سلام به تموم هموطنان گلم این یه خاطره منه که شرح دوستی من با دختر خالم هستش و دربرگیرنده ی یه نصیحته اگه میخواین با خوندن این خاطره جلق بزنید باید بگم یه موضوع دیگه انتخاب کنید از 2سال پیش شروع میکنم ازوقتی که من 17سالم بود و درارزوی داشتن دوس دختر واین چیزا تابستونش ما رفتیم شهرستان خونه خالم که خالم دوتا دختر بدریخت داره اما ماجرا ازاینجا شروع نمیشه بلکه از اونجایی شروع میشه که ما برگشتیم خونمون یه شماره داره زنگ میزنه یعنی کیه بفرمایید دخترخاله تویی اره خودمم چطوری چیکار داری هیچی حوصلم سررفته بود گفتم چندتا اس بدی باشه خلاصه چندتا اسمس و جوک و این چیزا فرداییش باز داره اسمس میده بازچیه دختر خاله بیا باز اس بدیم خسیس باشه منم که عقده ای از خدامم بود هرچند خوشگل نبود ولی تقریبا هم سن بودیمو خوب همدیگه رو درک میکردیم و همینطوری به اسمس بازی ادامه دادیم تا یک ماه یه روز ازش پرسیدم که دختر خاله تو روزی چند خرجی میگیری که شروع کرد به فوش دادن کس کش دیوس کیرتودهنتو ماهم که تا حالا از این بحثا نداشتیمو من حسابی واسم سوال پیش اومده بود که چرا داره فوش میده بعدا فهمیدم که میخواسته سر صحبتای جنسی رو باز کنه بعد اس داد که تو به چه منظوری بهم اس میدی منم پیش خودم گفتم میگم به منظور دوس دختر وبعد اگه شاکی شد میگم شوخی کردم واینو گفتم در ادامه پیام نوشتم تو به چه منظوری بهم اس میدی منم به منظور دوس پسرم من نمیدونستم چی بگم که گفت کیرت چند سانته و از این حرفا دیگه کارمون شده بود سکس تلفنی ازش واسه دوستام تعریف میکردم ولی نه اونطوری که بود بلکه اونطوری که دوس داشتم باشه تابستون سال بعد رسید دخترخاله میخوام بیام واقعا خیلی خوشحال شدم حالا کی میای فردا صبح اونجام به سلامتی من و مامان و داداشم باهم رفتیم و ساعت5 صبح رسیدیم زنگ زدم شوهرخاله که بیاد دنبالمون اومد و باهم رفتیم خونشون در رو باز که کرد جا خوردم این دختر خالمه این چقدر زشته بیخیالش هرچی هست دختره اینم دیگه رفتم تو کار تظاهر حالا همه رفتن و خوابیدن اونم تو ماشین که تو حیاط پارکه نشسته و داره اهنگ گوش میده و تا اونجاییم که راه داشته ارایش کرده نیم ساعتی رو ایوون نشستم و نگاش کردم طوری که انگار تو کفش موندم رفتم تو ماشین و باهاش حرف زدم سلام نمیکنی فکر کنم از تو بزرگتر باشما وای من که سلام کردم خوب حالا حالت چطوره خوبم ممنون یه حلقه واسش گرفته بودم که دادم بهش رفتیم و خوابیدیم صبح فردایی اومد و بیدارم کرد و دستمو گرفت گرمایی دستاشو که حس کردم کیرم شق شد چون تاحالا به دختر دس نزده بودم اون روزم با چشمکو مخ زنی رد کردیم و رفت فرداییش بعد از ظهر بود که بهش گفتم یه لیوان اب واسم میاری وقتی اورد طوری لیوانو گرفتم که باز دساشو لمس کنم بعدش لیوانو عمدنا چپه کردم که ریخت رو پاش و منم گفتم وای ببخشید با دست ابو از رو پاش پاک کردم اونم منظورمو گرفت و فهمید که عمدا بوده ولی چیزی نگفت شبش که خواستیم بریم بخوابیم گفتم یه بوس بده که بریم بخوابیم