط منو وحشی تر میکرد بلند شد لخت شد نشست رو صورتم کس و کونشو میمیالید به صورتم منم ته ریش داشتم واقعا داشت حال میکرد کل صورتم شده بود اب کسش منم انقد حشری بودم عین چی لیس کیزدم براش و سینشو میمالیدم واقعا لذت بخش بود کل وزنش رو صورتم بود داشتم دیگه خفه میشدم که پاشدم انداختمش زیر و خواستم بکنمش باز نذاشت گفت حالا حالا ها کار دارم باهات اقا باز همون کار کرد کم کم کیرمو میخورد و گاز میگرفت و خودشو میمالید و اخر کل کیرمو کرد دهنش و حسابی ساک زد و تند تند خورد نمیدونم بیست سانت کیرو با او ضخامت چجوری تا ته حلقش میبرد داخل اقا انقد با ما ور رفت بعد از حدود نیم ساعت هی میخواست ابم بیاد این هی گاز میگرفت سرکیرمو که نیاد گفت بازم بدنمو باید بلیسی تا بهت بدم منم گفتم باشه پاشدم سینشو یکم خوردمو نافشو لیس زدمو گردنشو لیس زدم و داخل رونشو بازم نمیذاشت بکنمش تمام هدفش این بود که منو به اون اوج وحشی گری برسونه من خودم تا حالا اون حالت خودمو ندیده بودم اقا منو نمیگی وحشی و عصبی شدم جوری که بلندش کردم و انداختمش رو تخت گفتم بسه دیگه دیوونم کردی یه ساعت داری از زیرش در میری و هیچی نگفت فقط داشت نیش خند میزد خلاصه نگو خودش اصن هدفش این بوده انگار منو از خودم بهتر میشناخته نشستم رو شکمش کیرمو گرفتم جلو صورتش به زور تا ته کردمش تو دهنش تا خیسش کنه کس خودشم که دریا شده بود از بس حشر بود منم کیر کلفتمو گذاشتم در سوراخش اصلا بهش رحم نکردم با یه ضربه همون اول تا خایه جا کردم تو کسش انچنان جیغی زد که گفتم الانه که ننم بیاد بالا یه لحظه مکث کردم تو کسش موند و بازم تو حالت وحشی بودم دوباره همونو تکرار کرده دروردمش اروم کیرمو از کسش دوباره سرشو گذاشتم کم کم فشار دادم فک کرد میخوام اروم بکنم که باز با یه ضربه تا ته کردم توش ولی این دفعه دیگه صبر نکردم همونو ادامه دادم تلمبه های محکم و خشن هر بار کل کیرمو تا ته میکردم تو کسش انقد کسش تنگ و داغ بود که کیرم داشت میسوخت میگفت کیر شوهرم 10 سانته انقد نازک و کوچیکه اقا منم هی محکم تر میکردش جوری که تخت انقد صدا میداد گفتم الانه که بشکنه اونم فقط اه و ناله میکرد و رو سینم چنگ مینداخت منم از چنگ اون وحشی تر میشدم و همونجوری که داشتم میکردمش یهو دیدم پاهاشو دور کمرم قفل کرد و منو محکم بغل کرد و چسبید بهم و لرزید و یه اه کوتاه کشید فهمیدم ارضا شده اروم اروم کیرمو کشیدم بیرون و چند دقیقه ای گذاشتم استراحت کنه در حد پنج دقیقه اما هنوز اب من نیومده بود جوری کسش گایده شده بود که قرمز قرمز شده بود دیگه حال نداشت پاشه گفتم حالا وقت انتقامه به من نمیدادی ها منم وحشی شده بودم دیگه رحم حالیم نبود کیرمو باز کردم دهنش خیس شد و یکم مالیدم به کس نازش و لیز شد و برگردوندمش به پشت لای کون گندشو باز کردمو یه تف انداختم رو سوراخ کونشو کیرمو گذاشتم در سوراخش کلی التماس کرد گفت کونم تنگه تا حالا ندادم منم گفتم منو وحشی کردی باید انتقام بگیرم ازت اقا منو نمیگی بالشت و دادم بهش گفتم گاز بگیر یه ذره سر کیرمو با سوراخ کونش بازی دادم یه بالشت گذاشتم زیر کونش که بیاد بالا یه بالشتم در دهنش که گاز بگیره با دستای خودش کونشو برام باز کرد و فکر کرد میخوام اروم اروم بکنم که منم تنظیم کردم قشنگ کیرمم سیخ سیخ یهو فشار دارم این دفعه دستمو گذاشتم در دهنش صداش نره منم به سبک زوری و هارد کونشو گاییدم انقد تنگ بود اصلا نمیرفت تو منم بیشتر فشار میدادم و هی تف مینداختم تا لیز شه بعد از چند دقیقه فشار و عقب جلو دیدم بعله کیرم تا ته تو کونشه و یکمم از کونش خون اومده بود و کاملا پاره شده بود دیگه انقد درد کشیده بود نا نداشت حرف بزنه منم فقط تلمبه میزدم از اینکه هانیه زیرم گایده شده لذت میبردم اونم دیگه درد نداشت و داشت لذت میبرد کم کم که دیدم داره ابم میاد خودم دوس داشتم خالی کنم تو کونش که نذاشت یهو پاشد و کیرمو گذاشت دهنش و بکم ساک زد و ابم پاچید تو دهنش کل ابمو میک زد و قورت داد واقعا بی حال شده بئدم بعد از نیم ساعت پاشدم لباس پوشیدم و یواشکی از ساختمون رفتم بیرون تو کاشینم گرفتم خوابیدم ولی شب که برگشتم خونه خیلی عذاب وجدان داشتم دیگه اصلا سمت زنه نرفتم و توبه کردم زنه چند باری تو اسانسور منو دیدو گفت بازم باهم باشیم منم بهش گفتم عذاب وجدان دارم نمیتونم که دیگه خودشم مثل اینکه با حرفای من پشیمون شده بود این بود داستان من نوشته

Date: November 17, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *