از زمین چمن هوابرد شیراز شروع شد ۱

0 views
0%

سلام من میلاد هستم الان 17 سالمه این داستان مال پارساله که من کلاس دوم بودم من یه داداش دارم که تابستون پارسال کلاس فوتبال ثبت نام کرد داداشم 6 سال از من کوچیکتره من هم میبردمش و هم برش میگردوندم چون خونمون از اونجا دور بود همونجا میموندم و منظر میموندم که کلاسش تموم بشه کلاس فوتبالش تو زمین چمن هوابرد بود شیراز من و بقیه خانواده ها که مثل من منتظر بچه ها بودن رو سکو های نزدیک در ورودی میشنستند اکثرا هم مامانا بودن خلاصه یکی از روز ها من رو سکوی بالا ها نشستم و دوست داشتم جایی بشینم که کسی دور و برم نباشه یا خلوط باشه یک روز من که نشستم دو تا از مامانای بچه ها اومدن همونجایی که من نشستم روبه روم ولی سکوی پایینی نشستن و شروع کردن به حرف زدن منم برام مهم نبود و داشتم تو گوشیم بازی میکردم منم خب حرفاشونو میشنیدم معلوم بود که از وقتی بچه هاشون رو گذاشتن کلاس فوتبال با هم اشنا شدن موضوع حرف زدنشون اول در مورد شوهراشون بود یکیشون شوهرش از شوهرش طلاق گرفته بود و داشت مشکلاتشو برای اون خانومه می گفت اسماشونم میگم چون از تو حرفاشون همدیگرو صدا می کردن اونی که شوهرش رو طلاق داده بود شیلا اسمش بود و اون یکی هم نرگس اسمش بود منم خیلی فیلمو عکس میدیدم و هراز گاهی هم جلق میزدم چون تا اون موقع با کسی رابطه و دوستی نداشتم خلاصه به خاطر همین من همیشه تو خیابون دخترا رو نگاه می کردم ولی هیچ وقت بهشون چیزی نمی گفتم چون روم نمی شد شیلا که از شوهرش طلاق گرفته بود خیلی خوشکل تر بود و به خودش خیلی رسیده بود سن جفتشون هم حدودا بین 30 تا 35 بیشتر نبود چون من پشتشون نشسته بودم کونشون رو کامل دید میزدم کون نرگش بزرگ بود ولی کون شیلا کوچیک تر از نرگس بود بهتون گفتم که من خیلی زن ها و دخترا رو همه جا نگاهشون می کردم و وقتی اومدن بشینن برجستگی های سینه شیلا کامل مشخص بود چون مانتو باز پوشیده بود و از اون مانتو هایی که روی کس رو نمی پوشونه موهاشم از جلو و عقب روسریش بیرون انداخته بود من اینطور لباس پوشیدن خانوما رو خیل دوست دارم ولی نرگس مانتوی ساده بلند پوشیده بود کی چیزی معلوم نبود بچه هاشونم هم سن بودن و فکر کنم حدودا 6 یا 7 سالشون بود برگردیم به حرفای نرگس و شیلا حدود 10 دقیقه در مورد فامیل شوهراشون حرف میزدن که شیلا که طلاق گرفته بود از فامیل شوهرش خیلی بدش میومده نرگس هم همینطور بعد یکم ساکت شدن منم سرم تو گوشی بود ولی کاملا حرفای این دوتا رو گوش میکردم یک هو شیلا با خنده گفت نگاهشون کن چه طور با این دودولای کوچیکشون دنبال توپ می کنن بعد شیلا به نرگس گفت نرگس تو دودول ماهان پسر نرگس هست رو ختنه کردی نرگس تعهجب کرد و گفت خب معلومه منم این رو که گفت مخصوصا کلمه دودول خیلی تعجب کردم بعد نرگس گفت حالا برای چی پرسیدی مگه تو دودول آرتین بچه شیلا رو ختنه نکردی گفت نه چند هفته بعد از اینکه آرتین به دنیا اومد ما طلاق گرفتیم و منم چیزی در مورد ختنه نمی دونستم الانشم نمی دونم که الان بکنم یا بزارم بزرگ که شد نرگش گفت واقعا دوهفته بعد از بدنیا اومدن ارتین طلاق گرفتی چه بد و سخت شیلا گفت اره خیلی سختی کشیدم تا الان که بزرگ شده نرگس گفت باید زمان بچگیش ختنش میکردی الان بزرگ شده خیلی سخت تره شیلا گفت مگه تو ختنه چه کار می کنن نرگس گفت پوستای اطراف و یه چیز دیگرو که نفهمیدم رو میکنن شیلا گفت کدوم پوستا نرگس گفت اینطوری چه طور بهت بگم باید بهت نشون بدم شیلا گفت خب وقتی اومدن اب بخورن به ارتین میگم تو دکتری بهت نشون بده این رو بگم که مربی های هر گروه وسط تمرین به بچه ها اجازه میدن برن اب بخورن کیف این ها هم پیش ماماناشون بود ولی کیف داداش من و بقیه کنار زمین بود بعد شیلا گفت خب اینطوری دودولشون کوچیک نمیشه وقتی بزرگ شدن نرگس گفت نمی دونم ولی کسایی که ختنه نمی کنن یه پوستی همیشه رو دودول هست که اگه بکشنش عقب میره کنار بعد به شیلا گفت مگه مال شوهرت رو ندیدی گفت اسم اون عوضی رو نیار مرتیکه خیلی مومن بود و منم کاملا مخالف اون بودم اصلا نگزاشت بهش دست بزنم فقط کرد توم این حرفو که زد من شق کردن نرگش گفت خب تا این مدت تو با کسی نبودی یا نیازتو برطرف نکردی گفت بزرگ کردن ارتین یک نفره اینقدر سخت بود که حتی نمی توانستم به این موضوع فکر کنم ولی بعضی وقت ها که حشری میشم به ارتین میگم لباسات رو در بیار با شرتت فوتبال بازی کن من هم نگاش می کنم و خودمو میمالونم ولی چند بار اول که بهش گفتم این کارو بکن چون جلوی من بود دودولش بزرگ میشد ولی دیگه نمیشه منم برای اینکه بشه تی شرتم رو میزنم بالا یک زره میگم نگاه میمی مامانی بعد دوباره بزرگ میشه بعد نرگس گفت این کارو دیگه نکن اون پسرته حتما یکی دو سال دیگه هم دودولشو می خوای بخوری دو سه سال بعدشم می خوای بهش بگی ارتین مامانی دودولتو بکن اینجای مامان خب تاحالا یعنی کیر اروم گفت ندیدی گفت یک بار در حد چند ثانیه کشید پایین مرتیکه منو چرخوند کرد توم عقب جلو کرد ابشو ریخت کشید بالا رفت تو یه اتاق دیگه خوابید نقدر مذهبی و مومن بود حتی به سینه هام هم دستی نزد این رو که گفت مخصوصا اولی که میمیش رو نشون ارتین داده بود من شق کردم و خیلی خوشم میومد وسط حرفاشون بود که مربی بهشون اجازه اب خوردن و استراحت بهشون داد بچه های جفتشون اومدن اب خوردن مامانشون پرسیدن چه طور بود و از این حرفا بعد شیلا به بچه نرگس ماهان گفت خاله توبرو سر تمرین الان ارتین هم میاد بعد شیلا به بچش گفت ارتین مامان دودولتو نشون خاله بده می خواد معاینه کنه اوننم بدون هیچ حرفی همون طور که پشتش که به زمین بود قسمت جلوی شرت فوتبالی و شرتش رو کشید پایین منم نگاه کردن یکمم قلبم تند می زد اون موقع نرگس دست زد و پوستای دورشو کشید و گفت اینارو میگم شیلا هم گفت ها بعد شیلا به ارتین گفت مامانی بعد یه روز باید بریم این چیزایی که خاله گفت رو بکنیم که دودولت خوشکل بشه بعد گفت بدو برو دوتاشون خندیدن راستی اینو بگم که