اونم داد فرداییش ظهرش گفتم میخوام برم بخوابم یه بوس بده اونم گفت چه خبره دیگه دیشب بوس کردی گفتم اون دیشب بود باز میخوام باشه این بار یه کمی لباشو خوردم که جنبه ی لب گرفتن پیدا کرد حسابی شهوتی شدم اونم شده بود ولی بروز نمیداد زیر چشامون همیشه سیا بود از بس که همدیگه رو دسمالی میکردیم من و ابجیش که چند سالی از من بزرگتره پیش هم میخوابیدیم بامامان و داداشم صبح که میشد مامان و داداشم بیدار میشدن و میرفتن با خالم اونم به بهونه حرف زدن با ابجیش میومد تو اتاق ما و منم از اون طرف از زیر پتو دسشو میگرفتم و میمالیدم و گاهی رونشو میاورد نزدیک که بمالم وقت رفتن رسید که من گیر دادم باید دختر خاله ها هم بیاند خلاصه راضیشون کردم و قرار شد که باما بیاند و بعد مامانش بیاد دنبالشون اوردیمشون خونه وفرداییش من گیر دادم که باید کستو ببینم خلاصه با اصرار خیلی زیادی راضیش کردم و نشونم داد از اون وقت به بعد میاوردمش تو اتاقمو کارم شده بود مالیدن و خوردن سینه هاشو مالیدن کسش اونم کیرمو از رو شرت میمالید خلاصه از هم لب میگرفتیم و همه کاری میکردیم به غیر سکس چون من معتقدم که ادم تو شهوتی ترین حالتشم باید خودشو کنترل کنه این دختر خاله تپلی و زشت من واسم جنی فرلوپز شده بود تا اینکه یه قرار با دوستم گذاشتیم که بریم بیرون اونجا بود که دوستم گفت دختر خالت زشته و منو هوایی کرد تا اینکه یه شب بهش گفتم شماره یکی از دوستاتو بده که اذییتش کنیم شماره رو داد ولی پنج دیقه بعد گفت تو برو با همون دوست شو و از این حرفا منم هر چی قسم خوردم که دوست نشدم باور نکرد منم لج کردم و گفتم حالا که اینطوری میکنی باهاش دوست میشم از یه طرف اون دوستم اسم های چرت و پرت واسش میذاشت و مسخرش میکرد و خودشم باهام قهر کرده بود منم که با خودم لج کرده بودم و واسه اون دختره اسمس میفرستادم مامانش اومد دنبالشون بهم گفت فردا میخوام برم منم گفتم به سلامت اینو که گفتم زد زیر گریه ودوید و رفت تو یه اتاقی منم جیگرم کباب شد و رفتم تو اتاقو بغلش گرفتم و گفتم ببخشید گفت باشه فقط به اون دوستم اس نده منم بین دوراهی گیر افتاده بودم و الکی گفتم باشه دختر خالم گوشیش افتاده بود تو اب و سوخته بود از خونمون که رفتن قبلش گفت اس نمیدی به دوستم گفتم نه دو روز بعد حوصلم که سر رفت باز اس ام اس بازی با اون دختره رو شروع کردم و دختر خالمم فهمید و به اون گفت که بهش بگو ازش متنفرم منم گفتم بهش بگو به جهنم خلاصه حسابی باهاش بد شدم ولی اون باز سعی میکرد که بینمو با این دختره به هم بزنه و باز باهام باشه خلاصه بادختره یه چند ماهی اسمس بازی کردم و به خیالم که اینم مثل دختر خالم منتظرم میمونه ولی اینطور نشد و اون رفت و دوس پسر گرفت حالا فهمیدم که دخترخالم عاشقم بود وخیلی پشیمونم واگه دقت کرده باشید نام کاربریمم بر معیار همین انتخاب کردم شما هم اگه همچین کسی دارین از دستش ندید به خدا پشیمون میشید و پشیمونی هم سودی نداره دختر خاله دوست دارم نوشته
0 views
Date: August 22, 2018