استاد پیر دختر

0 views
0%

سلام اسم من شاهینه 27 سال سن دارم قدم 180 وزنم 84 کیلو درکل بد نیستم این داستان مربوط میشه به حدود یه سال پیش البته از قبل ترش بگم زمانی که من دانشجو بودم یه استادخانم داشتیم مدرس ادبیات حدود 35 سال سنش بود خیلی لوند بود اما انگار توی زندگیش شکست عشقی خورده بود که دیگه مجرد مونده بود و خیلی از پسرای دانشکده توی کفش یودن بودن اما محل به هیچ کدوم نمی ذاشت البته اینم بگم منم ازش بدم نمی اومد اما چون دوس نداشتم به دید دیگران نگام کنه و خودمم یه دوس ختر داشتم و سرم جای دیگه گرم بود دوران دانشجوییم هرگز سراغش نرفتم اما شمارشو داشتم و بخاطر کارهای کلاس گاهی باهاش درتماس بودم و این ماجرا گذشت و من درسم تموم شد و دفتر خدماتی برای خودم باز کردم ولی حالا هیچ دوست دختری ندارم و تنهاهستم و یه خونه مجردی دارم اما اصلا آدم هرزه ای نیستم در تمام سنم کلا با 2 تا دختر بیشتر نبودم اونم تریپ لاو بود یه روز به صورت اتفاقی اون خانم که اسم کوچیکش آیدا بود وارد دفتر من شد و طبق معمول کارمندها داشتن کارشو راه می انداختن که من تا دیدیمش کیرم بهم دستور داد برو طرفش و رفتم با کلی ادب و احترام کارش رو راه انداختم و دعوتش کردم به پشت پیشخوان و ازش پذیرایی کردم ازم احوال زندگیم رو پرسید و منم مختصرا براش توضیح دادم و ازش شماره موبایلشو گرفتم واجازه گرفتم گاهی بهش پیام بدم همون شب چند تا پیام عاشقانه براش فرستادم اما اون فقط با یه پیام بی روح جواب داد منم بدجوری خورد توی ذوقم و تصمیم گرفتم دیگه بهش پیام ندم تا اینکه بعد دو هفته اینبار خودش پیام دادو خلاصه منم چند تا دیگه کس شعر براش فرستادم و گفت فردا کار داره و میاد به دفتر حالا منو میگی توی کونم شد عروسی فردا که امد با کلی مخ زنی و خواهش تمنا ازش وعده گرفتم بیاد شام با هم بریم بیرون مژده با توجه به خصوصیات ظاهری خودش از آدم تریپ شخصیتی خوشش می اومد منم عصرش رفتم بیرون یه دست کت و شلوار توپ خریدم و از دوستم که سانتافه داشت قرض کردم و رفتم دنبالش بردمش باکلاس ترین رستوران شهر کلی اون شب پام در امد اما یه لحظه که رفت دستشویی و برگشت توی ایستکش یه پودر محرک جنسی خانمها ریختم و واقعا تاثیر معجزه آسایی داره پیشنهاد می کنم استفاده کنین خلاصه بعدش رفتیم توی ماشین دیگه دارواثر خودشو کرده بود دوتا بستنی گرفتم و توی ماشین زدیم گفتم من کار عکاسی میکنم دوس دارم چند تا از کارامو ببینی و اونم با سختی قبول کرد وقتی که توی راه پله از پله ها بالا می رفت کونش همچنین زیر لباسش بهم چشمک میزد که کیرم داشت شرت و شلوارمو سوراخ میکرد وقتی رسیدیم خونه و چند تا از تابلو ها رو که داشت نگاه می کرد همزمان خودمو از پشت بهش می چسبوندم و درباره عکس ها براش توضیح میدادم که دیدیم اونم بدش نمیاد و اونم خودشو بمن چسبونده منم تیرم به هدف خورده بود عاقا جاتون خالی سرشو برگردوندم طرف خودم و شروع کردم ازش لب گرفتن بعد کم کم گردنشو لیس میزدم و دستم از روی لباسش به سینه هاش میزدم از حق نگذریم سینه های بزرگ و خوش فرمی داشت با همون حالت بردمش روی تخت و آرام لباساشو درآوردم شروع کردم به خوردن سینه هاش کنارش دراز کشیدم و دستمو زدم لاس کوسش کوسش منتظر دستای من بود تا لمسش کردم آبش ریخت بیرون حسابی آب لغزنده ای داشت یه ذره که با کوسش بازی که کردم رفتم بین پاهاش و شروع کردم به خوردن کوسش داغ بود خیلی آروم داشت نفس نفس میزد و میگفت نمی دونستم همچین شاگرد با استعدادی دارم و من با این حرفاش داغ تر شده بود و منتظر اشاره کوچیکی از اون دیگه شق کرده بودم و زود لباسای خودمم درآوردم و تا زدم زیر کیرم عین فنر از جا پرید انقدر حشرش زده بود بالا که فقط گفت من پرده دارم نکنی ها منم گفتم باشه استاد اما توی دلم گفتم بجای همه پسرای دانشکده که بی محل می کردی با بگامت اروم کیرم به کس خیسش مالیدم و با فشار فرستادمش داخل یه جیغی کشید و کیرم داغ شد دیدیم به به پرده استاد مغرور کلاس رو ما زدیم منم دیدم حالا که کار از کار گذشته بذار یه حالی به کوس این استاد که 40 سال کیر ندیده بدم و با شدت نور تلمبه میزدم اون 2بار زیر من ارضا شد و من کمرم داغون شد تا بالاخره آب حضرت کیر اومد آبمو ریختم روی دهنش و چشماش بهش گفتم آیدا خوب گاییدمت ها سریعا براش آژانس گرفتم و رفت بعد اون ماجرا دو پا داشت دو پا دیگم قرض کرد و رفت که رفت نوشته

Date: September 24, 2024

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *