سلام . مدتی بود که دوست داشتم یکی از خاطراتم رو براتون بذارم . من از چند سال پیش متوجه شدم که چقدر از مردهای قوی هیکل و درشت خوشم میاد . هر وقت که مرد قوی هیکلی میدیدم دوست داشتم شبها بهش فکر کنم و مجسم کنم که داره منو با قدرت میکنه . یواش یواش دیدم بیشتر دلم میخواد توی رویاهام اون بهم زور بگه و قدرت خودشو بیشتر بهم نشون بده . آرزوم بود که یه مرد واقعی پیدا کنم که با رویاهام هماهنگ باشه و همون کارها رو بکنه.
هفته پیش رفته بودم خرید توی پاساژ نزدیک خونه خاله ام . داخل یه مغازه ای شدم که دیدم هیچکس توش نیست . داشتم تصمیم میگرفتم که برم و بعدا برگردم که یه صدایی شنیدم . صدای نفس نفس از پشت مغازه میومد . ترسیدم . یواش جلو رفتم و دیدم لای در اتاق پرو بازه و …. یه مرد خیلی درشت هیکل میانسال ، کیرشو تا ته فرو کرده بود تو حلق یه دختر جوون لاغر و داشت با قدرت تلمبه میزد . دلم تا بیخ گلوم اومد بالا . دختره با تمام قدرت داشت دست و پا میزد که از لای پای مرده بیرون بیاد ولی مرده بسکه قوی بود بهش اجازه نمیداد و با غرش میگفت نمیتونی در ری . باید بخوری . زوریه . در حینی که من داشتم تلاش میکردم صدایی ازم شنیده نشه ، مرده یهویی ارضاء شد و آب منی اش با چنان فشاری بیرون اومد و توی حلق دختره ریخت که از کناره های لبش زد بیرون . دختره از دست و پا زدن افتاده بود و مرد هم بعد چند ثانیه کیرشو از حلقش بیرون آورد و شروع کرد باهاش با تحکم حرف زدن که : توله سگ فکر کردی دزدی به همین سادگیه نه ؟ از دخل من بدزدی و یه قلپ آب هم روش ؟ این یادت باشه تا دیگه هوس دزدی به سرت نزنه . یالا خوب بلیس کیرم تمیز شه . تخمام هم . دختره هم قشنگ کیر و خایه مرد رو لیسید و مکید و تمیزشون کرد . بعد مرد گفت بخشیدمت برو غذامو بگیر بیار .
تا دختره بلند بشه و از زیر پای مرد بیاد بیرون من که شوکه بودم و فرصت نبود خودم رو به در برسونم ، پریدم و پشت ویترین پنهان شدم . دعا دعا میکردم که کسی منو نبینه . دختره بالاخره از اتاق پرو دراومد و یه دستی به سر و روی خیس و آشفته خودش کشید و از در رفت بیرون . مرد داشت توی اتاق پرو شلوارش رو مرتب میکرد و من از لای لباسها تماشاش میکردم . وای خیلی جذاب بود . به عمرم مردی به این جذابیت و خوش هیکلی ندیده بودم . شانه های پهن و قد بلند و رونهای ورزیده و بازوهای عضله ای و … انگار تمام عمر ورزش میکرده . یه شلوار لی چسبون پوشیده بود با یه تیشرت آستین کوتاه سیاه که بازوهاش رو نشون میداد . صدای کلفت و بمی داشت که برازنده این هیکل بود . وقتی کیرش رو توی شورتش فرو میکرد دستشو نگاه میکردم و یهو آرزو کردم که کاش من اون کیرو توی دستم گرفته بودم . کاش من جلوی پاش نشسته بودم و سر و صورتم رو به کیر گنده و کلفتش میمالیدم . کاش …… نفهمیدم چنان توی رویاهام غرق شدم که سرم از پشت دخل دراومده و ….مرد چنان ناگهانی از توی اتاق پرو دراومد که من شوکه شدم و … منو دید . وسط بوتیک واستاد و با اخم به من نگاه کرد و گفت اینجا پشت دخل چه غلطی میکنی ؟ به تته پته افتادم و گفتم : ببخشین به خدا منظوری نداشتم . اتفاقی بود . الآن براتون میگم . من … من ….. گفت بنال بینم . چه مرگت بوده ؟ تصمیم گرفتم راستش رو بگم شاید از اون کیر یه نصیبی هم به من رسید . از اولش گفتم که چرا وارد شدم و چرا پنهان شدم . وقتی به تهش رسیدم داشت پوزخند میزد . گفت پس از کیر گنده ام خوشت اومده هان ؟ میخوای ببرمت تو پرو ؟ دلم دوباره اومد تو دهنم و گفتم حالا ؟ گفت پس کی جنده خانوم ؟ گفتم من جنده نیستم . ولی از تو خوشم اومده . گفت دروغهاتو بده کونمو پاک کنم . اگه جنده نبودی الآن اینجا نبودی . بعدش هم اومد و دستمو گرفت و منو کشید طرف اتاق پرو . خیلی بیمیل نبودم و فقط یه کمی میترسیدم .
وقتی وارد اتاق پرو شدیم منو نشوند جلوی پاش و کونش رو داد جلو که خشتکش یهو چسبید به صورتم و کله ام رسید به آینه و گیر کرد . گفت بو کن . بو کشیدم . بوی آب منی اش میومد . پیدا بود شورتش خیسه . همونطور که کله ام بین تنش و آینه گیر کرده بود زیپش رو باز کرد و با همون دستهای بزرگ از لای شورت و زیپ ، کیرشو درآورد که هنوز کوچولو بود . وای کوچولو میگم و کوچولو میخونین . توی اون حالت هم گنده تر از دهنم بود . خوف کردم . پشیمون شدم . گفتم نمیخوام بزار برم و سعی کردم بلند شم . گفت کجا ؟ تازه تشریف آوردین . و نگهم داشت . از مدل زور گفتنش خوشم میومد . صداش خیلی کلفت بود و کونش با قدرت منو جلوی آینه نگهداشته بود . بعد کیرشو به صورتم مالید . یه خورده نوچ بود . فکر کنم دختره خیلی خوب لیس نزده بود و هنوز منی روش بود . بعد هی با کیرش با لبم بازی کرد . گفت دستتو بزار روی کونم و بمال . وقتی دستمو آوردم یهو با کونش یه فشار محکم به کله ام داد که سرم دوباره به آینه چسبید و گفت هر چی میگم بگو چشم ارباب و دو تا سیلی چپ و راست بهم زد که صورتم یهو سوخت . گفتم چشم ارباب . بعد با دستم کونشو مالیدم . کیرشو انقدر به لبم مالید که شق شد و به زور فرو کرد تو دهنم . از نوک کیرش قطره قطره منی میومد . نمیتونستم حرف بزنم با بدبختی گفتم من آب کیر نمیخورم . گفت زر نزن بمک و دوباره زد . از زدنش به جای اینکه وحشت کنم و شاکی بشم لذت میبردم . جای سوزش دستش بهم احساس خوبی میداد . گفتم چشم ارباب میمکم . باز هم کلفتی صداش رامم کرد . چشمم به رونهای کلفتش بود و هی حرارتم بالاتر میرفت . خودم تصمیم گرفتم شلوارش رو دربیارم و اونم امتناعی نکرد . زیپ رو باز کردم و درحالی که کیرش توی دهنم بود و مک میزدم شلوار و شورتش رو پایین کشیدم . خودش با یه دست سرمو به آینه فشار میداد و با دست دیگه اش کیرشو توی دهنم نگهداشته بود . حالا صدای نفسهای بلند و مردونه اش میومد و منو آتیشی تر میکرد . دلم توی سینه ام تالاپ تالاپ میزد . وقتی شلوارش رو پایین آوردم با دستهام رونهای قوی و عضله ایش رو نوازش میکردم . دستم رو روی عضله های برجسته رونش میکشیدم و با قدرت کیرشو میمیکیدم . نمیتونستم مثل اون دختره تا ته کیرشو توی دهنم جا بدم ولی نصفش هم از سرم زیاد بود . خیلی هم کلفت شده بود . دیگه فکم داشت درد میگرفت . کسم توش نبض میزد . خیس خیس بودم . پاهامو باز کردم و کسمو به مچ پاش چسبوندم و کونمو بالا و پایین میکردم . گفت چته کست به خارخار افتاده ؟ گفتم بیا ارباب تو رو خدا منو بکن . گفت التماس کن که بیام . من اربابتم . تو باید به من حال بدی نه من به تو . گفتم التماس میکنم . گفت نه نشد . کیر توی دهن حرف بزن . کیرشو دوباره کردم توی دهنم و با دهن پر التماس کردم . کسم میخارید . دلم کیر کلفتشو میطلبید . خوشش اومده بود که کیرش تو دهنم باشه و تلاش کنم حرف بزنم . گفت خایه هامو بمال . با یه دستم خایه شو گرفتم و با دست دیگه کونشو میمالیدم . دوباره منو زد و گفت خوب بمال . تخممو بکن تو دهنت و یکی یکی بمک . من نوبتی تخم هاش رو مک زدم و کونشو مالیدم . بعد چرخید و سوراخ کونشو گذاشت دم دهنم و گفت بلیس . ترسیدم . دیدم کار داره به جاهای کثیف میرسه . ولی بعد چند لحظه دیدم از کونش بوی گه نمیاد . با احتیاط سرمو جلو بردم ودیدم نه اصلا بوی بدی نمیده . یواش زبونمو درآوردم و یه لیس کوچول به کپلش زدم . عصبانی شد و با دست کپلهاش رو از هم سوا کرد و سوراخ کونشو داد بیرون . با تشر گفت درست بلیس کونی . من هم تمام زبونم رو درآوردم و اولش آروم به سوراخ کونش کشیدم . بعد دیدم وااااااااای چه گوشت نرمی داره . دلم خواست بیشتر بلیسی . هی لیسیدم و حتی سعی کردم که زبونم رو توی سوراخ کونش فرو کنم که نشد . با دستم کیرشو میمالیدم. خودش هم کله ام رو به کونش چسبونده بود . بعد مدتی بهم گفت تو سگ منی . دو لاشو ، چهار دست و پا بهم التماس کن . من دولا شدم و عین سگ له له زدم . گفت روت به کیرم باشه . صورتمو به کیرش مالیدم و له له کنون گفتم تو رو خدا منو بکن . من کیر میخوام ارباب . اونم عین خدایان رومی بالای سرم واستاده بود و کیرشو میمالید و با صلابت نگام میکرد . گفت پاهاتو باز کن و انگشت کن توی کست . من نشستم و پاهامو باز کردم و انگشت خودمو مکیدم و کردم توی کسم . سعی میکردم جنده ای و هوس انگیز این کارو بکنم . گاهی پستونهامو میمالیدم و گاهی چوچول کسمو میکشیدم . یواش یواش همچین داغ شدم که دیگه از حسرت کیر میخواستم داد بزنم . گفت برگرد دوباره توله سگم شو . برگشتم و چهار دست و پا واستادم . هی کونمو قر میدادم و با مالش رونهام میخواستم کسمو بخارونم . نشست پشت سرم و با دست سوراخ کسمو وحشیانه باز کرد و هیکل سنگینش رو روی پشتم انداخت و …. با یه ضربه همه کیر کلفتشو فرستاد توی کس تنگ من . یهو داد زدم . دهنمو گرفت و گفت خفه . میخوای همه بریزن اینجا . خوبه دهنت همیشه با کیر پر باشه . همینطور یه سره هم کیرشو تلمبه میزد . وااااااای چه کیر ماهی بود . واااااااااای عجب قدرتی . عجب هیکلی . وااااااااااای این بهترین کیری بود که منو کرده بود . چنان ضربه میزد که تخماشو بغل سوراخ کونم حس میکردم . با هر ضربه من یه تکون محکم میخوردم و پستونهام نیم متر میپرید . با دستهاش پستونهامو محکم گرفت و چلوند . مدام میگفت خوبه ؟ تو کنیز منی . هر وقت بخوام بهم کس میدی . تو حلقت میذارم . هر وقت بخوام لای پام میشینی و آب منی میخوری . من اربابتم . مدام با ضربه به کون و کپلم و صورتم میزد . دردم میومد ولی لذت داشت . تمام تنم از جای دستهاش میسوخت . انقدر کیرشو تو کسم عقب جلو کرد که من ارضاء شدم . گفتم تو رو خدا دیگه حال ندارم بزار بخوابم روی زمین تا تو آبت بیاد . منو چرخوند و خوابوند . خیال کردم الآن میخوابه روم ولی نه . نشست روی پستونهام و کیرشو کرد تو دهنم . خواستم ممانعت کنم ولی نذاشت . با رونهاش کله ام رو سفت نگهداشت و کیرشو چپوند تو حلقم . تا ته کرده بود . داشتم عق میزدم . میخواستم بالا بیارم . چند تا سیلی محکم به صورتم زد و با صدای مردونه و بمش گفت مک نزن فقط دهنتو باز نگهدار . تلاش کردم اونی باشم که دلش میخواد . احساس میکردم که واقعا اربابمه و استحقاقش رو داره که ارباب باشه . خیلی هیبت و صلابت داشت . داشتم از زیر کیر و خایه نگاهش میکردم . اون بالا روی پستونهام نشسته بود انگار یه غول جذاب و گنده روی من بود که بوی عرق تنش هم مردونه بود . دهنمو باز نگهداشتم و مک نزدم . راست میگفت .اینطوری دیگه کمتر عق میزدم . کیرش تا ته حلقم میرفت و میومد . کونش روی پستونهام قر میداد . دستهام زیر پاهاش بود . یه سره میگفت بخور بخور . میدونستم که میخواد آبشو تو دهنم بریزه و خودم رو آماده کرده بودم که بالا نیارم . اولین بار بود که یکی میخواست آب کیر بده بخورم . تا اون موقع آب کیر هرکس که توی دهنم میریخت ، با تف برش میگردوندم روی کیر خودش . ولی اون روز دیدم دلم میخواد منی اش رو قورت بدم . بعد مدتی دستش رو برد عقب و کرد توی سوراخ کس من . دیگه حال از این بهتر نمیشد . من زیر کونش آه و ناله میکردم و کیر میخوردم . اونم روی پستونهای من نفس نفس میزد و با یه دستش موهامو کشیده بود که راحت تر کیر بخورم . یهو دیدم قر دادنش تند تر شد . با شدت بیشتری کیرشو عقب جلو میکرد . عقب … جلو … عقب …. جلو ….. عقب …. جلو و یهو دستشو از توی کسم درآورد و با هر دو تا دستش کله ام رو چسبوند به خودش و …. منی با فشار ریخت ته حلقم . با اینکه آماده بودم باز هم داشتم بالا میاوردم . کیرشو کشید بیرون و دو ثانیه استراحت داد و دوباره چپوند تو دهنم . این بار دیگه تا ته نکرد . تونستم تحملش کنم . نیمه دوم آب کیرشو با ولع قورت دادم . یه خورده شور بود ولی خوشمزه بود . وقتی همشو خوردم درش آورد و با موهام تمیزش کرد . گفتم ممنون ارباب . خیلی چسبید . میشه من بازم بیام اینجا و کیرتونو بمکم ؟ گفت هر وقت که من دلم بخواد بزمجه . گفتم چشم شما اربابین . من کنیزم