از سور دادن صاحبکار سورپرایز شدم

0 views
0%

من خاطره ای رو براتون تعریف میکنم که حدود 17فروردین 92رخ داد قبل از هر چیز اسم من مهران هستش 24سال سنم و بخاطر ورزش کشتی بدنی توپر دارم و تهران زندگی میکنم سر تونو درد نیارم برم سر اصل مطلب روز شنبه بود که تو مغازه بودم خیلی خسته بودم آخه تعطیلات عید کلا تو مغازه بودم و مرخصی نرفته بودم کامران خان صاحبکارم ازاین کار من خیلی خوشش اومد آخه خودش رفت کلا گشت وگذار خیالشم راحت بود کامران خان متاهل بود ولی زید بازیم میکرد یه رفیق شخصی داشت به اسم سوگند من هر موقع اونو میدیدم آنتن بلند میکردم آخه خیلی بدن خوش فرمی داشت کمر یه وجب کون ده وجب قد متوسطی داشت قیافشم کپیه بهنوش بختیاری چه بسا خوشگلتر از اون خلاصه نزدیکای ساعت1ظهر بود که کامران خان به گوشیم زنگ زد گفت مهران همه چی حله بچه هاکارشونو میکنند خریدارو کردی گفتم آره حاجی همه چی حله چطور گفت هیچی اگه کاری نداری یه گوشت هست بریم اونوبزنیم منم خیلی وقت بود اعلاحضرت حال نداده بودم گفتم باشه بریم گفت پس تا میرسم چندتا آبجوردیف کن یکم داغ شیم خلاصه کامران خان اومدو سوار شدیم رفتیم خونه مجردی من وقتی رسیدیم من گفتم من میرم یذره خرتوپرتو کاندوم اینجور چیزا بخرم کامران خان هم گفت باشه منم میرم بالا الان گوشته میرسه من رفتم و اومدم تا درو باز کردم دیدم کسی که واسش کفی میرفتم با یه ساپورت طرح دار حرفه ای بایه تاپ کوتاه که سینه هاش داشت توش میترکید جلوم وایستاد یدفعه هل شدم ب منومن افتادم گفتم مثل اینکه اشتباه اومدم رفتم بیرون روم نشد بیام تو آخه من گفتم الان یه دختری مثل دخترای قبلو میخوایم بزنیم یدفعه کامران خان اومد بیرون گفت چته مهران چرا رفتی منم گفتم کامران خان تو گفتی یگوشت افتاده نگفتی سوگند خانمه گفت خره گوشت گوشته دیگه بیا تو خجالت نکش خلاصه با اصرار رفتم تو سلام دادم سلام داد دستش اورد دست بده یدفعه قلبم ریخت دستو روبوسی کرد و گفت بشین تعارف نکن کامران خانم گوشه آشپزخونه داشت غش میکرد از خنده خلاصه گذشتو وقتی دوسه تا آبجو زدیم داغ شدیم روم باز شد میگفتیم میخندیدیم ولی من همش چشم دنبال پروپاچه سوگند بود اونم همش اعلا حضرتو دید میزد کامران خان خیلی طولش داد پاسور بازی تخته بازی این حرفا حوصلم سر رفت که حاجی گفت بیا یه بازی خندهدار باپاسور انجام بدیم بی بی سلام اسم بازی بود که حکمش این بود که هردست هرکی باخت لخت مادرزاد بشه اولین دست من باختم سریع حکمو انجام دادم بعدی کامران خان بود بعدیش سوگند بود باور نمیشد تا اون لحظه همش تورویا بدن سوگندو تصور میکردم ولی دیگه یقین پیدا کردم که خواب نیستم بعد از بازی کامی پاشد گفت سوگند عزیزم سه تایی یا دو تایی من نفهمیدم منظورش چی بود یدفعه سوگند گفت کامی اول دو تایی بعد کامی گفت پس با مهران شروع کن دستو پام میلرزید انگار دفعه اولم بود کامیم که تا قیافه منو میدید میزد زیر خنده خلاصه رفتیم تو اتاق جلوم وایستادو گفت شروع کنیم من دیگه هیچی نمیفهمیدم