با سلام محسن هستم قد 196 وزن 86 سن 25 دوستان داستان نیست خاطرست ولی بجای فوش راهنمایی لازم دارم مرسی احترام به من احترام به خودتون متقبلن داستان من از اینجا شروع میشه 20 سالم بود هوس کردم بسه دیگه جق زدن هی میخواستم با کسی سکس کنم نمیشود چون استرس از گناه بودن داشتم خدائیش بعد مدتی و یک دو هفته کلنجار رفتن با خود راهی بیمارستان شدم و آپاندیسمو در اوردم که جق از سرم افتاد تا الان من دوستی دارم به نام وحید خیلی کارش درسته و با معرفته چونکه با اینکه بقول بقیه دوستان و خانوادم سواد نداره زیاد و اهل کار درستو حسابی نیست اما از تمام رفیقای دکتر مهندس بیشتر شعور داره اونجایی که کسی نیست پیشم این بابا همیشه هوامو داره بماند عذر میخوام برای زیاده گوئیم البته خودم مهندس معماریم من به وحید زنگ زدم وحید داداش اگر میشه منم یبار ببر با خودت کس بکنم چون بدجور تو کفم منو برد سعادت اباد تهران و از همونجایی که حدس میزدم همین که وارد خونه دختره شدم که دوتا بودن دخترا استرس سرتا پای منو گرفت خاک تو سرم کجا اومد نگیرنم نبرنن دهنمو سرویس کنن مامور نریزه بماند یکی از دخترا به نام الناز که یهو از من خوشش اومده بود انقدر بهم ور رفت تا یخم باز بشه و از شوک در بیام طولی نکشید منو برد تو اتاق گفت بِکَن منم گاگول گفتم چیو بکنم گفت میگم تمام لباساتو بکن زود باش زده بالا لباسامو درآوردم پرید رو کل بدنم لیس زد روز قبل حسابی خودمو برق انداخته بود در گوشم گفت که وحید گفته اصن محسن بلد نیست و سکته ایه بعد یهو دیدم نامرد کلی بهم میخنده گفت تو نمیخوای شرتتو با جورابتو در بیاری خودم هم خندم گرفت و دوستم از پشت در شنیدن و کلی هم بهم خندیدن بماند که آب شدم بعد رفت سراغ اصل کاری گفت تو راحت باش ایندفه من حالتو جا میارم رات میندازم ولی نامرد یه دفه بد مال خودم نباشی و و نخوری منو منم الکی چشم چشم میگفتم آره تو فکر کن من یک درصد بخوردم کلوچتو حسابی باهام سکس کرد و حال اومدم ولی لاکردار این اسکندر ما مگه حالیش بود دهنه بدبخت گائیده شد تا بلند بشه کلی ساک سینه اینا زد بهش بلند شد خودشم بالا پایین میکرد و حتی بهم نشون داد چطوری داگی بکنمش خواننده گرامی نخندیا آبم نیومد چونکه انقدر استرس داشتم همونطور که گفتم اون بالا خیلی تو خودم نبود کلن تو اتاق با ایشون نبودم میترسیدم عذاب وجدان داشتم یواشکی بهش گفتم جون من آبرومو نبر توهم خسته شدی و ارضاء بیا بگو منم ارضا شدم نخواستم من ادم بشو نیستم بازم تقلاء کرد اما نشود انقدر کیرمو خورد روش بالا پایین اومد بی خیال شد تاز وحید و سولماز هم صداشون در اومد چخبره مگه داری نفت در میارید رفتیم بیرون ابرو داری کرد ولی فهمیدم دیگه اولین اخرین بار منو میخواد که بیام چون شاکی شد که تو که انقدر استرسی هستی نمی اومد منم لبو لوچه اویزون رفیتمو به وحید توراه گفتم یه کتک مشتی هم اون بهم زد که پروندیشون دیگه تورو جایی نمیبرم شد چند وقت بعد حدودا یه 20 روز دیگه من طلبه شدم زنگ زدم بهش گفت بیا بریم تو حقته باید ببرمت یه پیش این خاله ها که یه جنده بذارتت پیشت تا اشکتو در بیاره رفتیم سهروردی زیر پل سید خندان طرف بلاخره تونست ابم منو در بیار ولی چه فاید بعد کلی خوردن کسو کون کردنش بزور در اومد و کلی خوشحال شدم اما خواننده ای که شما باشی من میدونستم که من همون خرم هنوز میترسم چی شد ترسم برگشت وقتی اومدیم بیرون طرف گفت اونی من کردمشا گفت من بچم مدرس 7 سالشه ماشین داری بیا بریم بیارمش رفتم وقتی برگشتم یه پس گردنی محکم زدن تو سر رفیقم که چرا این زنی که بچه داره رو به من دادی و بهم نگفتی طفلک و اون زنه خشکشون زده بود مگه چه عیبی داره منم بیوم خوبه که با کلی شربتو شرینی اینا آروم شدم دفه بعدی زیرخواب وحید به من افتاد اسمش سحر بود به جان محسن این یکی سبزه بدن تراشیده سینه 75 سکسی سکسی یعنی یدونه باشه منو برد اتاق خوابوند همه کار کرد یادم داد چطور کس بکنم لیس بزنم نترسم فقط به بدنش نگاه کنم و شهوتی شم اول لبامو خورد انقدر که لبم پوس پوس شده بود بعد گیرمو پاره کرد ترسیدم تموم شه بعد منم یکما لیس زدم براش یکم جبران بشه و انقدر انگشت کردم تو کسش تا ففاره زد آبش کسشم خوب بود کمی تنگ بود بلد بود چطوری بده نرینه کسی تو کسش از کونم بهم داد عاشق کون گذاشتنم ولی دختر نه پسر اه اه بعد 15 دقیقه آبم اومد منم انقدر خوشحال شدم انقدر لبشو خوردم تا از نفس بی افته انقدر خوشش اومد شمارشو داد بهم بردمش بیرون دربند جمعه همون هفته تا تونستم بهش غذا خوروندم بگرتشنی از دربند سحر تو راه برام ساک زد لب گرفت نمیدونم کم موند بود بگه دیونتم قربون اون شرمو حیاتم بشم که بخاطر اینکه من اذیت نشم و استرسی نشم نگفت بارها بارها باش رفتم بیرون ولی هیچوقت ازش نخواستم بیا بده ولی داد الانم هرجا هستم دمش گرم خیلی دافه بریم سراغ نوشین و محلا دوتا دختر درشت حیکل سفید یچیزی میگم یچیزی میشنوی یعنی کس تو میدون هفت حوض منظقه 8 مخ زدیم همون هفته اول که تغریبا تابستون بود برج ازاد تاز داشت کنسرت بابک جهان بخش رو اجرا میذاشت محلا خیلی کسکش بود ببخشید خانما بی ادبی نشه تخم سگ بود نوشین با معرفت بود شانس منم وحید پیش دستی کرد نوشینو بر زد محلا با اینکه اوپن بود کس نمیداد هروقت میومد خونم که بکنمش دهنمو میگائید مگه میذاشت کم مونده بود یگه من جنیفر لوپژم آقا کونه ما گذاشت تو اخلاقیات دادن عشقی دیگه خطش زدم ازا ون به بعد تا الان هرچی سحر رشته کرد اون دیوث رید توش ببخشید زیاد سکسی نبود چون یادم نمیاد جزءیاتش 6تایی هم بلد نیستم کنترلم سوخته حالا من 1 ساله نه جراتشو دارم پیشنهاد بدم و نه دختری بیش از یک ماه باهام مونده چونکه دیونم چرا که وقتی در الکل رو نذاری میپره و دخترا عاشق سکسن و من هم یول نمیدونم چه شکری بخورم اما مطمئنم ازدواج کنم اینطوری نیتسم استرسم خدا ترسی تونستی مشاوره و نظر بدید ایول با معرفتی نتونستیم بازم چشم مایید ببخشید سرتون درد اوردم وشایدم اشتباه کردم نبیاد بروز بدم شما مشاور نیستید اما رفیق باشید موفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق و سلامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــباشید دوستان نوشته
0 views
Date: July 8, 2023