امیره بانو

0 views
0%

دوستان عزیزم برای درک بهتر این داستان پیشنهاد میکنم اول داستان میسترس عربستانی و بعد داستان میسترس امیره رو بخونید من آیدین که در کودکی از تبریز به اهواز رفتم و چندسالی هم دوحه قطر کار کردم و زبان عربی رو به خوبی وارد بودم به امارات رفتم و به طور اتفاقی برده ی امیره بنت خالد دختر عرب و زیبا که متولد ریاض بود شدم همونطور که میدونید اولین داستان بردگیم رو در داستان میسترس عربستانی شرح دادم و داستان بعدی خاطره ی بردگی من در خونه ی امیره نقل شد اون روز بعد از بردگی دردناک و لذت بخشی که برای امیره داشتم منو با دوج پدرش به سیتی سنتر برد و تا میتونست برام لباس و خوراکی و چیزای مختلف خرید باورم نمیشد یک میسترس انقدر دست و دلباز و مهربون باشه دست امیره رو صمیمانه بوسیدم اما بهم گفت آیدین اینکارو تو خیابون لازم نیست انجام بدی من نمیخوام خجالت بکشی تو باید تو خیابون یک پسر مغرور باشی اما تو خونه برای من یک برده مطیع واقعا از این همه شعور غرور محکم بودن و زیبایی امیره شگفت زده بودم وقتی که به خونه برگشتیم بهش گفتم سرورم گفت بله توله سگ من گفتم خیلی ازت ممنونم میشه بغلت کنم امونم نداد سفت منو بغل کرد و چشمامو بوس میکرد گفت دردت اومد گفتم اوهوم خیلی نازم کرد و گفت دوستت دارم برده ی زیبای من اون شب تموم شد و پس فرداش امیره به خونه ی من اومد به محض ورود جلوش زانو زدم و دولا شدم امیره گفت خوب کارتو یاد گرفتی اسب من سوارم شد و جلوی کاناپه پیاده شد آب میوه براش آوردم گفتم بفرمایید سرورم با دست خودم براتون گرفتم آبمیوه رو گرفت و گفت کفش هامو در بیار با ظرافت کفش هاشو درآوردم و به دستورش بینیمو داخل کفشش بردم و ایشون پاشو با جوراب مشکی روی سرم گذاشت و من مشغول بوییدن کفشش شدم تا خوردن آبمیوش تو اون حالت بودم و بعد پاشو با جوراب تا ته حلقم میبرد و من باید عین یک جنده پاهای ارباب امیره بانوی زیبای عرب رو ساک میزدم بعد چند دقیقه پا خوری کمی با چشمان درشت مشکیش تو چشمام نگاه کرد و بعد دستور داد دولا بشم گفت با هر ضربه ای که بهت میزنم تشکر میکنی و خودتو با یک جمله برام تحقیر میکنی پس گردنی اول رو زد ممنونم ارباب امیره من سگ تو سری خور حقیر شما هستم امیره آفرین توله سگ ادامه بده صورت من فرش زیر پای شماست من خاک پاهای شمام ضربه ی بعدی دهان آیدین توالت امیره خانمه آیدین سگ حقیر امیره خانمه و این ضربات تا عدد بیست ادامه داشت تا اینکه امیره بلند شد و دامنشو باز کرد و با کون روی دهنم نشست گفت تخم سگ ببوس سوراخ کون اربابت رو بی درنگ بوسیدم سوراخ کون امیره تیره رنگ بود اما بوی فوق العاده سکسی داشت که بی نظیر بود گفت ببوس سوراخمو اومممم لبام رو میچسبوندم به کونش گفت حالا بلیس زبونمو رو سوراخ کونش میمالیدم و اونم میگفت آخ آخ زبون یک پسر رو روی کونم جایی که باهاش میرینم حس میکنم بلیس حیوون کون سرورت رو که سیر بشی با تمام وجود میخوردم تا اینکه امیره بهم گفت دهنتو باز کن و بذار روی کونم اطاعت کردم و امیره یک گوز گنده تو دهنم داد که باد داغ و بوی بی نظیری داشت و گفت بخور گوز اربابت رو نوش جونت و بی درنگ گوز بعدی رو روی دماغم از بالا نگام میکرد و میگف آیدین گوز من چه مزه ای داره گفتم بی نظیره ارباب گفت سیر شدی گفتم من از بوی کون و گوز شما سیر نمیشم که گوز بعدی رو توی دهنم داد و گفت آخ آخ ببین چه ارباب بخشنده ای هستم گوزمو بخور و ازم تشکر کن که منم گفتم خاک پاتونم و گوزید دوباره امیره با کون نشست تو دهنم راه تنفسم سخت شد دستو پا میزدم قرمز میشدم خوشش میومد زیر کونش تا مرز مردن منو بفرسته و دستو پا بزنم زیرش و با چشمان مشکی و موهای لخت سیاهش منو نگاه کنه و التماسامو ببینه لرزش های بدنم حقارتم زیر کونش و ضعفم موقع لرزیدن براش ارضا کننده بود برگشت و زیر بغلش رو روی صورتم گذشت زیر بغلش شیو شده بود اما بوی فوق العاده ای داشت مشغول لیسیدن شدم اوممم حالا نخور کی بخور امیره گاهی تو دهنم تف مینداخت و به ادامه ی زیر بغل لیسیم میپرداختم و گاهی بهم سیلی میزد و منو سگ خطاب میکرد و منم براش پارس میکردم که من رو برد توی حموم و صورتمو به پشمای کسش چسبوند و بعد شروع به شاشیدن روی صورتم کرد شاش داغ و زرد امیره صورتمو گرم میکرد که بعد از شاشیدن آبو باز کرد روم و خیس کرد منو حسابی و وقتی خیس شدم با شلاقش حسابی کونمو پاره کرد که دیگه از حال رفتم وقتی به هوش اومدم تو بغل امیره بودم و داشت با محبت و نازکردن موهام بهم میگفت تموم شد سگ خوبم خیلی حال دادی و بوسم میکرد و گاهی منو محکم بغل میکرد و میگفت جات پیش من زیر پاهای من گرم برده ی زیبای من و گونمو لبهامو بوس میکرد نوشته

Date: January 9, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *