از اول تا هنوز

0 views
0%

سلام ۲۳ سالمه اسمی که انتخاب کردم مستعار به خاطر این که این تجربیات و دوست ندارم از اول براتون میگم شاید به افرادی کمک کنم راستش من از اول یک کمی پیش فعال بودم و شیطون در عین حال فضول اما میتونم قسم بخورم که خیلی چیزا رو نمیدونستم کلاس چهارم دبستان بودم که مامانم فوت کرد خدا بیامرز زندگی من و هم با خودش برد سه ماه بعد از فوت مامان بابا با یکی از دوستان مامان که قبل از مرگشم با هم رابطه داشتن ازدواج کرد اون خیلی مذهبی بود ومن اذیت می شدم اجازه نمیداد بابا م و ببوسم یا بغل کنم این شد که من یه پیله دور خودم تنیدم و رفتم تو لاک خودم مهربون بودم و یه کمی چاق این باعث میشد هیچ پسری سمتم نیاد البته بچه هم بودم برادرم زیاد تو خونه نبود همیشه بازار بود زن بابام بچه دار شد اما بچه سه ماه بعد مرد و اونم دیگه توانایی بارداری نداشت سال بعد اتفاق بدی افتاد من تابستانی که میرفتم اول راهنمایی پریود شدم و چون نمیدونستم دخترا بکارت دارن و باید مواظبش باشن انگشتم و کردم تو تنم و خون بیشتر شد دیگه این کارو نکردم اما نمیدونستم که داستان چیه تا این که بابا سال بعد برام رمان یلدا را خرید توی رمان یک قسمتش بود که دختره میگه من همه جهیزیم کامله اما اونی که جلوی پنجره آویزان میکنند و ندارم من با خودم میگفتم وا مگه پرده چیز مهمیه رفتم از زن بابام پرسیدم اون جوابم و نداد گفت از زن عموم که پزشک بود بپرسم یه بار که دیدمش ازش پرسیدم و اون برام توضیح داد تمام این که یه دختر باید مواظب تنش باشه و نباید از ازتفاع بپره و چیزی داخل تنش بره من بهش گفتم که اولین بار که پریود شدم چی کار کردم داشت سکته میکرد سریع بردتم تو اتاق خوابش وسایل معاینش و آورد و معاینه ام کردو گفت خدا رو شکر آسیب ندیده بهش گفتم که این کار خون و بیشتر کرد گفت که مجراهای جلویی باز شدن و باعث خروج خون شده وگرنه بکارت سالمه بعد بهم یاد دادکه چه طور تنم و همیشه نظافت کنم و خودش هر ماه میبردتم اپیلاسیون میگفت که تیغ موهام و زیاد میکنه زن عموم خیلی ماهه کلاس سوم راهنمایی بودم که تازه جریان سکس و فهمیدم داداشم رفته بود سربازی ومن طبق معمول داشتم فضولی میکزدم که یک سری سی دی بی نام و نشون پیدا کردم و رفتم گذاشتم تو دستگاه وقتی پخش شد خشک شده یودم از سردر گمی بردم همش و گذاشتم سرجاش و دیگه بهشون دست نزدم توی همون سال با اولین پسر زندگیم که دو ماه بیشتر با هم دوست نبودیم آشنا شدم فرشاد بعد از اون دیگه با کسی دوست نشدم تا سال سوم دبیرستان با یه پسری تو یاهو ۳۶۰ دوست شدم آرین که وقتی من و دید و متوجه شد خیلی بچه ام گفت ما به درد هم نمیخوریم اسمش آرین بود همون سال بود که یکی از همکلاسیام گفت چرا از پشت سکس نمیکنی که پسرا رو نپرونی من خاک بر سر اگر به جای این که حرفش توی مخم دنگ دنگ صدا بده نشنیده میگرفتم الان اینجوری نمیشد دوباره تو ۳۶۰ با یه پسره دوست شدم به اسم رضا اولین بار با اون از پشت رابطه داشتم توی ۶ ماه دوستیمون دو بار رابطه داشتیم بعد رضا خواست تموم کنیم منم با داغون شدگی تمام تمومش کردم بعد از رضا با پسری آشنا شدم به اسم کیوان که میخواست باهام رابطه داشته باشه منم قبول نکردم اونم تموم کرد بعد از کیوان با سال اول دانشگاه با یه مرد ۳۱ساله به اسم علیرضا مزدا از پشت رابطه داشتم که اونم از ایران رفت بعداز اون پسری به اسم بهراد اومد تو زندگیم که یک سال با هم بودیم اون عاشق باسن من بود چون من گودی کمر زیادی دارم اوایل از پشت رابطه داشتیم تا این که بکارتم و برداشت بعدش دیگه شده بودیم مثل زن و شوهر ها خیلی سکس داشتیم بهراد و به من خیانت کرد و تمام کردیم بعد از بهراد بسری به اسم سعید از پشت باهام رابطه داشت و بعد از اون مردی به اسم فریبرز که دست به من نزد اما عاشقم بود و من گمش کردم بعداز اون من نامزد کردم با پسری به اسم سیاوش با هم رابطه داشتیم اما سیاوش مشکل اعصاب داشت و من بعد از سه ماه نامزدیمون و باطل کردم بعد از سیاوش پسری به اسم حامد که باهاش یک بار رابطه داشتم اما از هم لذت نبردیم و بعداز اون من با استاد دانشگاهم ازدواج کردم هومن تمام داستان زندگیم و میدونه و در واقع مشاور روانشناسم بود اما وقتی دید ازاین همه خریت واقعا عبرت نمیگیرم بهم گفت عاشقم شده ما الان با هم خوبیم سه ساله که ازدواج کردم یه وقتایی انقدر حالم از خودم به هم می خوره که میرم زیر دوش و تنم و هزار بار می شورم هومن در این جور اوقات میاد و محکم بغلم میکنه تا راحت گریه کنم و آروم بشم دوستان عزیزم دعا کنین برام نمیخواهم دیگه اینجور خاطراتم یادم بیاد تا بعد نوشته

Date: August 5, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *