سلام دوستان چند وقته یه شرکت پخش مواد غذایی زدم که یه منشی و یه کارمند حسابداری نیاز داشتم و اگهی توی چند تا کانال استانی و اعلامیه زدم که چند وقت کارم شده بود جواب دادن تلفن از مراجعه برای استخدام خسته شده بودم زنها و دخترهای گوناگون سن بالا و جوان قد بلند و کوتاه و زشتو زیبا اصلا به فکر کار خلاف نبودم و فقط کارم شده بود سوال جواب و برسی سوابق کاری تو کار تجارت حرفه ای هستم و بی گدار نمیخواستم به اب بزنم تا اینکه توی مراجعین ۳ تا از پرسش نامه ها رو که روزمه کاریشون و مدرکشون بهتر بود باهاشون تماس گرفتم تا بیان برای مساحبه دیگه تا ۲ تاشونو قبول کنم خودمو هم کارمند شرکت معرفی کرده بودم تا ببینم چه کاره هستن سالمن یا نه قرار شد هر سه فردا باهم بیان که ساعت ۱۰ ۲ تاشون اومده بودن و سومی هنوز نیومده بود اولی رو خواستم و اومد در مورد شرایط و حقوق و بیمه تمام مزایا با هم حرف زدیم و گفتم بیرون منتظر باشه و دومی اومد اونم به همون ترتیب به سومی زنگ زدم و گفت امروز نمیتونه بیاد و بیمارستانه مادرش مریضه و قرار شد فردا بیاد اون ۲ تا رو با هم خواستم و اومدن داخل یه شرایطی رو گفتم که ببینم کی قبول میکنه کی نه و بهشون گفتم سر کار باید با مانتو و شال باشن و شیک و ارایش کرده و مرتب چون خودم واقعا به شیک و مرتب بودن اهمیت میدم که قبول کردن و اوکی بودن تو این زمینه و قرار شد یک ماه ازمایشی بیان که قبول کردن و فردای اون روز اومدن سر کار و اون نفر سوم هم ساعت ۹ اومد دفتر خیلی شیک و مرتب با مانتو بلند و مقنعه و ارایش ملایم نمیخاستم اونو قبول نکنم ولی شرایطی که به اون ۲ تا گفته بودم به اون هم گفتم ولی اون قبول نکرد با شال و مانتو و ارایش مد نظر من بیاد سر کار به عقیدش احترام گذاشتم و گفتم فقط باید شیک پوش باشی و یک ماه به صورت ازمایشی با اون ۲ نفر دیگه کار میکنین هر کدومتون بهتر بودین با رضایت و تایید من رییس استخدامتون میکنه کار ها رو بهشون گفتم و قرار شد هر مشکلی داشتن از من بپرسن که یکیشون از همون ثانیه اول انقدر به اتاق من میومد که دیگه از دستش کلافه شدم و بهش گفتم خانم محمدی یه مقدار به مغزتون فشار بیارین تا مغز منو به درد نیارین که خندید و گفت کار راحته ولی میخام از راهنمایی های شما این کارو مال خودم کنم بهش گفتم زیاد سوال کردن کارو مال خودت نمیکنی خودتو ثابت کن تا راحت قبولت کنم ساعت ۳ ساعت تعطیلی دفتر بود که قبل رفتن اومد به اتاق من و گفت من تا ۵ میتونم بمونم و بیشتر یاد بگیرم گفتم من هستم میخای به همکاراتون هم بگو شاید بخوان بمونن و رفت و دوباره برگشت گفت نه اونا نمیمونن گفتم پس شما به کارتون برسین ۲۰ دقیقه نگذشته بود که اومد تو اتاق من و گفت چایی اماده کرده من میخورم یا نه که گفتم اگه زحمتی نباشه میخورم گفت خالی خالی میخوری یا چیز دیگه میخوری گفتم هرچی باشه بیار میخورم رفت و با ۲ تا چایی برگشت و فقط قند اورد ازش پرسیدم اون همه گفتی با چی میخوری من تو فکر بودم الان چی میخای بیاری گفت گفت اوردم اگه پسند کنی گفتم چی هستش با کمال پر رویی گفت تو بسته بندیه محتواشو باید در بیاری که به سینهاش و کسش اشاره کرد با خنده و روی گشاده ازش استقبال کردم ببینم تا کجا پیش میره و بهش گفتم هیچ کدومشو دوس ندارم فقط از چیزایی که داری قنبلشو دوس دارم گفت شما منو اوکی کنین تو کار همش برا شما که گفتم نه اول شما دست به کار شو بعد که دیدم داره اماده میشه که تو همون حالت که داشت اماده میشد گفتم جم کن کسو کونتو سیکتر کن من منشی میخوام نه جنده و چند تا حرف دیگه بهش گفتم و از دفترم انداختمش بیرون با کمال تعجب گفت خودت خواستی و به تو ربتی نداره فردا به رییس میگم تو به من پیشنهاد دادی من قبول نکردم کلی چرتو پرت که بهش گفتم من خود رییسم ولی قبول نکرد و فردا صبح قبل همه اونجا بود و از بچه های انبار پرسیده بود و رفت و پشت سرشو هم نگاه نکرد و اون ۲ تا کارمند دیگه از قضیه چیزی نمیدونستن که اونا رو خودم امتحان کردم و دوتاشون ادمهای با ابرویی بودن و مشغول کار هستن این مطلبو در جواب کسایی در محل کارشون از این کارها انجام میدن میگم به شغلتون هر چی که هستش اهمیت بدین و در محیط کار از این کارها انجام ندین که هم ابهت خودتون و هم کارتون از بین میره من نمیگم از این کارها انجام نمیدم ولی در محیط کار هرگز موفق باشین نوشته بهنام
0 views
Date: April 19, 2019