سلام به دوستان اسمم هومن هستش31سال سنمه دوست دارم در پایان خاطره ام یا نقل قولم خودتون رای بدین که ایا خاطره ام حقیقت داره یا نه و دوس ندارم که قسم و ایه بخورم که باور کنین شایدم رباب به من دروغ میگه که بعید میدونم چون تقریبا خودم حرفاشو باور کردم در حدود 4 ماه پیش با دختری اشنا شدم یه اسم رباب اومده بود که لپ تاپش رو تعمیر کنم به طوره اتفاقی از جلوی فروشگاه من رد میشد که داخل فروشگاه شد و به من گفت ببخشید لپ تاپ تعمیر میکنین منم گفتم بله مشکلش چیه گفت صفحه اش شکسته نگاه کردم دیدم لپ تاپ ضربه خورده گفتم چیزی بهش زدین گفت یه عوضی یه ضربه بهش زده خندیدم و گفتم باشه اتفاقه پیش میاد گفتم دانشجو هستین گفت نه گفتم ساکنن همین شهر هستین گفت نه مسافر هستم برای گردش اومدم گفتم ساکن کجایید گفت تهران گفتم منم تا قطعه اشو سفارش بدم دو روز طول میکشه گفت ایراد نداره چن روزی اینجا هستم بماند ال سی دی لپ تاپشو عوض کردم و وقتی اومد که ببره گفت ویندوزشم عوض کنید گفتم پس اگه میشه فردا بیا چون سرم شلوغه امروز وقتی رفت شروع کردم به نصب ویندوز کارام که تموم شد برای اینکه سیستمش رو ویروس کشی کنم شروع کردم به باز کردن درایو هاردش که دیدم یکی از درایواش پر از فیلم های پورن که تاحالا شاید با اون کیفیت فیلم تو عمرتون ندیده باشین در حدود 600گیگا فیلم سریع شروع کردم به کپی فیلماش برای خودم و فهمیدم رباب خانوم اهل دل تشریف داره البته دوستان یادم رفت مشخصات ظاهری رباب رو بهتون بگم دختره لاغر اندام 22ساله وخوشگل چشم ابرو مشکی قدش در حدود 165 سینه اش 75 کوچیک واندام تراشیده فردا که اومد به بهانه اینکه از کارش مونده جلوی خودش مثلا ویروس کشی میکردم ونشسته بود از هر دری صحبت کردم دیدم تفره میره وحرفو عوض میکنه دل زدم به دریا گفتم این درایوتون خیلی ویروس داشت گفت کدوم گفتم فیلماتون رو میگم گفت از دسته این دوستام گفتم فیلمهای جالبی دارین خیلی خوشم اومد تا حالا با این کیفیت ندیده بودم خندید گفت اره قبول دارم با کیفیت هستش گفتم میتونم ازشون کپی کنم گفت اره بعد خندید از دست شما مردا هلاکین برای سکس گفتم مگه تو نیستی فقط خندید گفتم با بقیه کار ندارم ولی منکه خودم خیلی دوس دارم وخودم فیلم جمع میکنم گفت ازدواج کردی گفتم نامزد کرده بودم جدا شدم گفت چرا گفتم بعده نامزدی متوجه شدم که دختر نیست و بکارتشو یه پسری زده و فک کرده من نمیفهم همینکه فهمیدم ازش جدا شدم گفت مگه چه جوری فهمیدی این بار من خندیدم گفتم خب زرنگم خندید یواش یواش حرف رو باز کرد گفت برای شما مردا خیلی مهمه ولی خود شماها هستین که با دخترا اینجور رفتار میکنین منم گفتم همه مردا مثل هم نیستن بماند که دو ساعتی تو دفتر نشست و با هم صحبت کردیم که سر شما دوستان رو درد نمیارم شمارشو گرفتم که با هم تو تلگرام چت کنیم بیشتر باهاش اشنا شدم گفت نمیدونم چرا میتونم بهت اعتماد کنم و حرفه دلم رو بگم گفتم رباب البته دوستاش یه اسم دیگه صداتش میکردن گفتم تجربه سکس داشتی گفت اره گفتم خیلی دوس دارم از زبان یه دختر تعریف کنی گفت همشو با تعجب گفتم مگه چند بار سکس کردی گفت خیلی گفت حضوری دوس ندارم تو چشمات نگاه کنم و بگم تیک تیکه برات تو چت میگم دیگه شبا تا 5 صبح با هم چت میکردیم که برای من جالب بود فک کنم برای شما هم جالب باشه گفت بچه یه شهر دیگه هستش با خانوتدش دچار مشکل شده به قول خودش درکش نمیکردن فرار کرده اومده تهران تو ترمینال غرب بوده که یه دختری اینو از دور میپایده و اومده بهش نزدیک شده و باهاش ددوس شده بردتش خونش میگفت غزل پنچ سال از من بزرگتر بود و منو برد خونش تو راه گفت منم فرار کردم و پیشه محمد معروف به ممی زندگی میکنم اول دلم لرزید که ای کاش باهش راهی نمیشدم ولی با خودم گفتم رباب بیخیال همه چیز غزل بهم گفت تو راه که دختری یا بکارت نداری گفتم نه دخترم تا حالا دستم به پسر هم نخورده گفت سکس چی دوس داری گفتم اره گفت پس چطور دستت به پسر نخورده گفتم خیلی فیلم سکس نگاه میکنم ولی میترسم به پسر نزدیک بشم واز این جور حرفه تا رسیدیم خونه ممی که دیدم تو بالای شهر خونه ویلایی داره رفتیم داخل با ممی اشنا شدم ممی گفت دیگه با ما که هستی خوشبختت میکنیم شب اونجا بودم و بهم خیلی خوش گذشت فردا طرفای ظهر بود که غزل اومد گفت برو حموم دوش بگیر خودتو خوشگل کن برو طبقه بالا ممی میخواد بیاد پیشتمن شکم رفت که خبریه رفتم حموم که غزل اومد تو حموم منو ببینه گفت برات کرم موبر اوردم ممی ازت خیلی خوشش اومده گفتم چطور گفت مگه نمیگی میترسی از مردا ممی اومده ترستو بریزونه یه اضطراب بدی تو دلم افتاد ولی هیچی به غزل نگفتم گفتم هرچی باشه از زندگی قبلیم بهتره خودمو اماده کردم و جالبیش اینجا بود خونشون هر امکاناتی داشت از لباس به سایز من تا لوازم ارایشی در اومدم تو اتاق خودمو اماده کردم که داشتم موهامو میبستم که ممی مودبانه دره اتق رو زد و گفت خوشگل خانوم اجازه هستش گفتم بفرمایید دید دارم موهامو میبندم گفت باز بزار اینجوری خوشگل تری اومد دستمو گرفت برد رو تخت کنارم نشست اولین بار بود که مردی دستمو میگرفت قلبم 200 تا میزد شروع کرد اروم اروم هز خودم پرسیدن رو و گفت دوس پسر داری تو شهرتون گفتم نه دستشو یواش یواش دوره گردنم انداخت با موهام بازی میکرد اومد کمی کنارم نزدیک تر نشست و اینکه خوشگلم و گفت میخوای با من سکس کنی گفتم چی بگم من تجربه ندارم تو فیلم دیدم گفت من همه چی رو بهت یاد میدم و دستشو اورد دست زد به سینه ام گفت چقدر خوش فرم سینه ات گفت اجازه هست عسلم من فقط سکوت کردم و لبخند زدم و شوک کامل بودم تیشرتم رو در اورد و سوتین هم پشته سره اون و شروع کرد سینم رو به میک زدن و میگفت رباب تو استثنایی هستی ویواش منو خوابوند رو تخت ولی روم نیومد پهلوم خوابیده بود و شروع کرد به گلوم رو لیس زدن و طرفه لبم اومد لبه پایینم رو شروع کرد به میک زدن و فشار میک زدناشو زیاد میکرد طوری که اخساس کردم هم لبم میسوزه و هم شدید بزرگ شده بهش گفتم یواش بابا چه خبرته مگه دختر تا حالا ندیدی گفت کسی مثل تو رو ندیدم و شروع کرد به خوردن گوشم تمام گردن و صورتم خیس شده بود که گفت واقعا دختری گفتم اره گفت میتونم ببینم کس تو گفتم خجالت میکشم گفت نه یواش یواش رفت شلوارم رو در اورد دید حسابی خیس کردم گفت دختر تو که هلاکه کیری با دستمال کاغذی اب لای کسم رو پاک کرد و با دستاش وسطه کسم رو باز کرد ودقیق نگاه میکرد وگفت اره بابا عجب سوراخ تنگی داری و منم هم خندیدم هم یه جوری خجالت کشیدم گفت با این کس تنگت کاره منو سخت تر کردی گفتم چطور گفت باید حسابی بکنمت گفتم مگه میخوای منو از جلو بکنی گفت خوشگلم اگه باور نداری از غزل بپرس من دختر از کون نمیکنم خوشم نمیاد از کون کردن کاره ایوب دوستمه که بعدا باهات اشناش میکنم چون ظاهرا کونتم دست نخورده هستش گفتم اگه نزارم چی گفت بخوای نخوای امروز بازت میکنم پس به نظره من هیچ کاری نکن و از سکست لذت ببر خیلی حالم گرفته شد ولی گفتم راست میگه فقط حال کن بعد دستمو گرفت از روی شلوارشگذاشت رو کیرش برای اولین بار بود دست به کیره مرد میزدم چقدر سفت بود و احساس کردم چقدر گنده هستش گفت ببین تو این بلا رو سره کیره من اوردی ببین چیکارش کردی اینجوری بزرگ شده پس باید خودتم جوابگوش باشی و شروع کرد به کمربندش رو باز کردن و شلوار و شورتشو دراورد چشمم که به کیرش افتاد وحشت کردم چون تو فیلم ها هم ندیده بودم شاید م برای اولین بار چون میدیدم بعد ها غزل به من گفت برای بزرگ کردنش می رفته خارج به هر حال بهم گفت ببر دهنت منم بردم که ساک بزنم گفت یواشش زخمیش کردی خب بگو بهت یاد بدم چرا اینجوری ساک میزنی گفتم ببخش باورتون شاید نشه دستم رو دوره کیرش حلقه زده بودم دو تا انگشته دستم به هم نمیرسید خیلی ترسیدم گفتم این کیر راحت منو میتونه ازوسط پاره کنه وشروع کرد به یاد دادن ساک زدن و من زو یاد گرفتم که خودش گفت خیلی خوب یاد گرفتی وجالبیش اینجا بود هرچقدر ساک میزدم کیره ممی سفت تر و احساس میکردم بزرگتر میشه تا اینکه خودش گفت بسه اومد روم پاهام رو باز کرد و شروع کرد به لیس زدنه کسم منکه دیگه حال به حال شده بودم نمیتونستم چشمامو باز کنم احساس کردم پاهام رو باز کرده و سره کیرشو گذاشته رو کسم ولی فشار میداد یواش یواش درده وحشناکی میومد تو وجودم و میگفتم ممی تورخدا واستا گفت دختر کست خیلی تنگه اینجوری نمیشه بازت کرد ازیت میشی سگی واستا چهار دست و پا اونجوری ایستادم و با کیرش بازی میکرد با کسم ولی هربار که میخواست بده تو اولا نمیرف دوما من جیغ میزدم که دید اینجوری نمیشه با دستاش کونم رو از پهلو گرفت که نرم جلو محکم نگرم داشت بعد گفت فقط بازیش میدم هر وقت بخوام بدم تو بهت میگ خیالت راحت خودتو شل کن منم حرفش باورم شد یهو با نامردی تمام همه کیرشو کرد تو کسم چنان جیغی زدم غزل از طبقه پایین اومد بالا پشه در گفت چیزی شده ممی هم گفت نه عروس خانوم بود یه کم ازیت شد بعد غزل گفت ممی هزار بار بهت میگم دخترا رو بسپار دسته مهرداد اخرسری کس و کونشون رو یکی میکنی اونجا فهمیدم اولین دختری نیستم که ممی بکارتشون رو میزنه ولی اینقدر درد داشتم که بهش زیاد فکر نکردم ممی تا ته کیرشو داده بود تو کسم چون وقتی تکون میداد خایه هاش از پشت به لای پام میخورد من فقط بهش میگفتم تو رو جونه مادرت دربیار دارم میمیرم اونم فقط میگفت نه الان در بیارم ازیت میشی بعدشم همش همین بود بعد یواش یواش شروع کرد تو کسم به عقب جلو کردن دو سه بار این کارو کرد بعد در اورد دیدم کیره به اون کلفتی خونی کامله گفت برو خودتو بشور برگرد هنوز کارم باهات تموم نشده گفتم نه دیگه من نیستم یعنی نمیتونم دارم از سوزش و درد میمیرم تورخدا نه ممی الان نه گفت رباب ببین این کیر هر وقت خوابید ولت میکنم حالا زود باش برو بشور خودتو رفتم و اونم رفت خودشو بشوره همینکه اب به سوراخ کسم خورد اتیش گرفتم یه کم که خودم رو شستم دردش وسوزشش کمتر شد برگشتم اتاق دیدم منتظرمه ادامه نقل قول تو قسمت بعدی نوشته
0 views
Date: April 3, 2020