من هندزفری گذاشه بودم تو گوشم و با گوشیم کار میکردم هندزفری رو گذاشته بودم که فکر نکنن من دارم به حرفاشون گوش میکم که برن اونا هم دو سه باری برگشتن منو نگاه میکردن که میدین یعنی دارم با گوشیم بازی میکنم و اهنگ هم گوش میدم بعد شیلا فهمید که من به دودول پسرش نگاه کردم برگشت و بهم گفت اقا پسر ببخشیدا منم که یعنی نشنیدم هنزفری رو در اوردم و گفتم جانم خیلی قلبم تند میزد و یه حسی داشتم که دارم با یه جنس مخالف غریبه حرف میزنم دوباره گفت ببخشید که پسرم شلوارشو کشید پایین چون ختنه نکرده منم اطلاعاتی نداشتم منم گفتم نه این چه حرفیه ادم بزرگی که نبوده بچه هست اشکال نداره بعد دوباره گفت شما ختنه کردین قلبم خیلی خیل تند تر زد و داغ شدم و گفتم بله گفت چرا سرخ شدی دردم داشت گفتم یادم نمیاد بچه بودم بعد دوتاشون خندیدن و منم خوشم میومد که دارم باهاشون حرف میزنم بعد برگشتن منم هنزفریم رو کردم تو گوشم دوباره که انگار نمی شنوم نرگش به شیلا گفت الان موقیته خوبیه ولی خیلی اروم گفت شیلا گفت کدوم موقعیت نرگس گفت همین پسره الان باهاش حرف زدی برگرد بهش بگو حرفامونو که میدونم شنیدی همونطور که شنیدی من تاحالا دودول مردونه ندیدم بیا مثل پسرم جلومون وایسا و بهمون نشون بده این حرفارو خیلی اروم نرگس به شیلا می گفت که به من بگه بعد شیلا هم گفت خب این سنش کم نیست گفت اولا بهش میخوره 16 17 سالش باشه که تو این سن هم کیرشون بزرگ شده وهم اب منی دارن و گفت خب از کجا معلوم این چیزارو بدونه یا بخواد انجام بده نرگس گفت هر پسری تو این سن از خداشم هست من دیگه قلبم واقعا داشت میومد تو دهنم و احساس کردم که شرتم خیس شده و یکم اب ازم اومده شیلا برگشت و بهم گفت اقا پسر اسمت چیه گفتم میلاد گفت خب اقا میلاد راستشو بگو حرفامونو شنیدی یا نه گفتم راستش یه چیزایی اره البته اونا فکر نمی کردن که این حرفای اخرم شنیده باشم چون خیلی ارون حرف میزن ولی من گوشام تیز هست و همرو شنیدم بعد شیلا گفت خب پس شنیدی که من تاحالا دودول مردونه و ختنه شده ندیدم میتونی بهم نشون بدی گفتم اینجا نه گفت خب بیا مثل ارتین جلومون نشون بده منم که خیلی استرس داشتم و خیلی هم شق کرده بودم رفتم جلوشون و پشت یه زمین اینو بگم که ما وقتی وارد زمین چمن میشیم مسطقیم میره داخل زمین چمن و سمت راست سکو ها بودن و سمت چپ هم که باید از یه جای باریک رد میشدیم دوباره سکو ها بودن اونجا چون سایه نداره و فقط سایش مخصوص پله های نزدیک سکو هست کسی اونجا نمیشینه و ما هم اونجا بودیم یعنی می خواستم بگم کسی اصلا مارو نمی دید به جز کسانی که تو زمین هستن خلاصه پشتم به زمین بود و کیرم که خیلی شق شده بود از زیپ شلوارم اوردم بیرون کیرم حدود 16 سانت بود و هست بعد که دید صورتشون سرخ خوشکل شد نرگس گفت نگاه کن ختنه که بشه این پوستای دور این سره برداشته میشه اونم گفت اها بعد گفت نمی خوای دست بزنی شیلا به من گفت اشکال نداره گفتم ن ولی فقط سریع یکی میبینه اون دستشو برد طرف کیرم وای وقتی دستش خورد بهش خیلی حس خوبی داشت اصلا نمی خواستم دستش رو بداره اونم گفت وای چه داغه منم سریع کیرمو انداختم تو شلوارم و رفتم سر جام نشستم شیلا گفت چرا ردیف بالا میشینی بیا پیش ما منم از خدا خواسته رفتم پیششون شیلا بهم گفت کی رو اوردی کلاس فوتبال گفتم برادرم گفت تو گروهبچه های ما هست گفتم نه تو گروه 10 11 ساله ها هست بعد گفت داداشتتم ختنه کرده گفتم اره بعد ازم پرسید این سوالو برای پسرم میپرسم بلوغتون از چه سنی شروع میشه اومدم جواب بدم نرگس گفت از 11 12 سالگی اول موهای اطراف دودولشون در میاد بعد هم افزایش بزرگی داره حرفش که تموم شد شیلا گفت مال تو هم همین طور بوده گفتم اره بعد من به شیلا گفتم شیلا خانم چون تنها هستین و تنهایی ارتین رو بزرگ می کنید اگر کاری خریدی تمیز کردن خونه یا حتی جابه جا کردن چیزی داشتین اگه بخواین شمارمو بهتون بدم هر وقت کاری داشتین من سریع براتون انجام بدم اوننم گفت وایی ممنون بعضی کارا برا خیلی سخته منم شمارمو بهش دادم کلاس بجه ها و داداش من اموم شد رفتیم خونه دو سه روز ازش خبری نبود که بعد از سه روز بهم اس داد که این ادرس خونمونه لطفا اگه میتونی از میوه فروشی چندتا میوه بخر بیار منم گفتم باشه الان میرم بخرم میام اونجا رفتم کلی میوه های خوبی رو خریدم رفتم خونشون رو پیدا کردم خونشون به زمین چمن فوتبال نزدیک بود زنگ درو که زدم با ایفون درو باز کرد از تو حیاط رفتم تو خونشون دو طبقه بود نه از اون خونه های جدید و امروزی یه چیزی که نظرمو جلب کرد این بود که تو حیاط یک اتاقکی ساخته بودن که نفهمیدم چیه درو برام باز کردن ارتین با مامانش اومدن جلوم میوه هارو دادام ولی من فقط نگاه شیلا میکردم یه تاپ استین حلقه ای که خط سینش کامل معلوم بود با یک ساپرت سفید که از جلو رونش خیلی خونمایی می کرد خلاصه دعوتم کرد رفتم تو برام شربط اورد و جلوم دولا شد که میز و میوه برام بزاره وایی وقتی دولا شد تاپی که برش بود اومد پایین و سینش تا حدودی دیدم بعد نشست کنار پسرش به ارتین گفت ارتین مامانی اقا میلاد گل داداش یکی از اون پسرایی که تو کلاس شما فوتبال میکنه هست به ما از این به بعد کمک می کنه بعد از شیلا پرسیدم طبقه بالا کی زنگی میکنه گفت طبقه بالا خالیه مال خودمه اون هم ولی اجارش ندادم که پای قریبه اینجا باز نشه بعد دوباره گفت از تو حیاط اومدی اون اتاقکو دیدی گفتم اره می خواستم بپرسم چیه گفت من و ارتین خیلی استخر دوست داریم و نمی توانیم با هم بریم اینو ساختیم و با هم هر از گاهی میریم شنا اتاقکم کشیدیم روش که کسی از همسایه ها نبینه منم گفتم چه خوب دوباره گفت به خاطر همین بالا رو اجاره ندادم که وقتی میریم شنا کنیم من خب با شرت و سوتین هستم ارتین هم لخت هست این رو که گفت من داغ شدم و شق کردم با خنده گفت دوباره که سرخ شدی بعد منم خداحافظی کردم و رفتم همون روزی که دوباره بچه ها کلاس داشتن بهم اس داد که امروز بچه هارو رسوندیم کلاس بعدش با هم بریم خونمون اونجا گرمه منم گفتم باشه فهمیدم که خانم دلش چی کشیده من داداشمو رسوندم کلاس شیلا هم دیدم و سلام کردیم بهم گفت بریم من گفتم مگه نرگس خانم نیست گفت نه او امروز نیومده حالا نمی دانم با هم قرار گذاشتن که اون نیاد یا واقعا نیومده حالا هرچیزی بود نمی د نم رفتم تو ماشینش نشستم 206 تیپ 5 داشت رفتیم خونشون درو باز کردم ماشینو اورد تو حیاط ئرو بستم و رفتیم تو خونه رو مبل نشست و گفت اخیییییش اونجا اتیش بود چیه اونجا بشینیم می پزیم منم گفتم اره همونطوری که رو مبل نشسته بود روسریش رو در اورد و دکمه های مانتوش رو باز کرد من هم که رو به روش بودم فقط داشتم اون رو نگاه می کردم مانتوش رو در اورد خودشو باد دست باد می زد بعد هم تاپی که زیر مانتوش پوشیده بود رو یکم داد جلو و اونجا و سینه هاش رو فوت میکرد و گفت ببین ما خانم ها باید این همه لباس تو این گرما بپوشیم خب خفه میشیم منم گفتم راست میگین گفت هوا گرمه می خوای بریم استخر شنا کنیم من خیل خوشحال شدم ولی نم تونستم که بگم اره بریم گفتم من مایو ندارم و خیس هم که بشم با چی خودمو خشک کنم رفت تو اتاق گفت بیا رفتم گفت این حوله هست استفاده هم نشده اینم مایو ارتین هست کشیه یکم کوچیکه ولی ببین چه طوره رفتم تو یه اتاق دیگه که اتاق ارتین بود با اسباب بازی هاش اونجا شلوار و شرتمو در اوردم مایو رو می خواستم به پوشم خیلی سخت پام رفت کامل بهم چسبیده بود و کیرم هم توش کامل فرمش معلوم بود تیشرتم رو نیاورده بودم شیلا در زد گفت بیام گفتم بیا تیشرتم رو مایو و کیرم بود که چیزی معلوم نمی شد گفت خب تیشرتت رو بزن بالا ببینم چه طوره منم زدم بالا کیرمو دید و خندش گرفت کیرم شق شد و دوباره با خنده گفت وایی چه باحال بزرگ شد دودولت گفت اذیت نمی شی گفتم چرا خیلی تنگه گفت خب بیا این مایو منو بپوش مایویی که بهم داد دو تیکه بود گفت این بالایی که به دردت نمی خوره این پایینی هم پاچه داره خوبه برات گفتم خب من میرم اون اتاق عوض کنم گفت باشه و رفتم هر کاری کردم هر کاری کردم نتونستم درش بیارم خیلی تنگ بود برام یکی دو بار هم اومد در زد و گفت تموم شدی من هی میگفتم ن بعد می گفت خب مگه چه کار می کنی اخر بهش گفتم نمی تونم درش بیارم گفت بیام کمکت گفتم بیا اومد و گفت رو تخت دراز بکش من میکشمش بیرون زور زد نتونست بار دوم من هم کمکش کردم یک هو در اومد و کیرم افتاد بیرون اونروز که کیرمو دیده بود چون از زیپ شلوار اومده بود بیرون بزرگیش درست معلوم نبود ولی الان که کامل لخت بودم بزرگیش و کلفتیش کامل معلوم بود نمی گم کیرم خیلی بزرگه ولی 16 سانت هست گفت وای نگاه دودول بزرگشو منم سریع رفتم که مایو اونو بپوشم گفت نمی خواد بپوشی و من که تورو لخت دیدم برای چی می خوای بپوشی گفتم اخه خجالت می کشم گفت چه خجالتی تی شرتت رو در بیار منم برم مایو بپوشم بریم منم در اوردم و پشت در اتاقش منتظرش بودم 5 دقیقه گذشت گفت میلاد بیا تو چیزی رو که میدیدم رو باور نمی کردم چشمامو