گیج گیج بود یدفعه منو هل داد رو تختو جلوم رقص سکسی میکرد کفم بریده بود مثل مار روم میخزید یواش یواش کیرمو گرفت دستش کیرم داشت میترکید لامصب شده بود نوشابه خانواده یکم بازی کرد اومد در گوشم گفت یعنی همشو میتونی جا بدی تا منم یه حالی کرده باشم گفتم همش که هیچ پاهامم جامیدم تو خیالت راحت زد زیر خندهو یدفه کیرمو کرد تو دهنش خیلی حرفه ای ساک میزد داشتم دیونه میشدم وحشی شده بود منم داشت روانی میکرد یدفعه پاشدم خوابوندمش رو تخت از بقل گوشش شروع کردم تا پایین بوس بارونش کردم گفت تموم نکنی کامیم مونده گفتم حله نوک انگشت پاتم میزارم برای کامی خندیدو گفت حرف زدن بسه پرید روم کسشو میمالید رو کیرم دیگه واقعا پوست کیرم جانداشت برای بزرگ شدن گفتم سگی بخواب بذارم توت حالشو ببر یدفعه گفت فقط دوست دارم همش توش بره باشه گفتم باشه تا بلند شد سگی خوابید یه چیزی مثل کلوچه نیم کیلویی جلوم افتاد دیگه طاقت نیاوردم افتادم بجون خوردن کسش خیلی بهش حال میداد پاهاش میلرزید یه دفعه دادزد گفت مهران بزار توش دیگه مردم منم نامردی نکردم یدفعه کیرم هل دادم توش ولی هر کاری کردم نصف بیشتر تو نمیرفت تعجب کردم تاحالا واسم اینجوری نمیشد دیگه از درد پتو رو گرفته بود به دندون صداش عوض شده بود گفت همشو میخوام منم تلمبه رو شروع کردم یدفعه کیرم تا دسته رفت توش پرسیدم مگه تاحالا ندادی انقدر اذیت میشی یدفعه گفت جلو زخم بیا از عقب منم از خدا خواسته سوراخ کونشو با کرم چرب کردم یدفعه فرو کردم تو کله کیرم که ردشد بقیش مثل هلو رفت تو خیلی داغ بود ولی از کسش گشاد تر بود خیلی تلمبه زدم به چند روش کردم گفتم میخوام بذارم کست گفت آخه خیلی درد داره گفتم عیبی نداره عادت میکنی بعد از یکم ور رفتن گذاشتم دم کسش وبا یه ضربه محکم همشو جادادم توش خیلی بهش حال میداد کسش خیلی تنگ بود کیرم توش حرکت نمیکرد خیلی وحشی شده بودم نگاه نمیکردم داره درد میکشه یا حال میکنه بعداز 10دقیقه تلمبه زدن به روش های مختلف آبم داشت میومد گفت بکن عقبم بریز اونجا منم سریع تغییر مسیر دادمو بعداز چندبار فشار دادن همشو ریختم داخل کونش یدفعه دادزد گفت وای سوختم چقدر داغه گفتم دیگه دیگه خیلی خسته شده بود افتادم کنارش گفتم حال دادگفت عالی بود یادم باشه کامی نفهمه شمارتو بگیرم خونه ام که داری چه شود همیشه میام پیشت گفتم قدمت روچشم راستی چرا جلوت اینجوری بود عقبت اتونجوری گفت من الان 4ساله به کامی از پشت میدم اصلا خودش طرز همه چیو به من یاد داد من اولین سکسمو با کامی تجربه کردم منم گفتم جلوت چرا اینجوری گفت آخه کلا 2روز من از باکرکی در اومده جلومو کامی مست بود پاره کرد الانم دومین کیری که رفت تو کسم شما لطفشو بجا آوردی بخاطر همین بود درد میکشیدم یکم که ولو بودیم کامی اومد تو من رفتم بیرونو کارشو شروع کرد الانم برای 25فروردین باهاش قرار سکس دارم جای همگی خالی اینم از خاطره داغ داغ دوباره میام نوشته 68

Date: October 5, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *