سلام من منا هستم ۲۳ ساله از تهران من و دوستم لیدا از ساله دوم دبیرستان با هم بودیم از زمانی هم که از رابطه هامون واسه هم تعریف کردیم فهمیدیم جفتمون علاقه شدیدی به سکس داریم چون هر دو مون در مورد سکس کلی هیجان داشتیم و دوست داشتیم هر دفعه یه کار جدید با دوست پسرامون بکنیم ساعت ها با هم در موردش حرف میزدیم به هم ایده میدادیم و از تجربه هم استفاده میکردیم خلاصه کل زنگ های تفریح به حرفای سکسی و نحوه بهتر دادن و بهتر ساکیدن میگذشت تا اینکه من کم کم تو لیدا یه چیزیی نسبت به خودم حس کردم مثلا تا دستش یخ میکرد میزشت لایه پام آخه تو یه نیمکت میشستیم عکسای سکسی شو میاورد دیگه بیشتر راجع به کس و کون خودش حرف میزد و میگفت که دوست داره یه بار یه کس بلیسه ببین آرش دوست پسر اون موقع هاش چه حالی داره موقع خوردن اون منم کم کم فهمیدم موضوع اینه که لیدا جون هوس سکس با یه دخترو کرده و کی بهتر از من متناسب با هیکل اون هر دو سینه های ۷۵ و هیکل تقریبا خوب از همه چیز مهمتر هر دو شدیدا هات خوب منم بدم نمیومد دیگه منم پای شده بودم تا تو کلاس تنها میشودیم سینه شو از رو مانتو میمالیدم یا کسشو خلاصه یه بار رفتیم اردو کاشان من و لیدا از قبل نقش هامونو کشیده بودیم شب که همه خوابیدن ما هم کنار هم خوابیدیم اول دکمه های لباس من و باز کرد سوتینمو داد بالا و شروع کرد به مالوندن سینه ام نوکش و می کشید میکند و آروم سرشو برد زیر پتوم و شروع کرد به خوردن خوب می دونست من دوست دارم نوک سینه هامو گاز بگیرن یه گازی گرفت که بزور صدای جیغ و نفسم و کنترل می کردم تا کسی نشنوه دیگه طاقت نیاوردم دستم و کردم تو شلوارش خیس بود کاملا وحشیانه دستم و کشیدم لا کوسش با دو تا انگشتم سعی کردم نوک چوچولشو بگیرم اومد زیر ناخونم میدونستم الان از درد میمیره دیوونه شده بودم سرش و اوردم بالا رفتم زیر پتو می خواستم جوری ارضاش کنم که یادش نره شورتشو با دستم پایین نگاه داشتم سرمو کردم لایه دو تا پاهاش از ترس اینکه کسی متوجه ما نشه تکون نمی خورد زبونم و کردم لا کوسش از سوراخش به سمت چوچولش لیس میزدم تند تند می کشیدم رو چوچولش تا ارضا بشه حس کردم نزدیک ارضا شدنش چون ناخواسته پاهاش تکون میخورد ادامه دادم همیشه میگفت دوست داره موقع ارضا آرش چوچولشو گاز بگیر تا جونش در بیاد واسه همین آروم با دندونای جلوم چوچولشو گاز گرفتم دستاشو اورد سمت سرم خواست به زور بلندم کنه اما نذاشتم دندونام و نگاه داشتم تا ارضا شد اون قد آبش اومد که تا چونم خیس شد انگار همه آبه کوسش در اومد وحشی شده بود افتاد به جون من اونقدر خورد و مالید تا ارضا شدم اون شب تا ۴ صبح بیدار بودیم و آخرش خسته و کوفته خوابمون برد بد از اون چند بار به بهانه درس خوندن تو خونه هامون با هم بودیم من و لیدا چند ساله بد هر دو دانشگاه شمال قبول شدیم با یکی دیگه خونه گرفتیم اون طرف خیلی ادعا داشت مخصوصاً در مورد دوست پسرش و همیشه میگفت من سعید و اونقدر خوب سیر می کنم از لحاظه سکسی که به هیچ دختر دیگه نگاه هم نمی کنه ما هم با لیدا واسه سعید جونش یه برنامه ۲ به ۱ خوب چیندییم که دیگه به دوست پسرش ننازِه اونم پا داد البته بد جور که اگه دوست داشته باشین اون رو هم مینویسم منا نوشته
0 views
Date: August 22, 2018