مالوندم ببینم درست میبینم خیلی سفید بود با سینه های فکر کنم 75 کون متوسط و نه خیلی درشت یه چیزی بود اصلا نمی توانم اون لحظه رو توصیف کنم مایو دو تیکه پوشیده بود که سوتینش از اون هایی بود که کامل سینرو نمیگییره و اطراف و وسطش معلومه بود گفت چیه بده گفتم بد چیه عالییی شمارو تو اون همه لباس اصلا نمیشه دید ولی تو اون لباسا هم واقعا خوش تیپ هستید بعد گفت بریم منم گفتم بریم درو باز کرد رفتیم تو استخر بزرگ نبود خیلی خوچیکم نبود من رفتم توش ونم اومد گفتم همیشه گرمه ابش گفت ن روز هایی که ارتین میره کلاس فوتبال قبل کلاسش روشن می کنم که وقتی میاد بپره تووش عرق هایی که کرده تمیز بشه بعد بیاد تو خونه یه ربع ساعتی شنا کردیم چند باری هم دست به کیر من زد منم خب از موقعیت چند باری استفاده کردم دوسه بار دستو تو شوخی و بازی دستو زدم به کونش چند بار هم از پشت بغلش کردم و هم کیرم میخورد به کونش و هم دوتا دستام می خوردن به سینه هاش وایی خیلی باحال و نرم بودن چون من تاحالا دست نزده بودم بعد خودمونو خشک کردیم منم کیرم شل شده بود رفتیم تو رو مبل نشستیم گفت خخخخخ چه کوچیک شده دودولت منم خندیدم گفت میشه الان که اینقدر نرم و کوچیکه بهش دست بزنم گفتم اره یکم دست زد و فشارش داد دوباره شق شد مایویی که پوشیده بود از اونایی بود که بندی بودن و باید میشد بندشون رو باز کرد همونطوری که رو مبل نشسته بودیم بندشو باز کرد اول سوتینش ر وباز کرد گفت اینا خیسه مبل هم خیس میشه وقتی درش اورد من تو اون حال نبودم اصلا بهش نمی خورد 30 سالش باشه دور سینه هاش صورتی و نوکش هم یکم پر رنگ تر بود نه اینکه صورتی باشه از پوستش پر رنگ تر بود من گفتم میشه بهشون دست بزنم گفت بزن چه اشکالی داره اول فشارش دادم خیلی نرم بود و بعد نوکشنو فشار می دادم می دونستم که با این کار تحریک میشه بعد هم شورتشو در اورد همونتوری که نشسته بود کسش رو که نگاه کردم فقط یه خط بسته بود نشستم رو زمین پاشو باز کردم همون طوری که رو مبل نشسه بود بازم هم کسش خطش بسته بود قشنک معلوم بود که تا حالا سکس نداشته و به جز همون یک بار 7 سال پیش خودم با دست بازش کردم رنگش بین صورتی و قرمز بود اصلا باورم نمی شد بوش که کردم یه بوی خوبی می داد و انگشت اشاره و وسطیم رو کردم تو سوراخش و با انگشت شست هم گذاشتم روی سوراخی که از اون میشاشن و تکون می دادم با یه دست دیگم هم یکی از ممه هاشو فشار میدادم داشت اه اه می کرد که بهم گفت میای دودول بازی گفتم چی گفت دودول بازی گفتم یعنی چی گفت الان بهت می گم گفت من وقتی حشری می شدم با ارتین این کارو می کردیم کیرمو گرفت برام تکون داد و بعد کرد تو دهنش فهمیدم به ساک میگه دودول بازی از اونجا فهمیدم که هیچ چیزی در مورد سکس نمی دونه بعد گفت من دودول ارتین رو که می خوردم ارتین هم برای اینکه حوصلش سر نره با کسم بازی می کرد ارتین اسم کسم رو گذاشته باب اسفنجی این رو که گفت خیلی خندیدیم گفت این دو ور کسم رو میگیره سمت چپیه باب اسفنچیه سمت راست پاتریکه بعد اون سوراخ کوچیکه بهش نشون دادم از تو اون جیش می کنیم خونه اختاپوسه سوراخ بزرگه هم رستوران خرچنکه هی با دستاش تو این سوراخا میکنه و بازی می کنه بار اول که این کارو کرد سوراخ قنبلم هم خونه سندی بود که چند بار دستشو کرد اونتو بو گند گرفت و دیگه نکرد به خاطر همین من از قبل اینکه می خواست با من بازی کنه می رفتم کامل پی پی می کردم و با صابون می کردم توش که با اون هم بازی کنه بازی هایی که میکرد خیلی طول می کشید بعضی هاش تا 1 ساعت هم بود منم چون خسته می شدم دراز می کشیدم یا از پشت یا از رو یا از بقل یک بارش که خیلی طول کشید و دستش خیلی تو کسم بود و منم هم دستمو میکرد تو به عنوان اقای خرچنگ ابم اومد و ریخت رو دستش و بلند شد داد زد مامان جیش کرده مامان جیش کرده منم خندیدم بعد گفت تو هم همین کاراو بکن منم کردم بعد گفت بسته دیگه دودولتو نمی خوای بکنی توم منم گفتم من همش منتظر این لحظه بودم خواستم بکنم تو کونش که رفت روغن اورد گفت با این دردش کمتره روغن زد منم سر کیرمو گذاشتم روش با یه حل کوچیک رفت تو کامل و یه جیغی هم زد بعد از این همه کار که کرده بودیم و تازه من می خواستم بکنمش ابم زود داشت میومد چند باری که عقب و جلو کردم ابم ا مد با فشار زیاد ریختم تو کونش کیرمو در اوردم و گفتم من برم جیش کنم بیام از امروز صبح زود دیگه نرفتم تا الان که نزدیکای غروب بود گفت صبر کن منم بیام گفت من خیلی این کارو دوست دارم دودولتو بکن تو قنبلم و اونجا جیش کن ارتین هم تو حموم همین کارو میکنه منم کردم تو و با فشار زیاد تو دستشویی شاشیدم تو کونش بعد نشست رو سنگ دسشویی از کونش شاش های من میریخت بیرون و خودشم داشت می شاشید خیلی صحنه جالبی برام بود بعد خودشو شست و گفت من هنوز ابم نیومده منم گفتم مال منم خیل زود اومد کیرمو ایندفعه کردم تو کسش خیلی سریع عقب و جلو می کردم اونم خیلی بلند اه اه می کرد با انگشتام سینه هاشو میمالوندم طولی نکشید که داد و جیغاش خیلی بلند شده بود فهمیدم که داره ارضا میشه منم سرعتو بیشتر کردم اون همین طور جیغ میزد که ابش با فشار خیلی زیاد ریخت روم منم فهمیدم ابم داره دوباره میاد کیرمو مردم تو کونش و ابمو اونجا ریختم بلند شدیم یه بار رفتیم سریع تو استخر که یکم تمیز بشیم در حد 2 3 دقیقه اومدیم بیرون ساعتو نگاه کردم گفتم 5 دقیقه دیگه بچه ها کلاسشون تموم میشه سریع ماشینو زد بیرون و رفتیم اونجا از هم خداحافظی کردیم من تاکسی گرفتم و با داداشم رفتیم خونه اینم از این داستان امید وارم خوشتون امده باشه تا اخر تابستون من روز هایی که داداشم کلاس داشت میرفتم خونشون البته ن همیشه سکس کنیم و لی نرگس مامان ماهان هم دفعه بعدش با ما اومد خانه شیلا اگه استقبال بشه و خوشتون امده باشه اون داستان رو هم می گذارم که مثل این مفصله ببخشید که زیاد بود چون می خواستم با جزعیات بنویسم نوشته

Date: May 3, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *